اعتراض به تقلّب در انتخابات عصر مشروطیت در سبزوار
October 1, 2017 by Editor
به قلم پروفسور سید حسن امین
سه نامه مهم در آرشیو آستان قدس رضوی در خصوص اعتراض به تقلب در انتخابات دومین مجلس شورای ملی در حوزه انتخابیه سبزوار وجود دارد که به قلم میرزامحمود حسینی عربشاهی سبزواری، عضو انجمن ولایتی سبزوار تحریر شده است. دکتر قاسم غنی، که خود از سادات عربشاهی بود، در مجلد اول یادداشتهای خود از مرحوم آقا میرزا محمود عربشاهی به تفصیل یاد کرده است.
دکتر غنی در صفحه ی ۲۷ جلد اول یادداشتها میگوید که، وی در زمان مشروطیت به سبب ثقه بودنش به درخواست مردم در عدلیه وکیل دعاوی میشد. نیز سید علینقی امین، که میرزا محمود دایی مادرش بوده است، در صفحه ی ۴۳۷ تا ۴۳۸ تاریخ سبزوار، شرح احوال او را نوشته است. ایضاً مرتضی مدرسی چهاردهی در ضمن شرح کرامات حکیم حاج ملاهادی سبزواری خاطرهای از او نقل کرده است.
مرحوم آقا میرزامحمود عربشاهی، که در عصر خود، رئیس سادات عربشاهی بود، در جنبش مشروطیت، همسو با امینالشریعه و برادرش نظامالعلماء طرفدار مشروطیت بود، امّا مجتهد بزرگ شهر، مرحوم حاج میرزا حسین سبزواری طرفدار مستبدین بود تا آنجا که با آنان همنوا شده و گفته بود:
هله ای گروه مجاهدین! انا مستبد! انا مستبد!
ز برای وطی نساءتان! انا مستعد! انا مستعد!
مهدی ملکزاده پسر ملکالمتکلمین در جلد سوم «تاریخ انقلاب مشروطیت» تصریح دارد که حاج میرزاحسین مجتهد از مستبدین معروف بر ضدّ انجمن ولایتی سبزوار قیام کرده و مردم را به جنگ مشروطهطلبان تحریک نموده است. مهمترین سند مرتبط با این موضوع نامههاییست که همین آقا میرزا محمود عربشاهی که به تحریک این مجتهد مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، در انتخابات دومین دورهی مجلس شورای ملی با اعلام «مواضعه» یعنی تقلب انتخاباتی به وزارت عدلیهی وقت نوشته و دادخواهی رسمی کرده است که محض ثبت در تاریخ عیناً در اینجا ذکر میشود:
«به شرف عرض حضور مبارک دامظله میرساند:
تعدی جناب مستطاب حاجی میرزا حسین را مشروحاً مکررّاً به عرض رسانیده که در انجمن محترم ولایتی به [دلیل] اظهار داشتن سه فصل ایراد قانونی در انتخاب شیخ علی عرب صحاف و هاشم میرزا که به مواضعه وکیل طهران شدهاند، داعی را در حضور وکلا و حضرت والا آقای حشمت السلطان و حضرت مستطاب حجتالاسلام آقای حاجی سیداسدالـله در سبزوار توهین و مضروب نموده، خودش آنچه توانسته فحاشی نمودهاند و نوکرهایش با حاجی سیداحمد یزدی آنچه توانسته میان اطاق انجمن کتک نمودهاند.
مجازات را مترقب بوده و تاکنون اقدامی بر مجازات نشده و حال آن که توهین به داعی در آن محل، توهین به تمام ایران و مشروطهطلبان و رؤسای اسلام است که مؤسس این اساس مقدس بودهاند. توهین به مسجد، باعث توهین به تمام مساجد و مسجدالحرام است.
ما سادات عربشاهی از قدیم الی حال محترم بودهایم. حاجی میرزا حسین به حمایت شیخ فضل الله نوری مجتهد شده و ده سال است که سالی شش هزار تومان مداخل اوقاف عامّهی سبزوار را میخورد و ده بیست نفر اشرار دور خودش جمع نموده و همین طور حکمی از خود صادر و به همه سو به عمل میگیرند.
با وجود این، جناب حاجی میرزا حسین هیچ وقت نتوانسته به کمترین شخص از سادات عربشاهی تعدی نماید و رعایت قانون ما را بسته و مخالفت قانون او را گشاده، حال عرض میکنم.
[شما] حافظان قانون بوده به قانون عدالت و مساوات برسید. محض رضای خداوند از ظلم ظالم انتفام فرمایید. چندین هزار خون برادر وطنی ما ریخته شد جهت حفظ احترام قانون و مساوات. باقی، امر، امر مبارک است.»
