شاهرخ احكامی – فرا رسیدن نوروز باستانی را به خوانندگان وفادار مجله «میراث ایران»، «میراث ایران ماهانه»
و «تارنگار میراث ایران» از طرف خود و كاركنان «میراث ایران» صمیمانه شادباش گفته و آرزومندم كه دوستداران فرهنگ و آیینهای باستانی و همیشه ماندنی ایرانیان و كشور و زادگاه دوستیداشتنیمان در برون و درون مرز به آرزوهای خود رسیده و در صلح و صفا، دوستی و محبت در جوار یكدیگر زیست نمایند.
رسیدن نوروز و شكفتن شكوفههای بهاری، همزمان با تولد میراث ایران و چهارده سالگی آن است. در این چهارده سال، با همه مشكلات مالی و گرفتاریهای كاری، توانستهایم بدون وقفه تلاش مطبوعاتی و فرهنگی خود را جهت شناساندن فرهنگ و ادب ایران به فرزندان و میزبانان خود در برون مرز با موفقیت ادامه دهیم و در ارائه آگاهی درباره تاریخ چندهزار ساله میهنمان و نشان دادن جنبههای زیبا و دوست داشتنی فرهنگ و ادب ایرانی از هیچگونه تلاشی كوتاهی ننماییم. امیدواریم كه «میراث ایران» بتواند سالیان بیشتری در آینده به این خدمت و وظیفه سنگین خود ادامه دهد.
با وجود اینكه سالیان درازی از زندگی در مهاجرت و دوری از مام میهن برای من، همسرم و خانوادهام میگذرد، و در این مدت موقعیتهای حرفهای و خانوادگی ما روز به روز پایدارتر و استوارتر شده، ماندن ما در برون مرز همیشگی گشته است، و با وجود پیدا كردن چندین فرزند و نوه كه باعث شادی و لذتهای بیشتر و تازهتری برای ما شدهاند، اما عشق به ایران و تعهد به هموطنان خود در ما نه تنها كمرنگ نشده، بلكه هر روز عمیقتر و بیشتر گشته است. در این دوران، ما خود را جهت شناساندن چهره واقعی میهنمان و سنن و رسوم زیبای ایرانی و تمدن كهن آن، به میزبانان و فرزندان خود، بی هیچ تظاهری، هر روز متعهدتر و موظفتر یافتهایم.
سال گذشته، سال تحول و تغییر در سرتاسر دنیا بود. گسترش و عمیقتر شدن بحران اقتصادی در سرتاسر دنیا، نظیر یك سونامی (یك طوفان دریایی مهیب) زندگی بسیاری از مردم را، در حد نابودی، به هم ریخته است. ابعاد این بحران كه هنوز هم ادامه دارد، مانند اپیدمی طاعون یا وبا، كه زمانی ریشهكن شده بود، بار دیگر زندگی بسیاری از جهانیان، از جمله بخش بزرگی از مردم آمریكا را در چنگال مرگبار و كشنده خود گرفته است. با بسته شدن بسیاری از كارخانجات و مؤسسات اقتصادی، هر روز به تعداد بیكاران افزود میشود. در نتیجه این تنگنای اقتصادی و ورشكستگی مالی، خانه و كاشانه بسیاری از مردم توسط بانكها به حراج گذاشته شده و ساكنان آنها آواره كوچه و خیابان گشتهاند. این بیچارگی و درماندگی چه زمانی متوقف خواهد شد و اوضاع و احوال مالی و اقتصادی دنیا چه وقت رو به بهبود خواهد گذاشت، بر كسی معلوم نیست!!
در سال گذشته، علاوه بر این تغییر و تحولات نگرانكننده اقتصادی، تحولات سیاسی و اجتماعی خارقالعاده و خارج از انتظاری نیز به وقوع پیوست. مهمترین و خبرسازترین این تحولات، انتخاب باراك حسین اوباما به ریاست جمهوری آمریكا بود. انتخاب وی نه تنها از نظر تحول نژادی حائز اهمیت بود، بلكه باید توجه داشت كه او اولین فردی است كه از یك پدر خارجی و اولین نسل متولد در آمریكا به این مقام رسیده و توانسته است با شهامت و ابتكار، غیرممكنها را ممكن و تمام سدها و موانع را از پیش پا برداشته و به كاخ سفید راه یابد.
