درس‌های تاریخ

تألیف: ویل و آریل دورانت, ترجمه: پروانه شیرزاد ـــ

بررسی: شاهرخ احکامی ـــ

خانم پروانه شیرزاد کتابی بسیار جالب و خواندنی از ویل و آریل دورانت ترجمه و به علاقمندان به تاریخ هدیه کرده است. زمانی که فرزندان ما در دبستان و دبیرستان، در دوران پر تلاطم گروگان‌گیری، درس می‌خواندند برای آن که به آنها درباره ریشه تمدن و تاریخ ایران و ایرانیان را چیزی بیاموزیم، از کتاب‌های «داستان تمدن» دورانت استفاده می‌کردیم. حالا این کتاب مختصر در ۱۳ بخش به انضمام کتاب‌نامه، فهرست نام‌ها و یادداشت‌های پایانی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. در خلاصه‌ای درباره کتاب از قول ویل و آریل دورانت می‌نویسد: «فقط یک احمق می‌تواند صد قرن را در یک‌صد صفحه بگنجاند و نتیجه‌گیری کند، ولی به‌هر حال ما سعی خودمان را می‌کنیم.»این کتاب با آگاهی بسیار نوشته شده است. نویسندگان عواملی که تاریخ را شکل داده‌اند، ذکر می‌کنند.این نیروها عبارتند از عوامل طبیعی (جغرافیا، زیست‌شناسی)، رفتار انسانی (شخصیت و اخلاق)، و  ساخت انسان‌ها (مذهب، سیستم اقتصادی و حکومت) و در فصل آخر می‌پرسند «آیا پیشرفت واقعیت دارد؟»

… سوسیالیسم کوششی در جهت جلوگیری از بروز تفاوت طبقاتی است. این نویسندگان تجارب سوسیالیستی در دوران سومری‌ها در مصر، در رم، در چین و در آمریکای جنوبی تمام قرون قبل از انقلاب صنعتی را مورد بررسی قرار می‌دهند….

مقاله‌ای درباره اشکال مختلف حکومت و شرایط خاص اجتماعی است که موجب شد دموکراسی که در مستعمرات آمریکا پس از انقلاب در این کشور ریشه دواند، دوام پیدا نکند….مقاله با این اخطار پایان می‌پذیرد: «اگر نژاد یا جنگ طبقاتی ما را به دو اردوی متخاصم مبدل کند و نفرت کورکورانه جای بحث و مذاکره و یا چیزی مشابه آنها بنشیند، یک طرف یا طرف دیگر شمشیر خواهد کشید، اگر آزادی اقتصادی ما نتواند همان‌طورکه ثروت را ایجاد کرده است آن را پخش کند، راه را برای هر دیکتاتوری فردی می‌گشاید که قول امنیت بدهد و یا یک حکومت نظامی زیر عبارت گیرای «دنیای دموکراسی» بر پا کند….

در تاریخ و کره زمین می‌نویسد: «وقتی یونانی‌ها کثرت جمعیت پیدا کردند،، شروع به ساختن مستعمره در امتداد مدیترانه و دریای سیاه کردند. افلاطون آنها را قورباغه‌های کنار گودال آب خواند. مدت دو هزار سال از جنگ سالامیس (۴۸۰ سال قبل از میلاد) تا شکست ناوگان اسپانیایی آرمادا (سال ۱۵۸۸ میلادی) سواحل شمالی و جنوبی دریای مدیترانه جایگاه رقابت و سلطه سفیدپوستان بود…. ولی در سال ۱۴۹۲ میلادی و بعد از آن سفرهای کریستوف کلمب و واسکو دوگاما مردم را تشویق کرد که در اقیانوس‌ها بتازند، سیادت مدیترانه دستخوش تزلزل شد و مراکز بازرگانی ژنوآ، پیزا، فلورانس و ونیز اهمیت خود را از دست داد. رنسانس افول کرد. ملل ماورای اقیاس اطلس به پا خاستند و سرانجام سلطه خود را به نیمی از جهان گسترش دادند.

