شاهرخ احکامی – میراث ایران، شماره ۶۴، زمستان ۱۳۹۰
جواهرات تركمن، مجموعه جواهرات و زینتآلات از كلكسیون مارشال و مریلین ولف
به كوشش:لیلا دیبا
از انتشارات دانشگاه ییل، با همكاری موزه متروپولیتن نیویورك
این كتاب نفیس و جالب كه به همت یكی از هنرشناسان خبره درعرصه آثار باارزش ایرانی، یعنی دكتر لیلی دیبا تهیه و ارزیابی شده و توضیحات جالب در هر قسمت به ارزش این مجموعه بیش از حد افزوده است.
لیلی دیبا، سالیان زیادی است كه پس از انقلاب در راه شناساندن هنر و آثار ایرانی نه تنها به آمریكاییان، بلكه جهانیان تلاش كرده است. اولین شاهكار او نمایشگاه آثار دوران قاجار در موزه بروكلین بود كه برای همیشه در خاطرهها ثبت و ضبط شده است.
در معرفی این كتاب نوشته شده است كه تركمنها، ساكن آسیای مركزی بوده و قالیها و بافتنیهایشان شناخت جهانی داشته است. همچنین آنها به عنوان سازندگان جواهرات زینتی نقرهای شهرت بسزایی داشتهاند.
این كتاب بیش از 200 نمونه از جواهرات تركمن كه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ساخته شدهاند و از مجموعه معروف مارشال و مریلین ولف است، همراه تصاویری زیبا و توضیحاتی جالب را دارا است. این اشیای زینتی جالب نظیر تاج سر، بند سر، دستبند، انگشتر، گردنبند و جای طلسم و دعا، با فُرمهای زیبا و هندسی و كارهایی ظریف و غالباً با ابعادی بزرگ میباشند.
تمامی این زینتآلات با موادی محدود نظیر نقره، فیروزه، عقیق، شیشههای رنگارنگ و تكنیكی بسیار ساده، توسط هنرمندان نقرهكار تركمن با مهارتی زیاد ساخته شده است.
این كتاب اولین كتابی است كه درباره جواهرات تركمن در آمریكا به چاپ میرسد و در آن از آنچه تا كنون فقط به عنوان زینتآلات بومی تركمن شناخته میشدند، بررسی زیبایی شناسانه در حد كمال صورت گرفته است.
لیلی دیبا، زیورآلات تركمن را از نظرتاریخی و جایگاه آنان در جواهرات نقرهای دوران اسلامی تشریح میكند. با توجه به جنبههای تاریخی این آثار و عكسهای رنگی بسیار هنری و جالب، این كتاب مجموعهای است بسیار با ارزش و داشتنی.
تیراژه در غروب، گزیده اشعار محسن دها «پرسه»
ناشر: شركت كتاب، لسآنجلس، كالیفرنیا
كتابی نفیس شامل مجموعه اشعار منتخب شاعر طی 60 سال گذشته، كه نیمی از آنها از اشعار چاپ شده در شش كتاب قبلی و نیمی دیگر اشعاری است كه تا كنون به چاپ نرسیده است. همچنین گزیدهای از اشعار كتاب «تیراژه در غروب» در دو سیدی با صدای شاعر به علاقمندان هدیه شده است
محسن دها مدت سی سال است كه در لسانجلس زندگی میكند و تا به حال سه مجموعه شعر از وی در همین شهر به چاپ رسیده است. آخرین آنها كه در «میراث ایران» هم بررسی شد، “A Feast of Rupture” است.
در مقدمه كتاب حاضر میخوانیم: «پیام شعر دها، دوست داشتن است. او بهبود زندگی اجتماعی بشر را در بیشتر پرداختن به عشق میشناسد و معشوق را در همه كس و در همه جا میبیند.»
باهم چند نمونه از اشعار محسن دها را زمزمه میكنیم.
