معرفی كتاب

شاهرخ احكامی – میراث ایران، شماره ۵۴، تابستان ۱۳۸۸

 

واژه‌های پارسی سره در برابر واژه‌های بیگانه

به كوشش: انجمن پارسی‌گویان و دوستداران فرهنگ ایران

دوست فرزانه ما كه بنیانگذار انجمن پارسی گویان و دوستداران فرهنگ ایران است و در تنظیم این واژه‌نامه بسیار ارزنده و لازم برای هر علاقمند و دوستدار یادگیری زبان اصیل فارسی (با یك دنیا معذرت یا پوزش از این خانم فرزانه و فرهیخته به سبب آنكه قدرت و توانایی نوشتن و استفاده از واژه‌های پارسی سره برنمی‌آیم) سعی فراوانی نموده و به عللی در كتاب ذكری از نام خویش نكرده‌اند و بنابراین به آنچه در كتاب نقل شده كفایت می‌كنیم.

این كتاب بنا به نوشته ایشان به سالمه‌ی ایرانی 2567، فرارفتی خورشیدی (هجری شمسی) 1387 و ترسایی (میلادی) 2009 به چاپ رسیده است. در پیش گفتار چنین آمده است: «انجمن پارسی‌گویان و دوستداران فرهنگ ایران از سال‌ها پیش در انجام كارهای فرهنگی و شناسانیدن بیشتر این فرهنگ والا یكی از انجمن‌های پر كار برون‌مرزی بوده است. این انجمن كه تنها با همكاری و همیاری هموندان خود بر سر پای می‌باشد، وابستگی به هیچ سازمان و گروهی ندارد. آرمان بنیادین این انجمن پالودن زبان پارسی از واژه‌های بیگانه می‌باشد. ناگفته پیداست كه بیشترین تلاش و فشار ما به گرد پیشبرد این ا ندیشه می‌گردد، زیرا به همانگونه كه می‌دانید با درون شدن واژگان بی‌شماری از دیگر زبان‌ها، به ویژه واژه‌های تازی به زبان پارسی، این زبان، «یك زبانی» خود را كم و بیش از دست داده و چنانچه امروز در پی سامان دادن به آن باشیم، فردا بسیار دیر خواهد بود.

شمار وات‌های الفبای ما 32 وات است. بدین گونه: ا. ب. پ. ت. ث. ج. چ. ح. خ. د. ذ. ر. ز. ژ. س. ش. ص. ض. ط. ظ. ع. غ. ف. ق. ك. گ. ل. م. ن. و. هـ. ی. از این 32 وات، هشت وات آن وات‌های زبان عربی هستند. ث. ح. ص. ض. ط. ظ. ع. ق. شما هر گاه یكی از این وات‌ها را در واژه‌ای می‌بینید، بدانید كه آن واژه، واژه عربی است.»

توفیق این عزیزان را خواستاریم و داشتن این واژه‌نامه را به خوانندگان خود توصیه می‌كنیم.

سرزمین ایران، خاستگاه فرهنگ كهن

نویسنده و گردآورنده: نادر پیمایی

npaymai@gmail.com, 858-573-0356

دوست و همكار گرامی مهندس نادر پیمایی كه خوانندگان «میراث ایران» با نوشته‌ها و كتاب‌های متعدد ایشان (از طریق همین ستون در مجله) آشنایی كامل دارند، در مقدمه این كتاب می نویسد: «… چون با گذشت سه دهه، بیشتر جوانان ما چه در درون و چه در برون از ایران و از تاریخ كشورشان به دور و ناآگاه مانده‌اند و این پیشآمد می‌تواند در آینده انگیزه‌ای برای زیان‌های بزرگ درمان نشدنی بشود، بنابراین خواستم نوشته‌ی گویا و فشرده‌ای را به سادگی درباره‌ی تاریخ كهن ایران آماده بكنم تا جوانان‌مان با به كاربردن زمان كم به آسانی بتوانند با گذشته‌های دور و تاریخ و فرهنگ كشورشان آشنا بشوند. به همین روی این نوشته را به نام «سرزمین ایران، خاستگاه فرهنگ كهن» آماده كرده و به جوانان ایران پیشكش می‌كنم.

