سخنی با خوانندگان – شاهرخ احکامی – بهار ۱۳۹۳، شماره ۷۳
فرا رسیدن نوروز و آغاز بهار، همزمان با زادروز «میراث ایران» است و حُسنِ تصادف، شادی مرا در چنین ایامی دوچندان میكند. نوزده سال پیش در چنین روزهایی «میراث ایران» پا به عرصه حیات جامعه ایرانیان خارج از كشور گذاشت و از آن زمان تا كنون توانسته با كمك و همراهی و یاری خوانندگان وفادار، همكاران پركار و صمیمی، به وظایف و تعهدات خود در شناساندن فرهنگ، هنر و تاریخ ایران و ایرانیان به نسل دوم و سوم ایرانیانِ آمریكایی و دیگر ایرانیان در سرتاسر جهان و مردم كشورهای میزبان، كه با فرهنگ ما بیگانه بودند، به شكل مؤثری عمل نماید. نتیجه این تلاش، ارتقای آموزهها و اطلاعات فرهنگی و تاریخی نسلهایی از ایرانیان است كه در خارج از مرزهای جغرافیایی موطن اصلی خود رشد و نمو یافته و یا چشم به دنیا گشودهاند.
چند روز پیش نوهام رایان، كه حالا یازده سال دارد، با هیجان و صدایی لرزان تلفنی با من حرف زد. او تعریف كرد كه درس آن روزشان در مدرسه درباره تمدن اسلامی بوده است. او با تعجب میگفت از آموزگارش شنیده كه تمدن و عظمت فرهنگ اسلامی بسیار زیاد است و اینكه پیدایش اسلام، باعث چه پیشرفتها و تأثیراتی در جهان شده است. رایان میگفت این مطالب در كتابهای درسی آنها هم آمده است. پرسیدم، خب، استنباط تو از مطالبی كه شنیدهای و در كتاب درسی خواندهای چیست؟ او همچنان با هیجان گفت: پاپا… خیلی از این ادعاها پوچ و توخالی است….
با كمی شادی ته دلم از درك او، دوباره پرسیدم چطور؟ گفت، آخر پاپا، تمدن و فرهنگ ایرانی را برداشتهاند و مغرضانه به تمدن و فرهنگ اسلامی چسباندهاند. گفتم مگر نه اینكه دنیای اسلامی دنیایی بسیار وسیع و گسترده مركب از كشورهایی با تاریخ درخشان نظیر ایران، مصر، لبنان، و سوریه و تركیه و… است؟ پس تو چرا اینقدر ناراحت شدهای و فكر میكنی چیزهایی كه در كلاس شنیده یا در كتاب مدرسه میخوانی، نادرست است؟
رایان گفت: پاپا، داری منو امتحان میكنی یا صادقانه میپرسی؟
گفتم: نه بهرحال توضیح بده ببینم اشكال این مطالب در چیست. آیا آنها هیچ نامی از دانشمندان ایرانی آوردهاند یا خیر؟
رایان جواب داد، بله. مثلاً درباره زكریای رازی نوشتهاند كه كاشف الكل و اسید سولفوریك بود و درباره كیمیاگری و كشف طلا تحقیق میكرد، اما دانشمندان اسلامی و عرب در علم پزشكی پیشرفت كردند. یا درباره ابنسینا فقط به عنوان طبیبی كه كتاب «قانون» را نوشت یاد شده و از عمر خیام به عنوان یك شاعر ایرانی نام میبرند و در ادامه نوشتهاند كه چگونه نویسندگان و علمای عرب كارهای درخشانی كردهاند!! دوباره از او پرسیدم، آیا مطلب دیگری هم درباره ایرانیان نوشتهاند؟ گفت بله این كه سازنده بغداد، یك مهندس و معمار ایرانی بوده است كه با همراهی یك ستارهشناس یهودی این شهر را ساختهاند.
رایان با هیجان اضافه كرد، چند شب پیش كه در شهر «سوشی» روسیه، قهرمانان رقص روی یخ با آهنگ شهرزاد میرقصیدند، گوینده تلویزیون میگفت كه شهرزاد، داستان یك شاهزاده خانم ایرانی است كه هر شب با گفتن قصه، سلطان را از كشتن خود بازمیداشت. از رایان پرسیدم این رقص روی یخ و آهنگ شهرزاد، چه ربطی با مطلب درسی تو درباره اعراب دارد. او گفت، آخر پاپا در این كتاب نوشته كه قصه هزار و یكشب را كه داستانهای همان شاهزاده ایرانی است، اعراب نوشتهاند!