خمار عشق
می ناب كن به جا مم، كه سری خمار دارم
بده آب آتشینم، كه به دل غبار دارم
همه طعنه میزنندم كه شدم اسیر مستی
می آتشین مرا بس، به كسی چكار دارم؟
نظر افكنم به هر سو، همه سرو و لاله بینم
ز خزان دگر ننالم، كه همه بهار دارم
چشم انتظار
چشم انتظار چشم سیاه توام بیا
دلبسته فریب نگاه توام بیا
ای تو گناهكار كه كُشتی مرا ز شوق
در حسرت شتاب نگاه توام بیا
از بس نشاط زندگیام میدهی به مهر
درانتظار چهره ماه توام بیا
دنبال من مباش كه در بند عشق تو
افتاده بیشكیب به راه توام بیا
در غربت
ای دلبرجانان، به توام دسترسی نیست
جان در نَفَسم بخش، كه دیگر نفسی نیست
از نالهی من كر شده گوش فلك، اما
افسوس و صدافسوس، كه فریادرسی نیست
در غربت پُر اندُه دل نور امیدی
در وادی جان، بانگ درای جرسی نیست
از غصه فسردیم، ولی هیچ نگفتیم
آخر چه بگوییم؟ كه دیگر هوسی نیست
از دام و قفس، مرغ گرفتار نترسد
كاو را به جهان جای و مكان جز قفسی نیست
خاموش در این جمع چنان شمع گرستم
پروانهی این شمع، در این جمع، كسی نیست
كاشانه به میخانه زنم پرسهزن و مست
كانجا همه مستاند و نشان ازغسسی نیست
صد سؤال و جواب درباره كلسترول
دكتر ایرج دردشتی
دكتر ایرج دردشتی، متخصص بیماریهای قلب و عروق، نویسنده، مترجم و هنرمندی است كه علاوه بر حرفه پزشكی خود، آثار جالبی از خویش به جای گذاشته است. «صد سؤال و جواب درباره كلسترول»، كتابی به زبان ساده و روان و بسیار آموزنده است. در پیشگفتار كتاب میخوانیم «در این كتاب سعی شده است گرچه به اختصار، بسیاری از مسایل مربوط به كلسترول مورد بحث قرار گیرد.»
دكتر دردشتی در تعریف كلسترول مینویسد: «كلسترول نوعی چربی است كه به صورت خالص سفیدرنگ، مومی شكل و غیرقابل حل در آب است. این ماده فقط در سلولهای حیوانی دیده میشود و در گیاهان وجود ندارد.»
درباره اهمیت كلسترول میخوانیم: «… در ایالات متحده آمریكا هر ساله در حدود 930هزار نفر در اثر بیماریهای قلبی و عروقی و نیم میلیون نفر در اثر سكته قلبی از بین میروند. علاوه بر این، در هر سال حدود 700هزار نفر به علت سكته قلبی در بیمارستانها بستری میگردند. همچنین در هر سال حدود 330هزار عمل جراحی عروق قلبی و 200هزار عمل باز رگ قلب با بادكنك در آمریكا صورت میگیرد. به طوركلی در حدود 12میلیون آمریكایی از وجود بیماری قلب خود با خبر هستند…. مخارج درمان بیماریهای قلب در آمریكا در هر سال متجاوز از 50 بیلیون (میلیارد) دلار است…. بدون تردید افزایش كلسترول یكی از مهمترین عوامل ریسك در پیدایش و پیشرفت بیماریهای عروقی و به خصوص بیماریهای مربوط به شریانهای قلبی است….
اقدام اولیه درمان افزایش كلسترول در هرسنی، باید از طریق رژیم غذایی، كاهش وزن و ورزش منظم باشد. كاهش میزان كلسترول به كمتر از 200 میلیگرم در روز، همراه با كاهش مصرف چربیهای اشباع شده، باید سر منشا درمان قرار گیرد. آگاهی از میزان كلسترول و چربیهای اشباع شده مواد غذایی مختلف كمك بسزایی به مؤثر بودن درمان با رژیم غذایی مینماید. مصرف روغنهای اشباع نشده نظیرروغن زیتون و روغن ذرت (مازولا) نه تنها باعث افزایش كلسترول نمیشود، بلكه به نظر مفید نیز میرسد.
