عبدالبهاء فرزند ایران ـــ بخش فراموش‌شده تاریخ روشنفکری ایران

فریدون وهمن ــ 

بررسی: شاهرخ احکامی ــ 

میراث ایران، شماره ۱۱۱، بهار ۱۴۰۳ ــ 

از دکتر فریدون وهمن چند کتاب در این صفحات بررسی شده است. دکتر وهمن استاد پیشین زبان‌ها و ادیان کهن ایران در دانشگاه کپنهاگ بابیش از ۴۰ سال سابقه تدریس و پژوهش در عرصه‌های ادیان، فلکلور، ادبیات، زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی، با بیش از سی جلد کتاب و مقالات پرشمار است.

دکتر وهمن در ابتدای کتاب می‌نویسد: متأسفانه تاریخ و سرگذشت دگردینان در ایران پایمال گردیده و نقش پراهمیت آنان در پیشرفت‌های اجتماعی و فرهنگی کشور ما به فراموشی سپرده شده است و دکتر وهمن امیدوار است که این کتاب فصول فراموش‌شده تاریخ ایران را بازسازی کند و واقعیت‌های بیشتری از تاریخ دین و اجتماع در اختیار علاقمندان قرار دهد….

کتاب عبدالبهاء فرزند ایران شامل پیشگفتار و مجموعاً ۱۴ نوشتار از «عبدالبهاءو نهضت روشنفکری ایران (فریدون وهمن)، تا ۱۴: گاه‌شمار مختصر زندگانی عبدالبهاء (ادیب معصومیان) که هر بخشی را نویسنده‌ای نوشته و در این کتاب به صورت مجموعه‌ای تنظیم شده است….

در پیشگفتار می‌نویسد: عبدالبهاء در ۷ آذر ماه ۱۳۰۰ شمسی (۱۹۲۱) در شهر حیفا نزدیک عکا این جهان را ترک گفت و هرگز امکان بازگشت به موطن خود را نیافت. اما … تمام عمر با خاطره‌ی ایران و برای ایران زیست. برای ایران نوشت، از ایران گفت و آرزویش سربلندی و آسایش ایران و مردم آن مرز و بوم بود…. عبدالبهاء در نه سالگی به تبعید رفت (عبدالبهاء در ۲ خرداد ۱۲۲۳ش در تهران به دنیا آمد) و در ۶۴ سالگی (اوت ۱۹۰۸) از زندان آزاد شد…. عبدالبهاء نخستین گام در وصول به آزادی و حکومت قانون و احترام به افکار و عقاید دیگران را تعلیم داد….

فریدون وهمن در مقدمه می‌نویسد: در قرن نوزدهم دو رخداد بزرگ به اوج خود رسید: نخستین رخداد، ظهور نهضت دینی بابی/بهایی در سال ۱۸۴۴م/ ۱۲۲۳ ش بود که شور و هیجان بی‌نظیری در سراسر ایران به وجود آورد؛ دیگری نیم‌قرن بعد از آن، جنبش مشروطه‌خواهی بود که منجر به صدور فرمان تشکیل عدالت‌خانه توسط مظفرالدین‌شاه قاجار در سال ۱۲۸۵ ش/۱۹۰۶م و به دنبال آن، تدوین قانون اساسی و تشکیل مجلس شورای ملی اول شد…. (عدالت‌خانه، ترجمه اصطلاح «بیت‌العدل» است که در آثار باب و بهاءاللـه از لزوم تأسیس آن سخن رفته و خواسته‌ی روشنفکران بابی/بهایی در جنبش مشروطه بوده است.)…

باب در آثار خود مذهب را زمان ‌مند دانست که مانند هر نهاد زنده دیگر عمر آن آغاز و انجامی دارد. چنین تفکری درست در جهت مخالف نهضت‌های سلفی «بازگشت به اسلام عهد پیامبر» قرار داشت که علمای طرفدار «مشروعه» در دوران قاجار خواهان آن بودند و امروزه بر طبل آن می‌کوبند….