ژرژ برکلی در حدود سال ۱۷۳۰ میلادی نوشت: «شاهراه امپراتوری به سوی غرب است» آیا شاهراه همچنان ادامه خواهد داشت و تکنولوژی صنعت اروپا و آمریکا از طریق اقیانوس آرام به چین خواهد رفت، همچنان که به ژاپن رفت؟ آیا کثرت روزافزون نفوس در شرق همراه با آخرین تکنولوژی غرب، کشورهای غرب را به زوال خواهد کشاند؟ پیشرفت صنعت هواپیماسازی نقشه تمدن بشر را عوض خواهد کرد. راه‌های تجارتی روز به روز کمتر در مسیر رودها و دریاها قرار خواهد گرفت….

در زیست‌شناسی تاریخ می‌گوید: … دومین درس زیست‌شناسی تاریخ این است که زندگی انتخاب است در رقابت برای خوراک و جفت و قدرت. بعضی موجودات موفق می‌شوند وبرخی شکست می‌خورند… اگر جمعیت دنیا بیش از ذخیره غذایی باشد، طبیعت سه راه برای برقراری توازن دارد: قحطی، طاعون و جنگ. توماس مالتوس در سال ۱۷۹۷ میلادی در مقاله مشهوری زیر عنوان «جمعیت» تشریح کرد که بدون این حوادث که در فواصل اتفاق می‌افتد، میزان موالید آنقدر بر متوفیات فزونی خواهد گرفت که ضریب افراد افزایش محصول را خنثی خواهد کرد. گرچه وی مردی روحانی و خوش‌نیت بود، ولی به این نکته اشاره کرد که افزایش کارهای خیریه و کمک به فقرا آنها را تشویق به ازدواج زدوتر و ایجاد فرزندان متعددتر خواهد کرد که در نتیجه مسأله جمعیت مشکل بزرگ‌تری خواهد شد… در تاریخ یونان و رم تنظیم خانواده نقشی بر عهده داشت. جالب این است که ژولیوس سزار (۵۹ سال قبل از میلاد) به رومی‌هایی که زیاد بچه داشتند، پاداش می‌داد و زنان نازا اجازه نداشتند بر تخت روان سوار شوند و خود را با جواهرآلات بیارایند. چهل سال بعد گوستوس این مبارزه را از نو شروع کرد، اما بی‌حاصل بود. در ضمن مهاجرین آلمان شمالی و یونان و همچنین سامی‌ها در شرق بیشتر موالد و تناسل کردند و جمعیت ایتالیا را عوض کردند و به احتمال بسیار زیاد این تغییر نژادی نیروی تمایل مردم را به مقاومت در مقابل حکومت‌های نالایق و حملات خارجی کم کرد….

در نژاد و تاریخ می‌نویسد: در روی زمین در حدود ۲ میلیارد رنگین‌پوست و تقریباً ۹۰۰ میلیون سفید وجود دارد. با وجود این آنگاه که کنت ژزف دلو بینو در مقاله‌ای درباره نابرابری نژادهای بشری (۵۵-۱۸۰۳) اعلام داشت که انواع بشر از نژادهای مختلف درست شده‌اند و افراد کاملا از نظر توانایی ذهنی و کیفیات خلقی به طور موروثی با یکدیگر فرق دارند ونژاد «آریایی‌ها» بر سایر نژادها تفوق دارد بسیاری ازنژاد کمرنگ خوشحال شدند…