… فریدون سر سلسله فریدونی‌یان دارای سه پسربود به نام‌های تور، ایرج و سلم…. سلم در نوشته‌ای كهن سرمت و در اوستا سرم خواند شده. مردمان سه بخش هم در تاریخ به نام و نشان فرمانروایانشان «تورانیان»، «ایرانیان» و «سرمتیان» خوانده شده آند….

تورانیان و سرمتیان هم مانند ایرانیان از نژاد آریایی هستند. مردم سرزمین اوست یا اوستیا (شمال گرجستان كه اكنون روسیه و گرجستان بر سر آن در ستیزند) بازمانده سرمتیان هستند كه خود و زبان  خود را «ایرونی» می‌خوانند و به زبانی كه دارای ریشه فارسی است سخن می‌گویند.

…. اسكندر اوستا را به یونان فرستاد، با برگردان اوستا به زبان یونانی دانشمندان یونان از نوشتارهای آن بهره برده و به نام بینش (فلسفه) یونان گسترش دادند. هگل می‌گوید كه بینش یونان (باختر) بی‌گمان از بینش زرتشت (خاور) برداشت كرده است. … ژان پل سارتر در كتاب «هستی و نیستی» چنین نوشته: «از نگاه زرتشت، پرهیزكاری در دل نهفته است و در كردار با اندیشه نیك و گفتار نیك آشكار می‌گردد. بزرگترین قربانی كه آدمی می‌تواند به پروردگار پیشكش كند یك دل پاك است»…

این كتاب جالب را كه دو زبان فارسی و انگلیسی است به جوانان ایران دوست سفارش می‌كنیم.

ماه عسل ایرانی

(خاطرات كنسول آلمان در تبریز (15-1914))

ویلهلم لیتن

پرویز رجبی، به كوشش كیانوش كیانی

نشر ماهی

دكتر پرویز رجبی این كتاب جالب و خواندنی را به دوست مشتركمان هوشنگ بافكر تقدیم كرده است و نوشته: تقدیم به بهترین دوست شاهرخ، هوشنگ مهربان كه معلم هر دوی ماست. حتی اگر شاهرخ قبول نداشته باشد…

دكتر پرویز رجبی غافل از آن است كه چه بسیار شاگردانی كه بعدها استادِ استاد خود شده‌اند، حالا چه عجب و شگفتی كه هوشنگ، شاگرد سابق، استاد فعلی هر دوی ما باشد.

پرویز رجبی در مقدمه این كتاب می‌نویسد: كتاب بااهمیتی را كه در دست دارید، درست سی سال پیش ترجمه كردم… اهمیت ویژه‌ی این كتاب در این است كه درست به روزگاری مربوط می‌شود كه ایران، در یكی از بزنگاه‌های حساس تاریخ خود، در حال گذراندن بحران انقلاب مشروطیت و مسایل مربوط به آن است و نیز در آستانه‌ی جنگ جهانی اول… ویلهلم لیتن، كارمند بلندپایه سفارت آلمان در ایران در سپتامبر 1913 در تهران با یك دوشیزه‌ی آلمانی ازدواج كرد و پس از ازدواج آهنگ رفتن به ماه عسل را داشت كه از سوی سفیر آلمان مأمور تأسیس كنسولگری آلمان در تبریز و تصدی این كنسولگری شد تا در روزهایی بحرانی كه آذربایجان آشكارا در دست روس‌ها بود، دولت آلمان نیز دستی در آتش داشته باشد.

نویسنده در پیشگفتار می‌نویسد: برخلاف رمان كه اغلب با ازدواجی به پایان می‌رسد، این داستان واقعی با یك ازدواج آغاز می‌شود…. آقای لیتن در ماجرای درگیری‌اش با روس‌ها می‌نویسد: … فقط ایرانی‌ها هوای ما را داشتند و دست روس‌ها را در دروغ‌هایی كه می‌بافتند، خوانده بودند. اما دوستی ملتی كه از شش سال پیش به این طرف در آذربایجان به دست روس‌ها به بردگی كشانده شده بود، چه فایده‌ای داشت… این عادت جنگی شرقی‌هاست. آنها به جای این كه تصمیم بگیرند تا دشمن را با فنون جنگی مناسب شكست دهند، بیش‌تر می‌كوشند كه از نظر روانی بر دشمن غلبه كنند. به این خاطر است كه با داد و فریاد و سواره بر دشمن حمله می‌كنند و از این رو اغلب برای ایجاد ترس لباس خشن جنگی می‌پوشند و شال بزرگی به سر می‌پیچند ولی هر گاه بفهمند كه دشمن از لحاظ نفرات یا شجاعت یا اسلحه بر آنان برتری دارد، معمولاً دست از جنگ می‌كشند و پا به فرار می‌گذارند و بعد دشمن فاتح سرمست از پیروزی از تعقیب فراری‌ها خودداری می‌كند.