عبدالبهاء اساس دین را «الفت و محبت» (عشق) می‌داند و بی‌دینی را بر دیانتی که خشونت و دشمنی را ترویج کند ترجیح می‌دهد…. از همان زمان که ملایان با گشودن مدارس مخالفت می‌کردند، بهائیان در جامعه خود با معلمین سیاری که از دهی به دهی یا شهری به شهری می‌رفتند به سوادآموزی دختران و پسران می‌پرداختند و هدف‌شان در مرحله نخست رفع بی‌سوادی از جامعه بهایی بود…. بهاییان به تأسیس مدارس رسمی دخترانه و پسرانه پرداختند و این مدارس که شمارشان به بیش از پنجاه رسید…. مخصوص بهاییان نبود… و همواره از بهترین مدارس شناخته می‌شد. تمامی این مدارس در سال ۱۹۳۴م/۱۳۱۴ش به دستور رضاشاه بسته شد و در واقع قربانی نهضت کشف حجاب گردید. تعطیلی پنجاه مدرسه با هزاران شاگرد پسر و دختر، باجی بود که رضاشاه به ملایان داد تا هر نوع شائبه‌ی بهایی بودن را از خود بزداید و آنان را در قضیه کشف حجاب … ساکت نگاه دارد که چنین هم شد…

ناپیر ملکم کشیش مسیحی که از سال ۱۸۹۸-۱۹۰۴ در یزد می‌زیست پیش‌بینی می‌کند که به‌زودی دیانت بهایی، دین اکثریت ایرانیان خواهد شد… در سال ۱۹۰۵، فرهنگ جغرافیای پارس بخش اطلاعاتی دولت هند نیز تعداد بهاییان ایران را یک سوم جمعیت کل کشور دانست…

موژان موسی می‌نویسد: این اعداد اگرچه مبالغه‌آمیز به نظر می‌رسد، اما بی‌تردید حاکی از آن است که آیین بهایی در میان طبقات تحصیل‌کرده در شهرها در حال رشد است…متهم ساختن اصلاح‌طلبان عصر مشروطه به بابی‌بودن تهمتی بی‌پایه واساس نبود، زیرا همانطور که خواهیم دید بابیان (=ازلیان) و بهاییان هر یک با روشی و هدفی معین در این می‌کوشیدند. باید به این نکته نیز توجه داشت که تا اوایل قرن بیستم کسی تفاوتی بین بابی و بهایی نمی‌دید و مردم عموماً حتی هر روشنفکر و نوگرایی را بابی می‌دانستند…

با نگاهی به سرنوشت کنشگران ازلی عصر مشروطه و وضع نهضت ازلی در زمان حاضر…. با کودتای محمدعلی شاه در سال ۱۹۰۸م/ ۱۲۸۷ش و دوره‌ای که به استبداد صغیر مشهور است، بسیاری از چهره‌هایی که به تمایلات بابی / ازلی مشهور بودند مانند سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی، نصراللـه بهشتی (ملک‌المتکلمین)، جهانگیر خان صوراسرافیل، ناظم الاسلام کرمانی و دیگران به دار آویخته شدند.

محمدعلی شاه در زمان ولیعهدی خود در تبریز میرزا آقاخان کرمانی و میرزا احمد روحی را که دولت عثمانی به اتهام توطئه در قتل ناصرالدین شاه به ایران تحویل داده بود به قتل رسانده بود…. یحیی دولت‌آبادی پس از پدرش هادی دولت‌آبادی رهبری ازلیان را داشت…. خواهر او صدیقه دولت‌آبادی و یحیی دولت‌آبادی هر دو در دوران قاجار و رضاشاه پهلوی کوشش‌های فراوانی در ترقی وضع زنان ایران و دیگر فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی داشتند…

بهاییان نه تنها با انتشار تعالیم پیشرو خود در روشنگری افکار عمومی سهم داشتند بلکه با انتشار روزنامه‌های اصلاح‌طلب و تشکیل انجمن‌ها به پیشبرد نهضت مشروطیت کمک می‌کردند….

در خصوص عضویت در مجلس عبدالبهاء ظاهراً به تقاضای برخی از بهاییان موافقت کرد که چند تن از افراد برجسته بهایی به مجلس راه یابند… و گفت:… احبای الهی لازم است که به تمام قوت به خدمت دولت و ملت پردازند…. حضرات ایادی را باید به هر قسم باشد عضوی در مجلس داشته باشند… می‌توان حدس زد که چنین امری می‌توانست راه را برای به رسمیت شناختن جامعه بهایی به عنوان بخشی از جامعه بزرگ ایران هموار کند…

در ژوئیه ۱۹۰۹م / ۱۲۹۰ش، روحانیون محافظه‌کار مجلس طرحی از مجلس گذراندند که به موجب آن فقط اقلیت‌های زردشتی، مسیحی و یهودی اجازه یافتند نماینده‌ای به مجلس بفرستند….