این اتفاق، كه به گمان بسیاری یك اتفاق تاریخی است، دریچهی امیدی برای بسیاری از اقلیتهای دیگر، چه با رنگ پوست متفاوت و چه از گروههای نژادی و بومی دیگر باز نمود.
انتخاب باراك حسین اوباما، هیجان غیرقابل وصفی در بسیاری از مادران و پدران ایرانی نیز به وجود آورد. بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریكا، روزی در جمعی از دوستان بودم كه گروهی مخالف این انتخاب و دستهای موافق و خوشحال از این امر بودند. در این جمع، مادری با احساسات و شعفی فوقالعاده، در حالی كه اشك در چشمانش حلقه زده و صورتش گل انداخته بود و صدایش میلرزید، گفت، از موقعی كه پیروزی انتخابات آمریكا نصیب اوباما شده، احساس امیدواری و دلگرمی خاصی به او دست داده است. این مادر میگفت: این انتخاب، برای من به این معنی است كه راه برای فرزندان و ایرانیان نسل دومی و سومی باز شده است و میتوان بی هیچ دغدغه، جوانان خود را تشویق و ترغیب كرد تا با پشتكار و شهامت در فعالیتهای سیاسی اجتماعی شركت كنند. او در ادامه، همچنان با هیجان میگفت كه آرزو دارد تا در زمان حیات خود موفق به دیدار ورود یك ایرانیــآمریكایی به كاخ سفید باشد. اگر این مادر یك سال پیش چنین مطلبی را اظهار میكرد، مسلماً همه به او میخندیدند و به استهزایش میگرفتند كه چه آرزوهای واهی و بالابلند و چه خواب و خیالهایی!!! اما در آن شب، چه موافق و چه مخالف این انتخاب، كسی با این مادر مقابله نكرد. شاید، همه در دل همان آرزو را داشتند، اما جرأت ابرازش را نمیكردند.
واقعیت این است كه جوانان ما در این چند دهه، به خاطر فداكاری و از خود گذشتگی مادران و پدرانشان، بهترین تحصیلات را كردهاند و بسیاری از آنان در عرصههای بسیار مهم علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری با احراز مهمترین موقعیتهای شغلی، موفقیتهای چشمگیری داشتهاند. همچنین تا به حال چند ایرانی در برخی ایالات آمریكا برای راه یافتن به سنا و كنگره تلاش نمودهاند كه متأسفانه توفیق نیافتهاند. شاید یكی از دلایل عدم موفقیت آنها این بوده كه با وجود داشتن نام ایرانی و پدر و یا مادر ایرانی، سعی در مخفی كردن هویت اصلی خود داشتهاند. برای نمونه چندی پیش، دو جوان ایرانی برای احراز كرسیهای سنا و كنگره وارد كارزار انتخاباتی شدند و تقاضای كمك مالی آنها از ایرانیان نیز با پاسخ مثبتی روبرو شد و بسیاری از ایرانیان با دل و جان از هر گونه كمكی دریغ ننمودند، اما متأسفانه زمانی كه از آنها سؤال میشد كه چه موضعی در دفاع از حقوق ایرانیان خواهند داشت، با رفتاری به اصطلاح سیاستمدارانه، از جواب صریح شانه خالی میكردند و این سبب شد كه بسیاری از ایرانیان در این زمینه دلسرد گردند.
امیدوارم جوانان ما از تجربه انتخاباتی باراك حسین اوباما بیاموزند، تا در صورت احراز كرسیهای پارلمانی و مشاغل حساس دولتی، ضرورتی برای انكار هویت اصلیشان نیست، و دفاع از حقوق ایرانیان باید یكی از هدفهای اعلام شده آنها باشد. در این زمینه توجه به تجربه اقلیتهای ملی و اقوام مهاجر دیگر كه موفق به ورود به كنگره و سنای آمریكا شدهاند، حتماً آموزنده خواهد بود. باید ببینیم و بیاموزیم كه چگونه علاوه بر حفظ منافع آمریكا و شهروندان آمریكایی در صدر وظایفشان، میتوان از حقوق و خواستههای همنژادان و افراد مربوط به قومیت و ملیت خود نیز با صداقت و علاقه دغاع كرد و به موقع به كمك آنان شتافت.