ویژهنامه ناصر اویسی
بررسی كتاب ویژه هنر و ادبیات شماره 64، زمستان 1389
زیر نظر مجید روشنگر، 6131-266-310
مجید روشنگر، چهره آشنای مطبوعات ایران درون و برون مرز با چاپ و نشر بررسی كتاب ویژه هنر و ادبیات ایران و شناساندن هنرمندان و نخبگان ایرانی در زنده نگهداشتن هنر و ادب فارسی سهم بسزایی دارد.
او بررسی كتاب ویژه هنر ادبیات شماره 64 زمستان 1389 را به ناصر اویسی، هنرمند بنام و ارزنده ایرانی كه سالیان درازی است در آسمان هنر ایران در سطح جهانی میدرخشد، اختصاص داده است.
ناصر اویسی یكی از تك هنرمندان و شناختگانی است كه نه تنها صاحب هنر و غریزهای خدادادی است، بلكه انسانی والا، قدرشناس و دوست و رفیقی است كه در این دوران غربت، روز به روز بر احترام و قدرش در محافل ایرانی و جهانی افزوده شده است.
مجید روشنگر در «آشنایی من با ناصر اویسی» مینویسد: «كارهای ناصر اویسی را از دیدگاه من باید به سه دوره مشخص تقسیم كرد: دوره اول، دوره كارهای او در ایران است كه از سه عنصر اصلی اسب، زن قاجار و انار با آوردن عنصر خطاطی در نقاشیهای خود استفاده كرده است.
دوره دوم، دوره كارهای اسپانیاست كه گاو نر و زنان و ماتادورهای اسپانیایی عناصر تابلوهای او را تشكیل میدهند.
دوره سوم، شامل آثاری است كه پس از اقامت در آمریكا گزیده و در آن زن قاجار، اسب و انار همراه با گذشتههای باستانی ایران در تابلوهایش ظاهر میشود و دو رنگ طلا و نقره به رنگهای او افزوده میگردد….
در مصاحبه معروفش با شاهرخ احكامی كه در «میراث ایران» چاپ شده بود و در كتاب و نشریات گوناگونی از آن استفاده شده است، در جواب سؤالی میگوید: «من عملاً دو گل درنظر دارم. یكی گل یخ و دیگری شقایق. گل یخ فقط در ایران و چین دیده میشود. این به معنای تلخ و شیرین است و نیروی خود را از سرما و یخ میگیرد و فقط در زمستان گل میدهد…. گل دوم من شقایق است در نظر من این گل یادآور صحراهای زیبای ایران در تابستان است.»
نادر نادرپور در «مقدمه» مینویسد: «اویسی» صورتگر خوابهای بزرگسالی و راوی قصههای كودكی ما است و میان خوابهای بزرگسالان و قصههای كودكان اغلب شباهتی هست. او مردی است كه روزگار خُردی را خواب میبیند و در خواب او حسرت تلخی است كه از چشم ظاهربین نهفته میماند. كوردلی میخواهد تا دوگانگی دردناك وجود او را نبینیم و هنرش را از عمقی كه دارد تهی انگاریم. «اویسی» نقاشی است كه عقل جهاندیدگان و قلب كودكان را دارد و این تضاد را هم در معنی و هم در شیوه كارش میتوان دید.
محمد زرنگار در «نگاهی به نگارخانه ناصر اویسی» مینویسد: در سال 1986 میلادی، زن جوانی، آشفته و افسرده و در عشق شكست خورده به قصد خودكشی از خیابان معروف مادیسون شهر نیویورك میگذشت، چشمش به تابلوی بزرگ نمایشگاهی افتاد كه روی آن به انگلیسی نوشته بودند: «نمایشگاه هزار و یكشب». زن بیاختیار وارد نمایشگاه میشود و با دیدن پردههای نقاشی عجیب و غریب و رنگهای دلكش و تصاویری از شهرزاد قصه گو، اندوه و افسردگی را از یاد میبرد و نوید زندگانی جدیدی را به گوش جان میشنود. از خودكشی منصرف میگردد، بارها به همان نمایشگاه میرود و هر بار رموز و نكات نوینی را در نقاشیهای میبیند. با نقاش ایرانی آن، ناصر اویسی آشنایی به هم میرساند و از نو به دانشگاه میرود و در نقاشی و هنرشناسی دانشنامه میگیرد….