دین جهان‌شمولی مثل بهایی که از ایران برخاسته، ابتدای تاریخ تأسیس خود را نه از تاریخی در رابطه با زندگی بنیان‌گذاران آن دین، بلکه از تاریخ باستانی ایران آغاز نموده و با قرار دادن نوروز به عنوان ابتدای سال بهایی، این عید باستانی را جشنی جهانی ساخته است…

عبدالبهاء در آثار فراوانش درباره ایران، این کشور را «بهشت برین» می‌خواند، ظهور آیین بهایی را به استعاره به «پرتو آفتاب آسمانی» و «باران بخشش یزدانی» تشبیه می ماید….

عبدالبهاء در نامه‌ای به تولستوی (۱۹۱۰-۱۸۲۶) نویسنده و اندیشمند معروف روس نگرانی‌های خود را از هجوم استعمارگران به کشورهای ضعیف و پیامدهای فاجعه‌بار این ظلم جهانی ابراز داشت…. عبدالبهاء در روز ۲۳ نوامبر ۱۹۱۱ در مجمعی در پاریس از جنگ بین ایتالیا و عثمانی بر سر طرابلس که همان زمان در جریان بود، اظهار داشت: «می‌گویند یک ترن در رود سن افتاده و بیست و پنج نفر غرق شده و امروز در پارلمان فرنسا از وقوع این قضیه بحثی مفصل خواهد شد. وزیر راه‌آهن را در تحت محاکمه آورند. یک جدال عظیمی خواهد شد….

بسیار بسیار تعجب کردم که به جهت بیست‌و‌پنج نفر که در رودخانه افتاده غرق شده‌اند چنین هیجان غریبی در پارلمان شده، اما از برای طرابلس که روزی هزاران کشته می‌شوند ابدا حرفی نمی‌زنند. البته تا حال پنج‌هزار نفر کشته‌اند ابداً به خاطر پارلمان نمی‌آید که آنها بشرند اما مثل این است که حجرند. سبب چه چیز است که پارلمان از برای بیست‌و پنج نفر این طور هیجان می‌کنند و از برای شش‌هزار نفر ابدا حرف نمی‌زنند. و حال آنکه آنها بشرند و این‌ها بشر، همه از نسل آدمند.

به جهت این است که آنها از جنس فرنسا نیستند اگر پارچه پارچه شوند اهمیتی ندارد. ببینید چقدر بی‌انصافی است، چقدر بی‌احساسی است، چقدر نادانی است و حال آنکه آن بیچاره‌ها که در طرابلسند پدر دارند، مادر دارند، پسر دارند، دختر دارند، عیال دارند.آنها را شرحه شرحه نمایند. آیا چه تقصیر دارند… دیده مادران اشکبار است و دل‌های پدران غرق خون است و گریه و زاری اطفال به عنان آسمان رسد….».

دیدگاه عبدالبهاءبا شیوه‌ای که صهیونیست‌ها برای بازگشت یهودیان به فلسطین انتخاب کردند سازگار نبود. در آثار بهایی هرگز از تقسیم فلسطین به دو کشور سخنی نرفت، آن هم روندی که با تجاوز به خانه و مزارع و سرزمین‌ها همراه بود و هرچه بیشتر بر آتش نفاق و دشمنی بین اعراب و یهودیان دامن می‌زد…. یهودیان به کشور موعود بازگشتند و دولتی مستقل تشکیل دادند. حال باید دید کی و چگونه پیشگویی‌های تورات در مورد صلحی که در آن گرگ و بره باهم خواهند زیست تحقق خواهد یافت….

در دیداری که تقی‌زاده با عبدالبهاءداشته می‌نویسد: تقی‌زاده از نوجوانی به طور فعال در نهضت مشروطیت ایران و کمک به مشروطه‌طلبان نقش مؤثری داشت و با روحیه‌ای انقلابی و انعطاف‌ناپذیر برای چنین آرزویی کوشید.

عبدالبهاءنیز در آرزوی حکومت قانون و استقرار مشروطیت در ایران بود که که تحقق وعده‌ی دیرین بهاءاللـه در کتاب اقدس مبنی بر حکومت مردم بر مردم را در آن می‌دید. مشروطیت و حکومت قانون نه فقط می‌توانست موجب ترقی و شکوفایی اجتماعی و فرهنگ جامعه‌ی ایران باشد بلکه موجبات آسایش جامعه‌ی رنج‌دیده بهایی را نیز فراهم می‌آورد….

