آنفلونزای خوكی و بحران اقتصادی

 شاهرخ احكامی- میراث ایران ماهانه، شماره۴۰، اردیبهشت ۱۳۸۸

در ماه آوریل، هیاهوی زیاده از حد وقوع آنفلونزای خوكی به دست رسانه‌های عمومی توانست بر مشكلات فزاینده بحران اقتصادی و درگیری آمریكا در جنگ عراق و افغانستان سرپوشی بگذارد و افكار عمومی جهانیان را چنان سرگرم خود كند كه بسیاری را واقعاً از ترس و وحشت آینده و بیكاری، فقرو بی‌پولی دور كرد و به جای آن با هول و هراس به آموختن چگونگی مبارزه با این بیماری سرگرم ساخت. در این ایام، مهمترین گزارش‌های مثلاً آموزشی رسانه‌ها در این باره بود كه مردم چگونه باید با دوستان و نزدیكان سلام و احوال‌پرسی كنند و بجای دست دادن و بوسیدن، بازوهای پوشیده یكدیگر را به هم نزدیك سازند!!! طبق معمول شبكه‌های تلویزیونی، در فرستادن گزارشگران خود به مناطق دوردست برای تهیه گزارش از یكدیگر سبقت می‌گرفتند تا هرچه بیشتر تب وحشت از آنفلونزای خوكی را بالا نگهدارند و مردم شاهد صحنه‌های خنده‌آور چهره‌های ماسك‌دار و مصاحبه [!!؟؟] با كودكان درباره آنفلونزای خوكی بودند. در این میان جناب معاون رئیس جمهور آمریكا نیز وارد معركه شد. وی كه در سال‌های طولانی سناتوری خود، گاه و بی‌گاه كلمات و جملات قصاری را بیان می‌كرد و دیگران را به تعجب و حتی استهزا برمی‌انگیخت، در یك مصاحبه تلویزیونی گفت كه نه خود و نه خانواده‌اش با هواپیما و اتوبوس و ترن به جایی نخواهند رفت تا این آنفلونزا فروكش كند!! ایشان تنها رفتن به جاهایی را تجویز و توصیه كردند كه فضای باز و بدون سقف باشد. این اظهارنظر كه نه تنها به معنای خانه‌نشینی مقام معاونت ریاست‌جمهوری آمریكا از ترس بیمار شدن است، بلكه همچنین باعث عصبانیت و نگرانی شركت‌های هواپیمایی و مسافری گردید و سخنگوی كاخ سفید را وداشت تا به شكلی اظهارات ایشان را ماست‌مالی كند.

اظهارنظر آقای بایدن، معاون رئیس‌جمهوری آمریكا مرا به یاد حرف‌های بی‌محتوا و هارت و پورت‌های توخالی آقای احمدی‌نژاد می اندازد كه چگونه در اجلاس سازمان ملل پیرامون مسأله تبعیض نژادی، دوباره حرف از مسایلی زد كه نه تنها مربوط به ایشان نبود، بلكه نتیجه‌ای جز به تمسخر گرفتن ایشان در محافل بین‌المللی و احساس شرمندگی و خجالت برای ایرانیان در سرتاسر دنیا نداشت. گاهی می‌گویند كاسه از آش داغ‌تر، حالا هم، این آقای احمدی‌نژاد كه حتی در ایران هم به خاطر مشكلات و معضلات مالی، بسیاری از دوراندیشان مخالف این سفر پر خرج و بی‌حاصل ایشان به سوئیس بودند، گاه به گاه برای اینكه از غافله عقب نماند و نامش حتی اگر به بدی هم كه شده در محافل مطرح شود، در آن جلسه سخنرانی، بار دیگر سر به  صحرای كربلا زده و از هولوكاست یاد نمود. تمام هم و غم آقای احمدی‌نژاد در مصاحبه با «ای.بی.سی» در هفته گذشته نیز فقط دوستان عرب ایشان و هولوكاست بود. این در حالی است كه همسایگان عرب ما در طی سه سال گذشته بارها به ایشان ثابت كردند كه جز كینه و نفرت از ایرانیان احساس دیگری به ایران و ایرانی نداشته و ندارند و با سماجت و عداوتی قابل توجه، خلیج همیشه ماندنی فارس را به نام‌های ننگین «خ‌ل‌ی‌ج» و یا … می‌خوانند. در این راستا، باید یادآور شد كه  كشورهای عرب در اجلاس هماهنگی مسابقات ورزشی كشورهای اسلامی در ایران، شرط حضور خود در این مسابقات را تغییر نام خلیج فارس به «خلیج» یا «خلیج…» در تمامی اسناد و گزارش‌های مربوطه و همچنین بر روی جوایز و مدال‌های این مسابقات در تهران اعلام كردند. و بدین ترتیب با عدم پذیرش این خواست كشورهای عربی از طرف ایران، اجرای این مسابقات به حالت تعویق درآمد.

در این روزها كه دشمنان سابقی چون آمریكا، چین، ژاپن، روسیه، و … به دوستانی با همكاری‌های گسترده اقتصادی، فرهنگی و صنعتی تبدیل شده‌اند، نمی‌دانم چرا آقای احمدی‌نژاد و یارانش، به رغم خود با هنرمندی و تردستی، جهت دشمن‌یابی در سعی و تلاش هستند و هیچ ترس و واهمه‌ای هم از برهم پاشیدن و تجزیه و خرابی ایران نداشته و ندارند. سكوت در این باره بسیار خطاست و به آنانی كه سعی در انزوا و به جنگ كشیدن ایران با دنیای آزاد را دارند بایستی هشدار داد و از آن غافل نگشت.

به امید و صلح و یكپارچگی همیشگی ایران