محمد زرنگار ادامه میدهد: «… راستی باید پرسید كه مگر در نقاشیها و دیگر آثار اویسی چه سری نهفته است كه در نیویورك زنی را از خودكشی بازمیدارد تا تولدی دیگر بیابد…. زرنگار مینویسد: …ابتكار اویسی مرا به یاد نوآور دیگری انداخت كه پا از دایره عرف شعر بیرون گذاشت و او كسی نبود جز استاد سخن سعدی شیرازی. معمول بوده و هست كه عارض را به گل سرخ و زلف سیه را به سنبل تشبیه كنند، اما شیخ شیراز در حكایتی ازگلستان، بستان سرای پادشاه را چنین میستاید:
گل سرخش چو عارض خوبان
سنبلش همچو زلف محبوبان
زرنگار از قول شاعر اسپانیایی یونسنت الكساندر در كتاب ترجمه اشعار عمر خیامش كه مزین به نقاشیها و حكاكیهای اویسی است، مینویسد: درود و سپاس به نقاش بزرگ ناصر اویسی كه رهآورد درخشانش، تلفیق نقاشی و شعر، در اوج قدرت هنری است.
در نوشته كلود سوواژ، منتقد هنری مونترال كانادا، ترجمه شده توسط دكتر شعاعالدین شفا میخوانیم: …كار اویسی یك سرود دایمی نشاط و سرور است كه به زندگی و زیبایی اهدا شده و هدف آن ایجاد هماهنگی در راه گشودن دریچه شادمانی و آرامش درونی است. او انسان كاملی به شمار میرود….
_ به قول فرخ جهانگیری: آثاراویسی مجموعهای از طنز لطیف و پنهان توازن و تكامل، وقار و آرامش، وهم و تخیل و عرفان عاشقانه است….
_ جفری بارون كه نوشتهاش را همكار ارجمند اردشیر لطفعلیان ترجمه كرده است مینویسد: … اویسی میگوید: من میخواستم همه چیزهای خوب و زیبا را به نمایش بگذارم. مردم برای خبرهای بد منابع زیادی را در اختیار دارند. همانطور كه یك منتقد هنری درباره كارهایم گفت: «من پیامآور شادی هستم»…
_ پاملالی در نوشتهای كه توسط دكتر مهوش امیرمكری ترجمه شده است، مینویسد: … هرچه را كه اویسی نقاشی میكند چیزی جز دادن احساس فراگیر شادیبخش به بیننده نیست. در هنر او به هیچ وجه اثری از غم و تاریكی دیده نمیشود…».
و بالاخره اردشیر لطفعلیان، دوست و همدم دیرینه ناصر اویسی مینویسد: نخستین سخنی كه درباره اویسی میتوان گفت اینكه او هنرمندی است كه كار هنری اش با ایران عجین شده است. وی از معدود نقاشان صاحب سبك و نوآفرین ایرانی است كه هنرش به طرزی عمیق با فرهنگ كشورش و ارزشهای دیرپای آن پیوند دارد. لطفعلیان مینویسد: … اویسی همانند بسیاری از هنرمندان كه حرفی برای گفتن دارند، شیوهی بیان مستقیم را نمیپسندد، بلكه حرفهایش را در قالب رمزها و استعارههای زیبایی كه از ذهن سرشار او مایه میگیرند بیان میكند. برای درك بهتركارهای اویسی باید اهل بشارت بود.
آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند
نكتهها هست ولی محرم اسرار كجاست.
ریشههای عمیق مسیحیت در ایران و میان اعراب
دكتر ژوزف ملیك هوسپیان
از انتشارات Zarmandokht
دكتر ژوزف ملیك هوسپیان، پس از چاپ و انتشار «ایران و ارمنستان در گذرگاه تاریخ» دومین كتاب خود را كه مدعی است كتابی است تاریخی و نه مذهبی به علاقمندان نوشتههای خود ارائه كرده است.