ادبیات در دنیای كودكان

محمد جابانی

انتشارات سخن‌گستر، مشهد

محمد جابانی، نویسنده، مورخ، شاعر، استاد و فرد فعال اجتماعی كه جهت نگهداری سنت‌ها و آداب موطن خود قوچان تلاشی خستگی‌ناپذیر می‌كند، این مجموعه جالب را به روان استاد عزیزش شادروان حسن رئیسی تقدیم كرده است. جابانی در این مورد می‌نویسد: در دوران كودكی، خوب به یاد دارم كه استاد حسن رئیسی با چهره‌ای شفاف و سیمای مهربان و همیشه لبخندش، با دانش آموزان و كودكان برخورد می‌كرد و آنان را با امیدواری و شادی از كلاس و محضر خویش مرخص می‌كرد. از مولانا جلال‌الدین مولوی آورده است كه:

كودكان افسانه‌ها می‌آورند

درج در افسانه‌شان صد سرّ و پند

در مقدمه چه درست و به جا نوشته است كه: كودكی ما در زمینه ادبیات با فقر فكری همراه بود. نمی‌دانستند كه ما چه می‌خواهیم و به چه چیز احتیاج داریم. كتاب در منازل، حكم كیمیا را داشت و اگر هم بود در دسترس كودكان قرار داده نمی‌شد؛ یا عربی بود و یا كتاب‌هایی از همین قبیل. كلاس چهارم را می‌خواندم. در منزل‌مان فقط یك جلد اسكندرنامه داشتیم. من به داستان‌های آن علاقمند شده بودم و اغلب مطالعه می‌كردم. یك روز كه مشغول مطالعه بودم، پدرم سر رسید و با ناراحتی زیاد كتاب را از دستم گرفت و برد. بعدها شنیدم كه آن كتاب را به دوستش داده بود كه نگهدارد. او گمان می‌كرد خواندن كتاب مرا از تحصیل باز می‌دارد. این تنها كتاب‌خواندنی ما بود. …

در تعلق كودكان به جامعه می‌خوانیم: … ارضای خواست‌های بی‌حساب طفل از نظر خرید وسایل و خوراكی، محبت نیست بلكه دشواری‌های دیگری را نیز در پی خواهد داشت. محبت كردن پدر و مادر یا افراد خانواده بایستی بر مبنا و اساس تربیتی قرار گیرد تا تزلزلی در هدایت كودك در رسیدن به هدف اصلی كه محبت كردن او به افراد خانواده و جامعه می‌باشد وارد نیاید….

از پروین دولت‌آبادی آورده است:

«پدر، پدر»

با دو تا چشم زیبا، با یك زبان شیرین

رفتم، گفتم به بابا، پدر، پدر

تو نوری، تو شادی و سروری

و از محمود كیانوش در لالایی‌ها می‌خوانیم:

لا لا لا لا گل مریم، دو چشمت را بنه برهم

لا لا لا لا گل لادن، نشسته‌ام، كنارت من

لا لا لا لا گل بادام، عزیز من بخواب آرام

لا لا لا لا گل نسرین، بكن خوابی خوش و شیرین

لا لا لا لا گل آهار، دم آفتاب بشو بیدار

در پایان كتاب شرح حال تعدادی از دوستداران كودكان را ذكر كرده است: مهری آهی، جبار عسگرزاده «باغچه‌بان»، صمد بهرنگی، ژول ورن، احمد شاملو، فضل‌الله صبحی مهتدی، عبدالرحیم طالبوف، محمود كیانوش، نیما یوشیج، علینقی وزیری،‌هانس كریستین آندرسن، دكتر محمد باقر هوشیار، عباس یمینی شریف، مصطفی رحماندوست، عمو پورنگ و امیرمحمد.

