شاهرخ احکامی
یك سال دیگر پر از دغدغه، هول و هراس و وحشت از دگرگونیهای خانه برانداز و ویرانكننده گذشت و بزودی قدم در سالی نو خواهیم گذاشت؛ به امید آنكه نگوییم «چو آید سال نو، گوییم دریغ از پارسال»!
پیش از آن كه وارد درددلهای هر سه ماههام گردم، سال نوی مسیحی را به تمام عزیزان و مردم خوب و خوش سیرت جهان تهنیت میگویم و برای همه خوانندگان وفادار و گرامی «میراث ایران»، برای همه ایرانیان برون مرز، برای همه ایرانیان درون مرز آرزوی سعادت و نیكبختی دارم. همچنین، برای همه معصومان دربند، كه تنها به خاطر رسیدن به آزادی و برابری، در تاریكخانهها و سیاهچالها افتادهاند و نمیتوانند صدایشان را به گوش خانوادهها و عزیزان و دلبندان خود، به گوش شنوا و ناشنوای هموطنان و مردمان آزاده جهان برسانند، آرزوی آزادی، رهایی از بند، صلح و صفا و آرامش و خوبی و نیكی مینمایم. باشد آن روزی كه با دلی آسوده و وجدانی راحت به آینده مثبتتر و زیباتر بنگریم و همه باهم در نهایت آرامش، همبستگی، همدلی و همدردی زندگی كنیم.
سال گذشته نیز، كماكان كشمكشهای داخلی و خارجی ادامه داشت و در درون مرز، چكمهپوشان و قمه به دستان فشار بیشتری را بر پیكر خسته و فرسوده مردم ایران وارد كردند. و نیز، حاكمان ایران برای اعمال كنترل بیشتر از طریق ایجاد ارعاب و وحشت بیشتر، فشار بر بیگناهان دربند را افزوده و لبه شمشیرهایشان را در برابر آنها تیزتر كردند. دولت ایران در سیاست خارجی خود نیز همچنان به لج و لجبازی با دولتهای قدرتمند ادامه داد. و متأسفانه ادامه این سیاست نه تنها دردی را درمان نكرد، بلكه با بازی كردن با دم شیر، فشارهای اقتصادی بیشتری بر مردم ایران وارد شد و تأثیر بسته شدن درهای گوناگون اقتصادی بینالمللی برزندگی مردم هر روز ملموستر و آشكارتر شد و آشكار است كه لج و لجبازیهای سران ایران، حریفان قدرتمند خود را به جنگ و حمله نظامی به خاك ایران تشویق نموده است و اگر عقل و تدبیر سران دولتهای بزرگ نباشد، همان بلایی به سر ایران خواهد آمد كه شرارتها و لجبازیهای صدام حسین به كشور خودش عراق وارد كرد. نتیجه لجبازیهای صدام نه تنها به نابودی خفتبار خودش كشیده شد، بلكه عراق را نیز در معرض چند سال ویرانی و جنگ و آتش قرار داد كه هر روز شاهد كشتار بیرحمانه مردم به وسیله مردم هستیم و پیامدهای این جنگ تا چند نسل بر روی این كشور سایه خواهد انداخت. مردم عراق، سنی و شیعه و مسیحی، كه سالیان درازی باهم زندگی میكردند و تنها مشكلشان دولت جبار و غاصبشان بود، حالا، در جنگی رقابتجویانه با پوشش مذهبی هر روز عزیزان بیگناه خود را به خاك و خون میكشانند.
در كشور ما نیز كه سالیان سال همه از هر مذهب و دینی همسایه و همكلاس و همبازی بودند و بطور كلی همزیستی مسالمتآمیزی با یكدیگر داشتند، این روزها، هر روز گروهی از مردم به عنوان داشتن دین و مذهب متفاوت و یا آیین و مرام گوناگون به دام مأمورین افتاده و سر به نیست میگردند.