گفتم عزیزم از این كه در این سن و سال، تا این حد نسبت به فرهنگ و تمدن سرزمین اجدادی خود _ نژاد نیمه ایرانیات _ علاقمند و حساس هستی و این قدر اطلاعات داری، به تو افتخار میكنم. بله ایران در علوم پزشكی بزرگانی نظیر فارابی و ابن سینا و در تاریخنویسی بزرگ مردی نظیر ابن مقفع دارد و این واقعیت است كه سازمانها و تشكیلات ادارای، تنظیم گرفتن مالیات و مملكتداری را در دوران خلافت عباسیان، خاندان برمكی و ایرانیان به اعراب آموختند. ما در شعر و ادبیات بزرگانی چون رودكی، دقیقی، فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، خیام، نظامی و …. در اخترشناسی و نجوم خواجه نصیرالدین طوسی بانی رصدخانهای در مراغه با كتابخانهای با بیش از چهلهزارجلد كتاب ، حكیم عمر خیام، دانشمند جبر و ریاضیات، اخترشناس و تنظیمكننده تقویم جلالی و شاعربنام، یا خواجه نظامالملك مؤسس دانشگاه نظامیه در بغداد، و…. داریم كه اهمیت دستاوردهای علمی و فرهنگی تعدادی از آنها همواره در سطح جهانی مورد توجه بوده است.
به نوهام گفتم، یادت باشد در آن زمان، زبان علمی و یا تقریباً بینالمللی، به دلیل توسعه اسلام و كشورگشایی مسلمانان، عربی بود. بنابراین بسیاری از دانشمندان و بزرگان ایرانی نوشتههای خود را به زبان عربی مینوشتند. اما ایرانیان از ابتدا در برابر تهاجم سیاسی و فرهنگی اعراب، با مبارزهای جسورانه و پیگیر مقاومت كردند، كه ظهور فردوسی توسی یكی از نتایج آن است. اگر این مقاومت شجاعانه و مدبرانه ایرانیان میهنپرست و با فرهنگ نبود، یقیناً همانطور كه مصر و سوریه و لبنانِ غیرعرب زبان و آیین تاریخی خود را فراموش كرده و فرهنگ و زبان عرب را پذیرفتند و ناگهان جزیی از دنیای عرب گشتند، ایران و ایرانی هم امروز معنایی مستقل از دنیای عرب نمیداشت.
حرفهای رایان یازده ساله مرا برآن داشت تا بار دیگر در این زمینه با خوانندگان «میراث ایران» درددل كنم. همین چند هفته پیش بود كه رئیس جمهور ایران در جنوب كشور، درباره فرهنگ اسلامی داد سخن داد و فرهنگ اسلامی را غنیتر و بالاتر از آموزههای آكسفورد و مراكز دانشگاهی غربی خواند. سخنان اغراقآمیز او ظاهراً هیچ ضرری ندارد، ولی اینكه رئیس جمهور ایران، فرهنگ و تمدن چندهزار ساله خود را انكار كند، و فقط به بخشی از تاریخ چهارده قرن پیش، آن هم تحریفشده بپردازد، مایه تأثر و تأسف است. گو اینكه یكی از استادان دانشگاه تهران هم چندی پیش ادعا كرد برای كوروش و داریوش و نوروز باستانی ارزش چندانی قائل نیست و كوشید در مقابل آنها شخصیتها و فرهنگ و رسوم اسلامی را عَلَم كند.
ما همیشه از اجنبیها و بیگانگان شكایت داریم و هر بلایی كه سر ما آمده یا میآید به گردن روس و انگلیس و آمریكا میاندازیم و اصولاً خود را بیگناهانی میدانیم كه همیشه قربانی دسیسه خارجیان شدهایم. همه ما وقتی به موزههای اروپایی و آمریكایی نظیر لوور، بریتیش میوزیوم، موزه متروپولیتن نیویورك و بسیاری دیگر میرویم، آه و ناله سر میدهیم كه پترودلارها و فشار و نفوذ اعراب باعث تحریف و تغییر حقیقتهای تاریخی شده است…. و یا مثلاً با نهایت تأثر شاهد تلاشهایی برای تغییر نام خلیج فارس هستیم و یا میبینیم كه بزرگان علم و ادب و فلسفه ایرانی را به اعراب و دنیای اسلامی نسبت میدهند. ولی تنها واكنش ما، آه و زاریهای بیعمل است. هیچیك برای اینكه به طور عملی جلوی چنین تجاوزها به فرهنگ، تاریخ و میراث های فرهنگی و تاریخی خود را بگیریم، انجام نمیدهیم. ما همه خوب میدانیم كه غربیها با دریافت میلیونها دلار دست به چنین تحریفات تاریخی زده و میزنند. اما از این غافلیم كه اگر عیبی هست، در وهله اول به خود ما وارد است. اگر رئیسجمهور ما با بیاعتنایی و عدم مسؤولیت، خود یك عامل تغییر ماهیتهای تاریخی و فرهنگی نباشد، اگر استاد ایرانیی با نام و نشانِ دانشگاه، چنان بیشرمانه منكر نوروز و كوروش و داریوش و تمدن بزرگ ایرانی نباشد، هیچگاه اعراب و غربیها به خود اجازه چنین تجاوزهای تاریخی و ادبی و فرهنگی را نمیدادند. ما با وجود ایرانیان بسیار ثروتمند در داخل و خارج از ایران، براحتی میتوانستیم در مقابل اعراب پولدار بایستیم و نگذاریم با پول همه چیز، حتی فرهنگ و تمدن و حیثیت ملی ما را به حراج بگذارند و به نام خود كنند.