در پیشگفتار این كتاب مینویسد: یكی از مواردی كه در این نوشتار مورد بررسی قرارگرفته، بافت اجتماعی ایران از نظر دین، مذهب، آیین و مرامهایی است كه در هالهای از ابهام قرار دارد كه یكی از آن موارد آگاهی از حقیقت رویدادهایی است كه در كوران ظهور و گسترش مسیحیت در ایران زمین (پارس و ماد) به وقوع پیوسته است.
عیسی مسیح در دوران سلطنت فرهاد پنجم، پانزدهمین پادشاه اشكانیان، پارتیان، در بیتلحم كه شهر كوچكی در جنوب اورشلیم واقع در فلسطین میباشد، به دنیا آمد. بنابر انجیل متی تعدادی از مجوسان (مغان) ستارهشناس ایرانی در بیت لحم به منزلی كه مسیح درآن میزیست وارد شدند و هدایای خود را كه مقداری طلا ، كُندر و نوعی صمغ به نام «مُر» بود با احترام و خضوع تقدیم نموده پس از استراحت بدون مراجعت به اورشلیم به موطن خود بازگشتند.
از قول سعید نفیسی مینویسد: «در سواحل دجله و فرات كه تقریباً همیشه جزو قلمرو ساسانیان بوده است، عدهای كثیر از مردم نژاد سامی كه به زبان سریانی یا آرامی سخن میگفتهاند دین مسیح را پذیرفته بودند و تقریباً همهشان نستوری بودند و این طوایف مسیحی كه امروز در ایران و عراق هستند به كلدانی یا آشوری معروفاند، بازماندگان همان مردماند كه در دوره ساسانی عده شان به مراتب بیشتر بوده است.»
در بخش آغاز مسیحیت در ایران مینویسد: ایران یكی از نخستین كشورهایی است كه در اوایل قرن اول میلادی مسیحیت در آن راه پیدا كرد. در دوران سلطنت اردوان سوم، پادشاه اشكانی ایران 17 تا 42 م. گروهی از مردم پارت، ماد و ایلام كه در سال 33 میلادی در شهر اورشلیم پایتخت یهودیه حضور داشتند، پس از شنیدن سخنان و موعظههای پطرس حواری و دیگر شاگردان عیسی مسیح طی مراسمی به دیانت مسیح درآمدند و در بازگشت به ایران به تبلیغ و بشارت مسیحیت پرداختند. چنان كه پیداست این گروه از ایرانیان از اولین افرادی بودند كه در فاصله زمانی كمتر از دو ماه پس از مصلوب شدن عیسی مسیح به مسیحیت روی آوردند.
پس از مصلوب شدن عیسی مسیح در سال 33 میلادی سه تن از حواریون شاگردان به نامهای برتولما، شمعون و توما در سالهای 45-50 میلای در دوران سلطنت گودرز دوم اشكانی برای بشارت و موعظه به ایران رفتند و پس از چندی برتولما به ارمنستان و توما به هندوستان رفت، ولی شمعون، كه به شمعون فدایی معروف شده بود، در ایران ماند و پس از این كه بسیاری از ایرانیان زرتشتی را مسیحی نمود به دستور موبدان كشته شد.
… مسیحیت در ایران بین زنان به خصوص در نواحی گیلان و مازندران نیز رواج داشت و در این دوران بسیاری از پیروان آیین مهرپرستی میترایسیم و سایر ادیان و مذاهب و باورها به مسیحیت روی آوردند.
… پادشاهان هخامنشی عاری از تعصبات مذهبی بودند. افزون بر آزادی دین و آیین در ایران، ملتهای دیگر را نیز با معتقداتشان آزاد میگذاشتند و به آن اكتفا نكرده، آداب و رسوم و خدایان سایر ملتها را نیز محترم میشمردند.