در نتیجه درافتادن با قدرتهای بزرگ جهان و سركوب مردم بیگناه درون مرز و جنگهای تبلیغاتی و هیاهوهای گوناگون برون مرز، دولتهای بزرگ نه تنها با فشار اقتصادی و تحریم های گوناگون، روز به روز حلقه محاصره ایران را تنگ تر میكنند، بلكه بتازگی، علناً به به حدود جغرافیایی ایران نیز دست انداخته و سعی در تحریف مدارك و اسناد تاریخی و جغرافیایی دارند. اگر عبدالناصر (مصر) و صدام حسین (عراق) سالیان دراز با كمك دوستان و یاران عرب دیگرشان میلیاردها دلار خرج كردند تا در نقشههای تاریخی دست ببرند و نام خلیج فارس را به اسمهای نامعقول دیگر تبدیل نمایند و موفق شدند در موزههایی چون لوور و متروپولیتن نیویورك و بریتیش میوزیوم در نقشههای تاریخی و جغرافیایی نامها را عوض كنند، حالا خانم كلینتون، وزیر خارجه آمریكا،كه ایرانیان مقیم آمریكا میلیونها دلار صرف انتخاب همسر و خود وی نمودند، براحتی در سخنرانیهایش نام خلیج فارس را به نام و هویتی دیگر یاد میكند و همچنین نیروی دریایی آمریكا كه در این امر، انصافاً همیشه خلیج فارس را بدرستی ذكر و ثبت میكرد، اقدام به تغییر نام خلیج فارس كرده است.
آیا این امر به خاطر صرف میلیاردها دلار پول زعمای عرب است یا آنكه عكسالعملی دشمنانه در برابر سران ایران؟
عجبا كه دو حكومت با یكدیگر سر دعوا دارند، ولی عمل هر دو به طور یك سان، فشارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بیشتری را بر مردم بی پناه ایران تحمیل میكند.
در این شرایط، با وجود بحران شدید اقتصادی و در حالی كه دولت ایران در سراشیب ورشكستگی كامل قرار دارد، تعهد میكند میلیاردها دلار برای آبادانی و نوسازی مناطق ویران شده جنوب لبنان توسط اسراییل، خرج كند و20-19 هزار خانه برای لبنانیها بسازد و هزینه تحصیل، بهداشت و زندگی آنان را بپردازد. این همه توجه و علاقه به اعراب و كشورهای عربی در حالی است كه اخیراً در اسناد و اسرار فاش شده ویكیلیكس مشاهده میكنیم كه سران عرب، چه نفرت و انزجاری نسبت به سران ایران و ایرانیان دارند و بارها از آمریكا و قدرتهای بزرگ خواستار بمباران و خرابی ایران گشتهاند. جالب این است كه رئیس جمهور ایران پس از خواندن و شنیدن این اسناد، آنها را توطئه خوانده و گفته است میخواهند روابط ما را با برادران عربمان گلآلود كنند!
به گفته یكی از هموطنان مقیم ایران، زعمای ایران هر گاه كه صحبت از گرفتن غرامت از عراق كه هشت سال جنگ ویرانكنندهای را بر ایران تحمیل كرد و میلیاردها دلار خسارت بر ایران زد، مهر سكوت بر لب میزنند و معتقدند این ادعا روابط ما را خراب میكند. یعنی تا كنون نه تنها ادعای غرامت از عراق نكردهاند، بلكه بجای آن چند میلیارد دلار هم در عراق خرج كردهاند و در ساختن و ترمیم بسیاری از اماكن در عراق از هیچ ریخت و پاشی دریغ ننمودهاند.
در دنیایی كه به خاطر فشارهای اقتصادی و تغییر جو و زمان، دشمنان سابق، دست دوستی و یگانگی به هم دادهاند، آقای پوتین نخستوزیر روسیه، دشمن قدیم و قدرتمند غرب، میخواهد در آینده به سیستم پولی اروپای غربی یعنی یورو بپیوندد و ثبات و دوام خود را در دوستی و یگانگی با غرب میبیند؛ سران ایران روز به روز به تعداد دشمنان خود افزوده و با ایجاد هیاهوهای داخلی و خارجی سرگرمیهای جدیدی برای خود درست میكنند. شاید میخواهند درآینده با تحریك قدرتمندان، آنان را به میدان جنگ بكشانند به امید آن كه نظیر جنگ ایران و عراق، به تداوم و ماندگار شدن رژیم كمك نمایند و با این بهانه كه با دشمن در حال جنگ هستند، مخالفان داخلی خود را سركوب و زندانها را پرتر كرده و از این راه به سالهای حكومت خود بیفزایند.