یک تمدن در نتیجه جدا شدن یک نژاد از ریشه و مبنای اصلیت مردم در اثر اختلاط نژاد و خون اصالت خود را از دست می‌دهند و آن وقتی است که ازدواج بین نژدا غالب و نژاد مغلوب انجام می‌گیرد و اینجاست که برتری سفیدپوستان در آمریکای شمالی و کانادا ،که با سرخ‌پوستان ازدواج نکردند، نسبت سفیدپوستان در آمریکای لاتین که با سرخ‌پوستان درآمیختند مشاهده می‌شود. فقط آنان که محصول این اختلاط هستند از برابری نژادها و «برادری بشر» سخن می‌گویند. مردم ممتاز و برجسته درباره نژادهای مختلف با دید تردید می‌نگرند و به طور غریزی از ازدواج با افراد نژاد دیگر پرهیز دارند… در سال ۱۸۹۹ مردی انگلیسی به نام هیوستن استوارت چمبرلن که در آلمان می‌زیست کتابی به نام «۱ سال قرن نوزدهم» منتشر کرد و در آن نژادی ممتاز از آرین منشعب کرد و آن را تیوتن نامید.

تاریخ حقیقی از زمانی شروع خواهد شد که آلمانی‌ها با دست‌های قوی خویش میراث گذشتگان را قبضه کنند. چمبرلن معتقد بود که صورت دانته خصوصیات آلمانی دارد و فکر می‌کرد که بدون اشتباه رساله پولس رسول به اهالی گالاشیا را به لهجه آلمانی شنیده است اگر چه نمی‌گفت که مسیح آلمانی است ولی می‌گفت «هرکس می‌گوید مسیح یهودی بوده است یا جاهل است یا دروغگو»….

ترتیچکه و برنهاردی آلمان‌ها را از سایرین برتر می‌دانستند واگنر این فرضیه را به موسیقی درآورد. آلفرد روزنبرگ گفت که خون و خاک آلمان الهام‌دهنده «افسانه قرن بیست» است و آدولف هیتلر بر این اساس قیام کرد و مردم را به کشتن داد تا بر اروپا پیروز شود….

یک نفر آمریکایی به نام مدیسن گرافت (۱۹۱۶ میلادی) در کتابی به نام «ظهور نژاد برتر» تمدن را منحصراً شاخه‌ای از نژاد آرین دانست و آن شاخه را «نردیگ‌ها» خواند که عبارتند از اسکاندیناوی‌ها، سکنه شمال دریای سیاه، آلمانی‌های بالتیک، انگلیسی‌ها و آمریکایی‌های آنگلوساکسون. او معتقد است که یکی از قبایل مو زرد و چشم آبی «حیوانات بلوند» از طریق روسیه و شبه‌جزایر بالکان به سوی جنوب که اهالی آ‌ن تنبل وبی‌حال بودند سرازیر شده و طی یک سلسله پیروزی طلیعه تاریخ مکتوب را پدید آوردند. به عقیده گرانت اهالی شمال دریای سیاه به هند حمله کردند زبان سانسکریت را به شکل زبان هنر و اروپایی توسعه دادند و نظام کاست‌ها را رواج دادند تا اختلاط نسل آنها با بومی‌های تیره رنگ نژادشان را خراب نکند. سیمیریان این قوم افسانه‌ای از طریق قفقاز وارد ایران شدند. پریجیان به آسیای صغیر رفتند و اکانیان و دوری‌ها و ساکنین حوالی دانوب و بیوتان و کرت و امبری‌ها و اوسکان‌ها به ایتالیا رفتند. نردیک‌ها همه جا حادثه‌جو و جنگجو و پیرو نظم بودند، مردم جنوبی مدیترانه را که مردمانی بلغمی مزاج، نامعتدل و راحت‌طلب بودند به غلامی و خدمتکاری گرفتند و با مردم منطقه آلپ که ملایم و قانع بودند ازدواج کردند…