… رفتار پادشاهان هخامنشی و اشكانی نسبت به پیروان مذاهب، آیین و باورها در سرزمین پارس و ماد و نیز سایر كشورها تداوم و بقای آزادی دین و مذهب را به وجود آورده بود….
شاپور دوم، اولین پادشاه ساسانی است كه به طور جدی و مدام تا آخر عمر به آزار و اذیت، شكنجه وكشتار ایرانیان مسیحی دست زد…..
پیام مسیح برای اولین بار در سده یكم میلادی توسط دو تن از شاگردان او به نامهای برتولما و تدا به ارمنستان رسید…. تدا در پی بشارت و تبلیغهای خود در ارمنستان به شهادت رسید و در محل جان باختن او كلیسیایی است به نام قره كلیسیا در دشت چالداران بین راه سیه چشمه به ماكو، كه بنا بر قول مورخان اولین بنای مسیحی در جهان است. … ارمنیان و ایرانیان در طول 474 سال حكومت اشكانیان بیش از هر دورهای از تاریخ به یكدیگر نزدیك بودند به طوری كه نظیر آن در سراسر دنیای كهن بیسابقه بوده است…. به نظر میرسد كه قاطبه ملت ایران از هر گونه عداوت و ستیزه جویی باهم وطنانی كه از مسیحیان و سایر ادیان بودند مبرا بوده نقشی در آزار و كشتار آنان نداشتند….
عیسی مسیح در سی سالگی از یحیی تعمیددهنده در رودخانه اردن در یهودیه غسل تعمید گرفت و در میان یهودیان معجزات فراوان انجام داد و در دوران حكمرانی پونتیوس پیلوت، فرماندار رومی یهودیه، بر اثر تحریكات و تقاضاهای كاهنان یهود به مرگ محكوم و مصلوب شد و روی صلیب جان داد و مدفون گردید و پس از سه روز رستاخیز پیدا كرد….
خسروپرویز دارای دو همسر مسیحی به نامهای مریم و شیرین بود… اولین ملكه یهودی ایران، خشایارشا پس از بیرون راندن همسرش، واشتی از دربار با دختری از یهودیان به نام «حاداسا»، كه استر نیز خوانده میشود، ازدواج نمود و او را ملكه امپراتوری پارس گردانید… اردشیر دوم همسری یهودی به نام مریم داشت…
هوسپیان مینویسد: سلمان فارسی، شخصیت پرآوازه ایرانی كه معاصر خسرو پرویز و از خاندان اشراف و شاهزادگان بود در مداین پایتخت ایران بر اثر معاشرت با راهبان از دین زرتشت به دیانت مسیح درآمد و به سوریه و عراق و حجاز رفته در مدینه مستقر گردید. مورخان عرب آوردهاند كه سلمان فارسی در مدینه به خدمت حضرت محمد درآمده، از صحابه وی گردید و در جنگ خندق كه سپاهیان قریش به مدینه حمله كرده بودند، به ابتكار وی خندقی اطراف مدینه كنده شد و مدینه و رسول اكرم از گزند قریش مصون ماندند… در دوران خلافت اكثر خلفای عباسی، مسیحیان محدودیتهایی داشتند از جمله سوار نشدن بر اسب به خصوص در حضور مسلمانان بدون درنظر گرفتن مقام علمی و دینی آنان، كوتاهتر بودن ارتفاع منازل مسیحیان از مسلمانان و بازنكردن پنجرههایی كه در جهت مسجد واقع شده بودند، مسیحیان در روز جمعه اجازه رفتن به بازار شهر را نداشتند و در مراسم تدفین به صدا درآوردن ناقوس كلیسیاها ،حمل صلیب و دعا كردن با صدای بلند حین تدفین در آرامگاه از گناهان نابخشودنی و مستوجب مجازات بود….. شاه عباس بیش از 300 هزار نفر از ارمنها را واداربه كوچ كرد و تنها25هزار نفر از ارمنها در شهرهای مختلف ایران اسكان داده شدند… بازرگانان جلفا به زودی تجارت خارجی ابریشم ایران را رونق دادند به طوری كه تجارت ابریشم در انحصار ایران قرار گرفت…..
