نگاهی به بزرگ‌ترین نسل کشی در ایران توسط انگلیسی‌ها

فرستنده: شهرام حبیبی ـــ 

میراث ایران، شماره ۱۱۱، بهار ۱۴۰۳ ـــ 

رالف اچ بیدر Ralph H Bidder کنسول وقت کشور آمریکا در تهران در مورد تأثیرات جنگ بر قیمت کالاها و مواد غذایی، در گزارشی مورخه 20 ماه مه ۱۹۱۵ میلادی (29 اردیبهشت 1294 شمسی) چنین می‌نویسد:

«با آغاز خصومت‌ها در اروپا در آگوست گذشته، عملاً واردات کالا به ایران قطع شده است، بنابراین قیمت اقلام خارجی به شدت افزایش یافته، اما اقلام داخلی مثل گوشت گوسفند، گوشت گوساله، آرد ایرانی، مرغ، تخم مرغ، و میوه افزایش قیمت نداشته، هزینه‌های زندگی برای جمعیت بومی که قوت غالب‌شان گوشت گوسفند، برنج و نان گندم است، اندکی افزایش داشته در حالی‌که هزینه زندگی‌های خارجی‌ها (در ایران) که بیشتر اجناس وارداتی از اروپا را مصرف می‌کنند بین ۳۰ تا ۴۰درصد افزایش قیمت داشته.» (گزارش بیدر به شماره 5017/891/2)

وضعیت کمبود ارزاق عمومی تا ژوئن سال ۱۹۱۶ میلادی (خردادماه ۱۲۹۵ شمسی) ادامه داشته اما در حال تشدید شدن بوده تا جایی‌که جفرسون کفری Keffri Jefferson کاردار موقت سفارت آمریکا در تهران درباره افزایش قیمت کالاهای چنین می‌نویسد: «قیمت کالاهای وارداتی همیشه بالاست و قیمت محصولات داخلی به خاطر شرایط ناشی از جنگ اجباراً افزایش یافته است.» اما در مدت کوتاهی روشن می‌شود بحران بزرگ‌تری در حال شکل گرفتن است، کفری در گزارش خود به وزارت امورخارجه آمریکا مورخه 9 اکتبر ( 17 مهر ) همان سال می‌نویسد‌: «اوضاع ارزاق در تهران دارد به مسئله حادی تبدیل می‌شود، به سبب کمبود منابع، قیمت همه چیز خصوصاً گندم، جو، برنج و کاه (غذای حیوانات چهارپا که بعداً تبدیل به غذای انسان‌ها می‌شود) به شکلی غیرعادی بالا رفته و فقرا به شدت در رنج هستند، صفوف طولانی مردم ساعت‌ها بیرون از دکان خبازی به امید خریدن قرص نانی بی‌کیفیت و به شدت گران، تشکیل و منتظر می‌مانند، خبازها از جو و جایگزین‌های مختلف دیگر (مثل کاه) به جای گندم برای پخت نان استفاده می‌کنند.» ( گزارش ارسالی ۲۳۶ کفری به شماره ۵۰۱۷/891/۴ سال ۱۹۱۶)

یک هفته بعد کفری گزارش دیگری می‌فرستد به این مضمون: «مقدار گندم موجود پایتخت برای تأمین نان مورد نیاز سکنه شهر ناکافی است، دیروز آشوب‌هایی در شهر بر پا شد که بیشتر بانوان درگیر آنها بودند و گروهی به ساختمانی که در اختیار وزارت داخله بود حمله بردند، دولت وعده داده برای بهبود اوضاع اقداماتی را انجام خواهد داد و اگر این وعده موفق نشود اوضاع به زودی پریشان‌تر خواهد شد.» ( همان منبع فوق گزارش ۲۴۶)

گستره قحطی در دیگر ولایات ایران

یکی از شهرهای بزرگ ایران که صحنه رقابت کشورهای روس، انگلیس، آلمان و عثمانی در جنگ جهانی اول شده بود، کرمانشاه بود، ولایتی که به دلیل آبادانی به‌خصوص در زمینه غلات و مواد غذایی مشکلی نداشت، اما در حوادث مربوط به جنگ اتفاقاتی می‌افتد که قحطی و گرسنگی دامن این شهر را نیز می‌گیرد، نیروهای نظامی خارجی مستقر در این ولایت بیشتر غلات موجود را یا مصرف می‌کردند یا به مناطقی که نیروهای آنان حضور داشتند می‌فرستادند. در همین باب وزارت مالیه در نامه‌ای از وزارت امورخارجه می‌خواهد که از فروش غلات به نظامیان روس جلوگیری شود چون در شهر قصرشیرین تمام موجودی غلات انبارها به نرخ روز و گاهی بالاتر توسط نظامیان روسی خریداری می‌شود و اگر این روش ادامه یابد قحطی، گرسنگی و کمبود در کل کرمانشاه حاکم خواهد شد.»