محافظه‌کاری که در برابر تغییرات مقاومت می‌کند به همان اندازه روشنفکری که افکار تازه عرضه می‌کند دارای ارزش است. حتی می‌توان گفت آن محافظه‌کار با ارزش‌تر است زیرا ریشه از پیوند حیاتی‌تر است…. حتی نسل ما نیز نتوانسته با رواج هوموسکسوالیسم در یونان قدیم یا رم رنسانس ایتالیا رقابت کند… آریوستو معتقد بوده که آنان به این کار معتاد شده بودند. آرتینو از دوک مانتوا تقاضا کرد که برایش پسر زیبایی بفرستد. فحشا از زمان آشوری‌ها که زنان فاحشه بر طبق مقررات دولت‌خانه‌های مخصوص داشتند تا به امروز در باشگاه‌های شبانه اروپا غربی و آمریکا همیشه وجود داشته است. لوتر می‌گوید: در  سال ۱۵۴۴ در دانشگاه ویتنبرگ دختران روز به روز جسورتر می‌شدند و پسران را تعقیب می‌کردند و خود را رایگان عرضه می‌داشتند….

در مورد مذهب و تاریخ می‌گوید: «مادامی که فقر وجود دارد، خدایان نیز وجود دارند.»…

در سوسیالیسم و تاریخ می‌گوید: … سرمایه‌داری انگیزه مالکیت شخصی، کار آزاد و رقابت را حفظ می‌کند و ذخیره کافی از کالاها تهیه می‌کند. مالیات سنگین بر طبقات بالا به دولت قدرت می‌دهد تا برای مردم طبقات پایین به طور بی‌سابقه‌ای بهداشت و آموزش و پرورش و تفریحات سالم ایجاد کند. ترس از سرمایه‌داری سوسیالیسم را وادار به آزادی‌های بیشتر کرده است و ترس از سوسیالیسم سرمایه‌داری را وادار به رعایت تساوی بیشتری کرده است. شرق غرب است و غرب و شرق به زودی در آینده بهم خواهند رسید…

در حکومت و تاریخ می‌گوید: اگر آزادی اقتصادی ما نتواند ثروت را با همان توانایی که به وجود آورده توزیع کند جاده دیکتاتوری جلو هر کس که بتواند به عموم مجدانه قول امنیت بدهد، باز خواهد بود و حکومت نظامی نیز با هر عبارت فریبنده دنیای دموکراتیک را در بر خواهد گرفت…

در تاریخ و جنگ می‌نویسد: جنگ یکی از اجزاء همیشگی تاریخ است و با تمدن‌ها یا دمکراسی از میان نرفته است در ۳۴۲۱ سال تاریخ مکتوب فقط ۲۶۸ سال جنگ نبوده است.

و در رشد و زوال می‌نویسد: تمدن را «نظام اجتماع در خدمت خلاقیت فرهنگی» تعریف کردیم. تمدن نظام سیاسی است که از راه آداب، اخلاق و قانون حفظ می‌شود و نظم اقتصادی است که از راه ادامه جریان محصولات و مبادله آنهاتضمین می‌گردد… خلاقیت فرهنگی است که از طریق آزادی و امکانات ابداع، بیان، آزمایش به ثمر رساندن عقاید، ادبیات، آداب اجتماعی و هنر حاصل می‌گردد. «تمدن رهایی پیچیده و ناپایدار از روابط بشری است که با رنج فراوان درست شده به سهولت خراب گردیده است .»

و بالاخره در «آیا پیشرفت واقعیت دارد»نتیجه می‌گیرد: ثمره کامل تربیت یک فرد تا سن بیست سالگی و دسترسی وی به مدرسه، دانشگاه، کتابخانه و موزه که همه آنها گنجینه علمی و هنری انسان است چیست؟ آموزش و پرورش را نه به عنوان انباشتن فکر یا مسایل و تاریخ‌ها و سنوات و نه به عنوان آمادگی وی برای گذران خویش بلکه به عنوان وسیله انتقال میراث‌های معنوی، اخلاقی، صنعتی و هنری به میزان و تعداد هرچه بیشتر برای گسترش فهم بشر و کنترل زندگی و زیبا و پر لذت کردن آنها درنظر بگیرید….