آلن اولدفادر ویپل استاد و رئیس سابق بخش جراحی دانشكده پزشكی كلمبیا در نیویورك از پزشكان مشهور آمریكایی، در ار ومیه ایران متولد و تا 14 سالگی در ارومیه زندگی میكرد…. درباره خر عیسی مینویسد:
خر عیسی گرش به مك برند
چون بیاید هنوز خر باشد
انجیلهای چهارگانه و نیز پیش گوییهای انبیای یهود دلالت بر آن دارد كه ورود عیسی مسیح به اورشلیم در حالی كه سوار خر به نشانه فروتنی میباشد، در حالی كه فرمانروایان و پادشاهان سوار بر اسب به اورشلیم وارد میشدند. این امر در انجیل چنین آمده «به اورشلیم بگویید پادشاه تو میآید، او سوار بر كره الاغ با فروتنی وارد میشود….»
بهر تواضع بر خری بنشست عیسی ای پسر
ور نه سواری كی كند بر پشت خر باد صبا (مولوی)
در بازگشتم از ایران
فریبا هشترودی
از انتشارات بنیاد محسن هشترودی، پاریس
كتاب فروشی ایران، Iranbooks, Bethesda, MD, USA -301-320-5600
كتاب جالب و خواندنی است با قلم روان خانم فریبا هشترودی كه به گفته كتابفروشی ایران، در بتسدا مریلند، پس از سالها دوری از ایران به ندای دل و نه سودای گزارشگری، به وطن از دست رفته سفر كرده است. ارمغان وی از این سفر كوتاه، روایتهایی است از دیده و شنیدهها وتصویرها و صحنههای به یاد ماندنی، از دیدارهای تلخ و شیرین با خویشان و آشنایان، از وضع آشفته ایران و محرومیت و نابسامانی مردمانش، از وضع دلخراش جوانان معتاد و زنانی كه ناخواسته به تنفروشی روی آوردهاند، از حضور همیشگی و هراسآور پاسداران نظام اسلامی.
كتابفروشی ایران در دنباله نوشتهاش مینویسد: نكتهها و دادههایی كه در این كتاب آمده، آن هم با نثری روان و گیرا، خواننده را با فضای سیاسی و فرهنگی جامعه كنونی ایران چنان آشنا میكند كه از نوشتههای پژوهشگران ایران شناسان هم بندرت برمیآید. زبان كتاب نیز كه اغلب طنزآمیز است و گهگاه تیز و برنده، نویسندهای را معرفی میكند كه بیپروا و آسوده خیال، عواطف و احساساتش را براحتی با خواننده در میان میگذارد و به خطاها در داوریها و باورهای سیاسیاش بیمجامله اعتراف میكند، از جمله در پیوستناش به شورای مقاومت ملی ایران و بریدنش از آن…. نوشتهای از این دست اگر در ادبیات روانی معاصر ایران بینظیر نباشد، كمنظیر است.
فریبا هشترودی در كتابش مینویسد: «چرت و پرتهای» من انگار كاسه صبر جناب «حقوق بشر» را لبریز كرده است. با چشمانی از حدقه بیرون زده، كف بر لب آورده است و مرا به قلب حقیقت و دروغگویی متهم میكند. از كوره درمیروم:
_ امروز، زندانهای شما تبدیل به زندانهای نمونه شدهاند؟
گیریم چنین باشد،ولی در این بیست و هفت سال گذشته چه طور؟
ممكن است شما جناب آقای «حقوق بشر» حافظهتان ضعیف باشد، ولی من نه!
از لغزش زبانی كه باعث شد با اسم مستعاری كه به او دادهام خطابش كنم، خوشحالم. میبایست تا ته خط بروم. هرچه باداباد. دست آخرش این است كه امشب در زندان اوین، همبند رفقای سابق بشوم. بیپروا ادامه میدهم.
_ شما در زندانهایتان به شكنجههای غیرقابل تصور دست زدید. آویختن آدمها از… با نهیب و صدای بلند حرفم را قطع میكند. به نظر میرسد كه موج شوك بگومگوهامان، سرنشینان میزهای دور و بر ما را منجمد كرده است. فكر میكنم كه در چند متری، گارسن، خشكش زده است….