خواسته آن مادر بسیار زیبا و قابل تقدیس است. آری زمان آن رسیده كه با جرأت و شهامت زیاد حصارهای اطراف خود را فرو ریزیم و با اهدافی بالاتر در عرصه امور سیاسی و اجتماعی مجدانه قدم بگذاریم. در این مورد، وظیفه تك تك ما ایرانیان مهاجر و شهروند آمریكا است كه صادقانه شركت در این امر جوییم و از هیچگونه یاریی مالی و فكری و همكاری عملی دریغ ننماییم. موقع آن رسیده كه منافع شخصی را كنار گذاشته و تنها به فكر اندوختن مال و پر كردن كیسه خود نباشیم و خودخواهیهای كوتهنظرانه را به سویی افكنیم و نگاهی به فراتر از چهاردیواری خانه و كاشانه خود داشته باشیم و از قبول مسؤولیت و سپردن تعهد پرداخت هزینههای لازم كوتاهی ننماییم. در انتخابات اخیر، بسیاری از ایرانیان ثروتمند با بذل میلیونها دلار جهت انتخاب كاندیدای مورد نظر خود، فعالانه شركت جستند. چه خوب بود، نظیر بسیاری از اقلیتهای دیگر، به خصوص هندیها، اسپانیاییها، آفریقاییــآمریكاییها، ایرلندیها و … كه با صرف هزینههای مالی، از كاندیداهای مورد نظر خود میخواهند تا در صورت پیروزی، از شخصیتهای مورد نظر و همنژاد آنها برای گماشتن در پستهای حساس استفاده گردد. این گروهها با چنین سیاستی، همواره چه در انتخابات ایالتی و چه در انتخابات ولایتی و چه در انتخابات سرتاسری روز به روز موفقتر گشتهاند.
امیدوارم آغاز سال نو، آغاز تحولات سیاسی و اقتصادی غیرمترقبه آمریكا، هشدار خوبی برای همه ما باشد كه بتدریج علاوه بر كارهای انفرادی و خانوادگی خود، در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، روز به روز با یكدیگر همصداتر و متحدتر گشته و بتوانیم آن طوری كه باید و شاید و شایسته جوانان ما است، به هدفهای بزرگ و آرمانهای زیبای خود برسیم. باشد روزی كه آرزوهای آن مادر به واقعیت بدل شود و پیام وی به فرزندش كه زمان و دنیا چنان عوض شده كه رسیدن به هیچ مقصودی، حتی رسیدن به مقام ریاست جمهوری آمریكا، غیرممكن نیست، با تلاش جوانان برومندمان روزی جامه عمل بپوشد.
از طرف كاركنان «میراث ایران»، بار دیگر فرا رسیدن نوروز فرخنده را به شما عزیزان شادباش گفته و امیدوارم در آغاز چهارده سالگی «میراث ایران»، صلح و آرامش، عدالت و برابری، آزادی بیان و عقاید مذهبی و سیاسی، نصیب ایرانیان درون مرز گشته و افكار خصمانه و ستیزهجویانه حكومتگران تبدیل به خواستهای دوستی، یگانگی و تفاهمهای جمعی گردد.
خواسته من از خوانندگان وفادار «میراث ایران» این است كه با نظری صمیمانهتر نسبت به گذشته به «میراث ایران» جهت توسعه و دوام این بنیاد، یاری رسانند و از دوستان و آشنایان خود بخواهند كه از طریق قبول اشتراك و دادن آگهی به مجله، ماهانه و تارنگار «میراث ایران»، كمك نمایند. بار دیگر ناچار باید گفت كه چهارده سال حیات این بنیاد، فقط با تلاشهای از خودگذرانه یك زن و شوهر ایرانی میسر شده كه با صرف وقت و انرژی و قبول هزینههای مالی سنگین، حتی حیثیت اجتماعی، شخصی و خانوادگی خود را با اخلاص در خطر انداختهاند. اشتراك معدود و آگهیهای بسیار كم، بالاخره روزی باعث مرگ بنیادی خواهد شد كه چهارده سال صدای ایرانی در خارج از كشور، حافظ فرهنگ، رسوم و تاریخ ایران، و مروج خصایل نیك و صفا و صمیمت بین ایرانیان نسل دوم و سوم و میزبانان بوده است. تا دیر نشده دستی تكان دهیم چرا كه پس از خاموشی این صدا (كه خواسته بسیاری از بدخواهان و بداندیشان است) نوشدار به كار نیاید….
بازهم با سپاس فراوان از شما خوانندگان گرامی، آگهیدهندگان وفادار و فرهنگ دوست كه ما را تا به حال تنها نگذاشتهاند.
نورزتان پیروز و هر روزتان نوروز باد