(آرشیو آستان قدس رضوی،
شمارهی اموالی ۵۹۵۵۱ و ۲/۵۹۵۵۱)
چون وزارت عدلیه در پاسخ این شکوائیه میرزا محمود عربشاهی اقدام مؤثری نکرد، شاکی و معترض نامبرده مجدد با تجدید مطلع نامه ذیل را به وزیر عدلیه نوشت:
«به شرف عرض حضور مبارک میرساند: عرایض مظلومانهی خود را مکرراً مشروحاً از تعدی جناب مستطاب حاجی میرزا حسین به عرض رسانید که در انجمن ولایتی سبزوار در حضور وکلا و حضرت والا آقای حشمت السلطان آنچه توانسته به داعی فحاشی نموده و نوکرهایش با حاجی سید احمد یزدی به امر جناب معظم، داعی را آنچه توانستند کتک نمودند. تقصیر داعی اظهار داشتن سه فصل ایراد قانونی بوده در انتخاب شیخ علی عرب صحّاف و هاشم میرزا که به مواصغه وکیل طهران شدهاند. حضرت حجتالاسلام حاجی سیداسدالـله دامت برکاته در آن هنگام، سبزوار بود، دور نیست حال به طهران رسیده باشد. استفسار فرمایید. آقای حشمت السلطان هم طهران است.
روزنامهها که قرائت میشود،چنین دستگیر ما مردم شده که گرگ و میش در یک مرتع بچرند. آقا به نوکر به بیقانونی اگر تغیّر نماید، مجازات دارد؛ چه برسد به کسی که در عرض هماند. وانگهی در چنین مقامی که کعبه مقصود و محل فریادرسی مظلوم است، در واقع توهین به داعی تنها نشده، بلکه به تمام ایران و مشروطه طلبان شده و به رؤسای اسلام که مؤسس این اساس مقدس بودهاند، شده.
چنانچه مردم، متساویالحقوق و قانون مقدس لازمالاجراست، حکم فرمایند تا حاجی میرزا حسین و ضاربین را مجازات نمایند و اگر مجازات بعضی دون بعضی است، بفرمایند، تصدیع ندهم و اگر هیچ مجازات در میان نیست، آن را هم مرقوم فرمایند! قانون و مسؤولیت، داعی را کتک خور و فحش شنو کرده در چنان محلی! چنانچه ما را هم مجاز و ماذون فرمایند، دور نیست نصف جبرانی بتوانیم و از عهدهی آقا و اشرار اطرافش برآییم. زیاده جسارت است. امر، امر مبارک است. منتظر جواب مساعد هستیم.
اقل دعا گویان: محمود الحسینی العربشاهی»
(همان آرشیو، شماره ی اموالی ۶۱۱۹۶)
سومین نامه اعتراض به انجمن ولایتی سبزوار نوشته شده است که برابر آن، پس از ضرب و شتم آقا میرزا محمود عربشاهی، اعضای انجمن تحت ریاست «آقا میرزای روضه خوان» (پدر آقا میرزا حسین تاج و پدربزرگ مادری محمد فاضلی) همگی از عضویت انجمن ولایتی استعفا کردند و رییس انجمن فقط هنگامی با افتتاح دوباره انجمن موافقت کرد که وزیر عدلیه از آنان دلجویی کرد. (همان، آرشیو، شماره اموالی ۶۰۶۵۰)
زندهیاد دکتر قاسم غنی از اختلاف بین خویشاوند خود آقا میرزامحمود عربشاهی و حاجمیرزا حسین مجتهد به تفصیل در مجلّد اول یادداشتهای خود خاطراتی نقل کرده است که نشان دهنده تقابل مرام سیاسی این دو نفر (یعنی مشروطهخواهی آقا میرزا محمود عربشاهی و مخالفت حاج میرزا حسین مجتهد با مشروطیت) است. غنی همچنین از درگیری سالار حشمت (امیر ارفع بعدی) حاکم سبزوار با حاج میرزا حسین مجتهد یاد میکند.
گفتنی است که آقا میرزامحمود عربشاهی رئیس سادات عربشاهی سبزوار، یک برادر به نام میرزا ابراهیم داشت که پدر بزرگ پدری بانو فاطمه عربشاهی است و یک خواهر به نام شمسیه بیگم که مادر بزرگ مادری سید علینقی امین (یعنی همسر آقا میرزاعبدالـله عربشاهی پدر زن امینالشریعه) بود.
میرزامحمود، پسری به نام سیدمحمدعلی داشت که جوانمرگ شد و تنها دختر او به نام سکینه بیگم معروف به بیبی عربشاهی، زندایی سیدعلینقی امین و مادربزرگ مهدی غنی و رضا روحانی از چهرههای فرهنگی معاصر بودند.
منابع:
۱٫ امین، سید علینقی، تاریخ سبزوار، به کوشش سید حسن امین، تهران، دایره المعارف ایران شناسی، ۱۳۸۱، ص۴۳۷
۲٫ شمس آبادی حسن، انقلاب اسلامی در سبزوار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰، صص ۸۵-۸۷
۳٫ غنی، قاسم، یادداشتهای دکتر قاسم غنی، به کوشش سیروس غنی، تهران، زوار، ۱۳۶۷، ج ۱، صص ۲۵-۲۸، ۱۸۳
۴٫ ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت، تهران، علمی، ۱۳۶۳، ج۳، ص ۵۱۱
Comments