در رسانههای داخل و خارج ایران میخوانیم كه در هشت سال گذشته، زعمای قوم نه تنها با حرفهای زشت و غیرمسؤولانه خود دنیایی را بر علیه ایران و ایرانیان برانگیختند، بلكه با چپاول خزانه مملكت و به ورشكستگی كشاندن آن، نیمی از جمعیت این كشور غنی و پرسرمایه را به بیكاری و گرسنگی انداختند و هیچ كاری جز ویرانی ایران و تضعیف بنیه مردم و میهن ما انجام ندادند و درآمد ناشی از فروش نفت ظرف هشت سال گذشته در دو دولت احمدینژاد _ درآمدی كه گفته میشود بیش از تمام عواید حاصل از فروش نفت از بدو استخراج نفت تا شروع كار دولت نهم بوده _ تقسیم و به حسابهای شخصی انتقال یافته است و این عمل تبهكارانه نه تنها وضع مالی و اقتصادی مملكت را به نیستی كشاند، بلكه مردم را هم تهیدستتر و درماندهتر كرد و این طور بود كه آقایان برای دوام و قوام دولت غارتگر خود، تحمیل فشار بیشتر بر مردم از نظر اقتصادی، فرهنگی، آزادی بیان و قلم را به عنوان بهترین سلاح برای حكمرانی یافتند. و چه خوشباورانه، بسیاری از مردم فكر میكنند تمام هم و غم دولتمردان از صبح كه از خواب بیدار میشوند تا شب هنگام كه سر بر بستر میگذارند درباره تأمین معاش و زندگی آنها است.
نمیدانم چرا یك حرف رایان، مرا به این افكار كشاند و دوباره احساساتم را به هیجان آورد و فكرم را مشوش و نگران ساخت؟ حال آن كه ایام نوروز ایام خوبی و خوشی است و بایستی دردها و رنجهای گذشته را به دور اندازیم و با خانه تكانی كاشانه خود، خانه تكانی فكری هم داشته باشیم و گذشتهها را از یاد ببریم و به آینده بهتر و زیباتر فكر كنیم. اما متأسفانه این هم از خلقیات ما ایرانیان است كه همیشه درگذشته زندگی كنیم و همیشه حسرت گذشته را میخوریم. به گذشته افتخار میكنیم و از خوبیها و زیباییهای گذشته صحبت كنیم و زمان حال، زمانی كه از هر لحظه آن بایستی بهترین بهره و لذت را ببریم از دست میدهیم و لذت بردن از زمان حال و ساختن پایههای خوشبختی فردا، برایمان مطرح نیست. در نوشتههایمان از گذشته مینویسیم؛ با دوستانمان با یاد و حسرت گذشته اشك میریزیم؛ از زمامداران خوب گذشته حرف میزنیم و آرزوی برگشت به گذشته را داریم. و همیشه دریغ از پارسال داریم…. و دریغ از زمانی كه به دست خود از دست میرود….
امید و آرزوی من این است كه روزی نظیر بسیاری از مردمان نیكاندیش، گذشته با همهی خوبیها و بدیها، و پیروزی و شكستهایش برای ما درسی باشد؛ و چراغی راهنمای آینده. زمان لذت همصحبتی و همیاری یكدیگر را از دست ندهیم و با حمایت یكدیگر با قدمهای محكمتر و بهتر برای آینده برنامهریزی كنیم. بار دیگر نوروز باستانی را به همه شما عزیزان از طرف خودم و همكاران صمیمی و پر كار «میراث ایران» شادباش میگویم و آرزویم سالی خوب، سرشار از شادی و محبت و یكرنگی و صمیمیت برای همه شما عزیزان است.