علاوه بر مکاتبات عادی و رسمی، تلگراف‌های زیادی از طرف قاطبه مردم به وزارت امورخارجه می‌رسیده که در آنها در مورد کمبود آذوقه و مواد غذایی شکایت داشتند. اما این مکاتبات راه به جایی نمی‌برده و در کرمانشاه هم مانند شهرهای دیگر کشور قحطی بزرگ پدیدار می‌شود، به طوری‌که ادیسون تی ساورد، کنسول کشور آمریکا که در ماموریت ویژه کمک‌رسانی به ایران بود، در خاطراتش می‌نویسد:

«در نخستین روز مسافرت در مرز قصرشیرین، کاروان کامیون‌های ما برای استراحت هنگام ظهر توقف کردند، روی یک کامیون نشستم تا نهارم را که در اصل یک قوطی کنسرو لوبیا بود بخورم، در قوطی را که باز کردم، لایه‌ای روی لوبیاها بود که قابل خوردن نبود، آن را با قاشق برداشتم و به گوشه‌ای از جاده شنی که لایه ضخیمی از خاک آن را پوشانده بود پرت کردم، متوجه نبودم که روستائیان گرسنه دورادور ما جمع شده بودند. هنگامی که آن یک قاشق لوبیا را به زمین پرتاب کردم، چندین زن و مرد ناگهان هجوم آوردند. آنها به‌قدری ضعیف شده بودند که به سختی می‌توانستند به تنهایی سرپا بایستند، آنها به شکل وحشیانه‌ای بر سر و کله همدیگر می‌کوبیدند تا قدری از آن یک قاشق دور ریخته شده را به چنگ آورند.»

شهر همدان از مهم‌ترین مناطقی در جنگ اول جهانی بود که تبدیل به صحنه رقابتی می‌شود بین دول روسیه ، انگلیس ، آلمان و عثمانی. به این‌صورت که نظامیان روسی در ادامه تعقیب قوای عثمانی وارد شهرهای همدان و اسدآباد می‌شوند. در آن روزگار مردم این مناطق به علت نفرت از اشغالگران روس و انگلیس از عثمانی‌ها حمایت می‌کردند و علاوه بر آن نظامیان روسی به زور منازل مردم را برای اطراق سربازان‌شان اشغال می‌کردند. در آن دوران بنابر اسناد و منابع تاریخی قیمت گندم در شهر همدان به خرواری صد تومان، جو به خرواری نود تومان رسیده و برنجی هم یافت نمی‌شد. سرهنگ ـ خبرنگار انگلیسی به نام داناهو، که در سال 1918 میلادی (1297 شمسی) به عنوان افسر اطلاعاتی وارد ایران می‌شود، چنین گزارش می‌کند: «همدان شهر وحشت، اجساد دفن نشده قربانیان اعم از زن، مرد و کودک در خیابان‌های اطراف مقرهای انگلیسی‌ها رویهم ریخته شده، یکی از پیشنمازان همدان که برای اجرای مراسم تدفین دینی مردگان پول مختصری می‌گرفت، به من گفت ماه گذشته روزانه 160 مراسم تدفین برگزار کرده. بازماندگان از شدت گرسنگی به پوست و استخوان تبدیل شده و گیاه‌خوار شده‌اند و علف‌های هرز روی زمین را مثل حیوانات می‌خورند.

در شهر بزرگ اصفهان هم اوضاع بهتر از مناطق دیگر کشور نبوده، آذوقه‌ای در شهر نبوده، چنانچه رسول جعفریان (مورخ و پژوهشگر معاصر) در مقدمه رساله تنبیه الغافلین و عبرت الناضرین  به قحطی اصفهان اشاره دارد و سیدمحمدنجم الواعظین خواجویی دلایل کمبود محصول و قحطی اصفهان و روستاهای اطراف را خرید مقادیر زیادی گندم توسط پلیس جنوب (نیروی نظامی وابسته به انگلیس) عدم مقابله قاطع با محتکران، مصادره و غارت مختصر غله‌ای که روستاییان در خانه‌هایشان نگه می‌داشتند توسط ارازل و اوباش و راهزنان دانسته و معرفی می‌کند. بنا بر گزارش روزنامه رعد در اصفهان اکثر دکان‌های نانوایی بسته و افراد زیادی از شدت گرسنگی در حال مرگ هستند.