عبدالبهاءدغدغه‌هایی داشت که شاید برای تقی‌زاده و دیگر مشروطه‌خواهان نه مطرح بود و نه قابل توجه…. و آن حفظ جامعه چندین هزار نفری بهایی ایران در ان دوران پرالتهاب و پر ماجرا بود…

به نوشته تقی‌زاده عبدالبهاءدر برابر تقاضای او به تشویق بهاییان در امور سیاسی انتخابات مجلس گفته است: «ما اصولاً آزادی را دوست داریم برای این که نعمتی از نعم الهی است و نزد خدا مطلوب است ولی نه برای این که آزادی به پیشرفت و انتشار امر ما کمک می‌کند، بلکه بالعکس، امر ما در محیط غیرآزاد بهتر پیشرفت می‌کند»….

تقی‌زاده ظاهراً نخواسته مورد حمله مخالفان خود قرار گیرد، جمله را طوری نگاشته که در وهله نخست خواننده چنین تصور کند که بهاییان طرفدار مشروطه نبوده‌اند، چون آیین‌شان در استبداد بهتر رشد می‌کند!..

در مبارزه با آیین بهایی علاوه بر قدرت روحانیت و قدرت حزب توده‌ی ایران که مبارزه با آیین بهایی که در وهله نخست رقیب عقیدتی نیرومندی برای ا‌ین دو قدرت به شمار می‌رفت… قلم‌به‌دستان «روشنفکر» ما با سکوت خود و یا با وارد کردن تهمت‌های گوناگون بر طبل بهایی‌ستیزی می‌کوبیدند، دو نمونه مشهور آن یکی فریدون آدمیت مورخ و دیگری سیداحمد کسروی مورخ و چهره نامتعارف شیعه‌ستیز نیز هرجا که توانستند هیمه بر این آتش افروخته افزودند.

فریدون آدمیت یکی از نمونه‌های سیاه‌کاری‌اش این است:…. بیشتر آنچه باب گفته و سراسر آنچه در الواح میرزا حسینعلی (بهاءاللـه) و عباس افندی (عبدالبها) آمده خرمن خرافات بشری را سنگین‌تر کرده است و در عالم فکر به مفت نمی‌ارزد…

قضاوت آدمیت در مورد آثار بهایی به‌حدی بی‌ارزش و دور از واقعیت استکه نیاز به گفتگو درباره آن نمی‌بینیم.

مشابه آن یکی از داوری های کسروی در مورد بهاییان است: بی‌گفتگوست که بهاییان دشمن توده‌اند. باز بی‌گفتگو است که از درون دل، بدبختی و گرفتاری این توده را می‌خواهند زیرا آنان که از مردم این همه رنج می‌برند، در این صد سال نتوانسته‌اند، آزادی برای خود به دست آورند، ناچاری است که در آرزوی به‌هم خوردن این کشور می‌باشند تا به آزادی برسند….

عبدالبهاءدر رساله سیاسیه که مقارن جنبش تنباکو در ایران (۱۸۹۲-۱۸۹۰) نوشته است، قوانین ساخته دست انسان برای ترقی جامعه کافی نیست بلکه ضرورت وجود دین در تربیت مردم تأکید می‌کند.

دو سال پس از بازگشت بهاءاللـه از سلیمانیه، وی خود را به عنوان موعود «من یظهره‌اللـه» یا همان ظهور بزرگ‌تری که باب آمدن او را بشارت داده بود به عبدالبهاءمعرفی کرد.

عبدالبهاءمی‌گوید با این که جوان بود به مقام پدر پی برده و او را در دعوی خود صادق می‌دانست و به آن اطمینان کامل داشت. انتخاب عبدالبهاءبه عنوان اولین فردی که چنین ادعایی با او در میان گذاشته می‌شد در زمانی که هنوز بابیان دیگر از آن باخبر نبودند، حاکی از اعتماد و اطمینان بهاءاللـه به حکمت و هوشیاری عبدالبهاءبود…..

هنگامی که در ۱۲۷۱ خورشیدی عبدالبهاء زمام اداره‌ی جامعه بهایی را در دست گرفت، آیین بهایی در ۱۵ کشور منتشر شده بود، اما در دوران رهبری او، این آیین به بیست کشور دیگر از شرق تا غرب نیز گسترش یافت…

و بالاخره می‌خوانیم: .. تلاش کنونی برای ساخت معابد بهایی در شهرها و کشورهای مختلف نمایان‌گر ادامه تلاش های عبدالبهاءبرای ایجاد معابد بهایی و دیگر ساختمان‌هایی است که عامل گسترش اتحاد و نزدیکی گروه‌های فکری مختلف است. شاید با همین منطق است که عبدالبهاءبه عنوان «مثل اعلی» یا سرمشق در میان بهاییان شناخته می‌شود.

نشر باران

info@baran.se