روز هَندازگر (مهندس)؛ برای بزرگداشت  خواجه نصیرالدین توسی

گردآورنده: ژاله دفتریان ـــ 

میراث ایران، شماره ۱۱۱، بهار ۱۴۰۳ ـــ 

روز پنجم اسفند ماه، برابر با ۲۴ فوریه ترسایی را روز مهندس نام نهاده‌اند. این نامگذاری از برای بزرگداشت فرهیخته ایرانی، خواجه نصیرالدین توسی می‌باشد.

خواجه نصیرالدین توسی یکی از دانشمندان سرشناس ایران می‌باشد : او هم، سراینده (شاعر)، هم فرزانه (فیلسوف)، هم سخنور، هم دین شناس (فقیه)، هم ستاره‌شناس و رایشگر (ریاضیدان)، هم پزشک، هم بینش‌مند (عارف) و هم، مهراز (معمار)بوده است. از این‌رو به او همه‌چیزدان هم می‌گفتند. هنگامی که چشم به جهان گشود او را ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن توسی نامیدند. وی در زمانی که پدرش برای دیدار (زیارت) به سناباد (مشهد) رفته بود. در بازگشت و در راه مادرش بیمار می‌شود و به ناچار، خانواده در شهر توس ماندگار می‌شود.

خواجه نصیر در همان روزگاران و در سال ۵۹۸ فرارفتی (هجری) چشم به جهان می گشاید. روزهای کودکی و نوجوانی نصیر در توس سپری می‌شوند. او دانش‌های دینی را نزد پدرش آموخت. پس از آن به سپارش پدر، نزد کمال‌الدین محمد حاسب، که از دانشمندان آن روزگار بود، به آموختن رایشگری (ریاضی)، سخنوری و فرزانگی سرگرم می‌شود. پس از کوتاه زمانی استاد به پدر خواجه نصیرالدین می‌گوید: من آنچه می‌دانستم به این پسر آموختم. اکنون پرسش‌هایی می‌کند که من پاسخ آنها را نمی‌دانم!

خواجه نصیر دارای سه پسر بود. به نام‌های صدرالدین علی، فرزند بزرگ‌تر او که پیوسته در کنار پدر و همگام او بود. دومین فرزند او اصیل‌الدین حسن نام داشت که دلبستگی بسیار به کارهای سیاسی می‌داشت.

می‌دانیم که تیره اسماعیلیه مسلمان بودند، ولی به باور آنها پس از امام جعفرصادق می‌باید فرزند او اسماعیل به جانشینی او برگزیده می‌شد. این گروه پس از گذشت سال‌ها، در ایران، به دست حسن صباح درخششی دوباره یافت. سپس به را ِه سیاست کشیده شد. حسن صباح کوشش‌های خود را گسترش داد. دژ ا لموت پیرامون کاسپین (قزوین)، پایتخت آنان بود و دژهای گوناگون و استواری داشتند که پناهگاه آرامی بود برای آسایش جنگاوران سیاسی. زیرا که دستیابی به آن دژ ها بسیار سخت بود.

خواجه نصیرالدین توسی پیرامون۲۶سال در دژهای اسماعیلیه به سر برد. ولی آنی از کوشش‌های خود و نوشتن نسک‌های گوناگون باز نَنشست. بدین‌گونه دریافتیم که خواجه نصیرالدین توسی، یکی از بزرگان و دانشمندان جهان، ایرانی بوده است. ما می‌باید به خود ببالیم که ایران ما فرزندی به جهان ارمغان داشته است که : ۱) یک دهانه آتشفشان در ۶۰ کیلومتری، در نیم کره جنوبی ماه به نام او (خواجه نصیرالدین توسی) نامگذاری شده است؛ ۲) یک گردونه (سیاره) کوچک که به دست ستاره‌شناس روسی نیکلای استفانویچ چرنیخ در سال ۱۹۷۹ خورشیدی یافته شده است، به نامِ نامی، خواجه نصیرالدین توسی نامیده شده است، ۳) در کشور جمهوری آذربایجان، نپایشگاه (رصدخانه) شامخای به نام خواجه نصیرالدین توسی نامیده شده است، ۴) در شهر تهران دانشگاهی به نام دانشگاه، خواجه نصیرالدین توسی نامگذاری شده است. ۵) در شهر تبریز نپایشگاهی (رصدخانه) را به نام خواجه نصیرالدین توسی نامیده اند. ۶) در سال ۲۰۱۳ ترسایی، پایگاه پژوهشگر گوگل از برای هشت‌سدمین سالگرد زادروز خواجه نصیرالدین توسی، نگاره‌ای از وی را در تارنمای خود گذارد که در کشورهای عربی می‌توانست به آن دسترسی پیدا کرد. به گفته بی‌بی‌سی در این نگاره بر ایرانی بودن این دانشمند پافشاری شده است، ۷) کشور جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۰۹ ترسایی پیکه‌ای (تمبری) به یاد خواجه چاپ و پخش کرد.

این دانشمند و ده‌ها و ده‌ها دانشمند دیگر ایرانی هستند که مایه سربلندی ما ایرانیان می باشند. ما ایرانیان می‌باید به ایرانی بودن خود سرفراز باشیم و ببالیم. شوربختانه بسیاری از جوانان ما از این داشته‌ها ناآگاه هستند.

از این رو خویشکاری (وظیفه) ما آگاه کردن آنان است.