پرنده شن‌زار (زندگی‌نامه شیمون پرز)

میخائل بَرزوهَر

برگردان ناصر فرزین پور

از انتشارات بن‌بریت، گروه فریبرز مطلوب

چاپ مرتضوی

H.S. Mortazavi Co. 818.730.6641

منوچهر امیدوار روزنامه‌نگار و نویسنده سرشناس و مدیر مجله «پیام» در ابتدای این كتاب می‌نویسد: شیمون پرز را بدون هیچ تردیدی می‌توان یكی از نادره‌مردان روزگار نامید كه در خیل سیاستمداران گذشته و حال كمتر مردی را می‌توان یافت كه عمرسایسی خود را از آغاز جوانی یعنی سال‌های بیستمین عمر خویش آغاز كرده باشد، روزی را بدون سیاست بسر نبرده و در سن بالای هشتاد سالگی به ریاست جمهوری كشور پر غائله و آینده‌جویی مانند كشور اسرائیل برگزیده شده باشد….

نویسنده كتاب در مراحل آغازین پس از كشته شدن اسحاق رابین نخست‌وزیر اسرائیل می‌نویسد: … زندگی سیاسی (پرس) او طولانی‌تر از سایر سیاستمداران اسرائیل بود. همكارانش،دوستانش و رقبای سیاسی او بالا رفتند و فرود آمدند. آنان به سیاست روی آوردند، اخراج گردیدند و یا استعفا كردند و یا درگذشتند و او باقی ماند. برای نبرد آینده آماده گردید. به سوی افق حوادث پیچیده گام برداشت و نیز دشمنان قهار او را احاطه نمودند. مرگ رابین سبب تنهایی كامل او گردید. او دیگر دوست هوشمندی نداشت كه با او به مشورت بپردازد. گذشته‌ها بدین گونه نبود. زمانی در كنار بن‌گوریون، شارت، اشكول، گولدا، و یان والون قرار داشت. راه طولانی او سرشار از رویدادها بود. رویدادهایی كه تعیین‌كننده راه او بودند و بارها برای ملت سرنوشت‌ساز بود. جمع كثیری آمدند و رفتند و شیمون پرس به صورت معمایی درآمد. او با كسانی كه در كنار آنان كار می‌كرد متفاوت بود. فرزند كشور كه ریشه‌اش در خاك اجنبی است. هنرمند زبان عبری با لهجه لهستانی سیاستمداری با آرمان‌های درخشان، فرد كیبوتص و فاقد تحصیلات رسمی ولی با فرهنگ، خوددار و متكی به خود. در درونش آتشی زبانه می‌كشد، زمانتیك و پرمدعا، مطمئن اما خجالتی، شكاك ولی عاشق و بی‌تكلف و دارای چهره‌های گوناگون… عاموس عوز نویسنده نامدار اسرائیلی می‌گوید: «مردم چیزهایی در شیمون می‌بینند كه در وجود او نیست. می‌گویند حرص و آز او پایان‌ناپذیر است. او حرص بی‌انتها دارد و امیالش طبیعی و عادی است و تنها حرص او سرعت در كار و انجام تعهدات شخصی اوست». «من دو نوع سالمند می‌شناسم، یكی كه كودكی مرده‌ای در درون دارد كه زمانی خود او بوده. نوع دیگر سالمندی كه كودكی زنده‌ای درون خود دارد، كاوشگر، تشنه عشق، تشنه دانستن… و این شیمون است.

خطابه‌ی كفر

جهانگیر صداقت‌فر

پیدایش

و در آغازِ نور

كورم مقدّر داشته بود.

من و زن

به هم آمدیم

و تمنای دانستن

نخستین عصیانِ انسان شد.

و از آن پس

عقوبتِ هشیاری

مصیبت گرانباریِ زیستن بود

در گذاره‌ی جنجالیِ بی‌مجال دوزخِ عمر.

تیبوران، اول آگوست 2003

عاصی

تیری

به خشم

برمی‌كشم از تركش عصیان،

پیكان

به اعتراض

آلوده به پیشاب می‌كنم

و آنگه

به غایت قدرت،

زه می‌كشم از كمانه و

بر عدل روزگار

پرتاب می‌كنم.

وست‌وود، 6 سپتامبر 2005