با چند لحظه تفكر، این سؤال پیش میآید كه حكومت كردن بر پایه ظلم و فشار و ستم، چه ارزشی دارد؟ چگونه تاریخ در آینده راجع به این حاكمان قضاوت نموده و آنان را در این برهه زمانی كوتاه با چه دیدی نگاه خواهد كرد؟ بیش از سی سال از دوران این حكومت میگذرد. مردم روز به روز فرسودهتر و خستهتر از قبل میگردند، هر روز روزنامه و رسانه و سایت جدیدی بسته میشود، هر روز زن و مرد، جوان و پیری به بهانههای گوناگون اعدام میگردد، اگر به نسبت جمعیت حساب كنیم، گرچه چین به ظاهر رتبه اول اعدامها را دارد و ایران رتبه دوم، بایستی گفت كه تعداد اعدام در ایران به مراتب بیشتر است. در قرن بیست و یكم كه حتی مردم برای حفظ حقوق حیوانات مبارزه میكنند، انسانهای ایرانی به دار آویخته میشوند و سینهشان با شلیك گلوله مشبك میگردد. امنیت اجتماعی و فردی روز به روز كمتر میگردد و قلمهای بیشتری شكسته میشود.
در این دوران بحرانی، وظیفه هر نویسنده، شاعر، فیلمساز، نقاش و … است كه در دفاع از مرزهای ایران عزیز، در روشن كردن اذهان عمومی درباره ایران و ایرانیان ، درباره مردم بیگناه و دربند درون مرز سخن بگوید و ساكت ننشیند.
دریای خزری كه پنجاه درصد آن سهم ایران بود و در ایام كودكی بدون آن كه واقعیت مسایل را بدانیم در كتابهای دبستانی و دبیرستانی میخواندیم كه چگونه میرزا آقاسی، نخست وزیر وقت ایران، در قایقی نشسته در دریای خزر، علت دشمنی و جنگ روسیه را با ایران میپرسد. وقتی به او میگویند روسها نیمی از دریای خزر را میخواهند؛ با تمسخر میگوید به خاطر مشتی آب پوسیده میخواهند با ما بجنگند، نیمی از دریای خزر را به آنها دهید!!
آیا این نوشتهها حقیقت داشت یا افسانه بود؟ تا به حال اثبات آن برای من بیسواد و ناآگاه و ناآشنا به تاریخ مشكل است، اما به یاد دارم كه در آن دوران چگونه این گفته درست یا نادرست، گفته شده و یا نشده میرزا آقاسی در ذهن ما كودكان و دانشآموزان خردسال تأثیر گذاشته بود و معتقد بودیم كه میرزا آقاسی فردی خائن، وطن فروش و بیعرضه بود. بیشك این همه رفتار ناشایست و نابخردانه سران حاكم نیز در ذهن كودكان و نوجوانان امروز تأثیر خواهد گذاشت و هم اینان كه زنان و مردان آینده هستند، به این مقطع از تاریخ كشور و دستاندركاران آن با نگاهی تحقیرآمیز و نابحشودنی خواهند نگریست. به آنهایی كه امروز منافع عمومی مردم ایران را فدای جاهطلبیها و منافع شخصی خود میكنند.
با این وجود، من فكر میكنم هنوز فرصتها از بین نرفته، وقت را باید غنیمت شمرد و به جهانیان ثابت كرد كه نیت و مقصود ما جز صلح و صفا و همزیستی و دوستی و یكرنگی نیست و به جهانیان خاطرنشان كرد كه حداقل در ظرف 150 سال گذشته، ایران به هیچ كشوری تجاوز و حمله نكرده، بلكه مورد تجاوز و تهاجم قرار گرفته است… در این دوران پر از تلاطم و آشفتگی، سزاوار نیست كه با لج و لجبازی مردم بیگناه درون مرز را در معرض خطرات غیرقابل جبران قرار داده و مرز و بوم ایران عزیز را با خطر تجزیه و چندپارچگی مواجه سازیم.
بار دیگر آرزویم صفا، یكرنگی، یكپارچگی، آزادی و آسودگی برای ایرانیان درون و برون مرز و همه مردم خوب جهان میباشد.