در سفر به كرمان، با فرزانه در طیاره، مینویسد:
فرزانه، بیست و چهار سال دارد. در یكی از دانشگاههای ملی، دانشجوی حقوق است و ماه به ماه با هواپیما برای دیدن شوهرش كه در كرمان دانشجوست به كرمان میرود…. فرزانه از خانوادهای دانشآموخته و مرفه است. محیط دانشكدهاش خوب است و استادان البته استادان واقعی عالیاند. «استادهای قلابی» یا به قول خودش «مشكوكها» از آن دستهاند كه مداركشان بیارزش است. آنها در دانشگاههایی درس خواندهاند كه عین ریگ مدرك میدهند، آن هم مداركی كه مفت گراناند…. در این مملكت آدم باید صبر ایوب داشته باشد! به خدا قسم كه این جا هیچ روزش، روز خوشی نیست!
… خود آقای خامنهای در جایی گفته كه نه رضاشاه تونست به زور چادر از سر زنها برداره، نه ما میتونیم به زور چادر سرشون كنیم….
با دندان به جگر گذاشتن تحمل خیلی چیزها وحشتناك است. مثلاً اجرای قانون شرع در ایران! سكوتی برقرار شده است. دلم میخواهد از او بپرسم كه «و شما چپهای قاعدتاً پیشرو چه طور تحمل میكنید كه زنها را تا كمر در زمین بچپانند و یك عده دیوانه زنجیری با فریادهای اللهاكبر سنگسارشان كنند؟« آن چه مایه تسلی خاطر است؟ این است كه «قدرت اسلام پناه ایران» از سوی جامعه مدنی، ذره ذره در حال جویده شدن است. حال آن كه در بسیاری از كشورهای اسلامی، برعكس است. چون در آن كشورها، این دولت ها هستند كه مجبورند مدام با اسلامیون تندروی كه در تمام اركان جامعه مدنی رخنه كردهاند مبارزه كنند….
و بالاخره در پایان كتاب مینویسد: «انسان وقتی نیازمند نومیدی افزونتر و تشنه بدبختی بیشتری باشد، روی به دیار خویش می برد».
فیلم «ایران درودی: نقاش لحظههای اثیری»
دیویدی، ساخته بهمن مقصودلو
بهمن مقصودلو، نویسنده و كارگردانی نام آشنا در محافل هنری داخل و خارج ایران است. او تا كنون با كوشش و دقتی درخور تحسین فیلمهای مستند بسیاری درباره هنرمندان و هنرپیشگان و شاعران بنام ایرانی و غیرایرانی تهیه كرده است. مقصودلو در این فیلمها به زندگی هنرمندانی نظیر احمد شاملو، شاعر بنام و احمد محمود، نویسنده انسانگرا پرداخته است.
«ایران درودی، نقاش لحظههای اثیری»، چهارمین فیلم از سری فیلمهای مستند مقصودلو است. تولید این مستند بیش از هفت سال به طول انجامید و برای اولین بار در اكتبر 2009 در استكهلم به نمایش درآمد. این فیلم، سپس طی برنامههای ویژهای در پاریس (با حضور خانم درودی)، لندن، برلین، تورنتو، لسانجلس، بوستون، میامی، واشنگتندیسی، و همچنین در دانشگاه فرلی دیكینسون و دانشگاه ییل به نمایش گذارده شده كه همواره مورد استقبال زیادی قرار گرفته است.
این فیلم توسط جشنواره فیلم لایپزیك و برنامه دوم جشنواره فیلم ابن عربی دومورسیا، اسپانیا انتخاب شد. استقبال منتقدان از این فیلم در اینترنت و نشریات بسیار مثبت بوده است. كارگردان با تهیه این فیلم كوشش كرده است كه زوایای پیچیده كار این هنرمند، كه بیشتر اوقات زندگی خود را درغرب گذرانده و تحت تأثیر هر دو فرهنگ شرق و غرب بوده است را به تصویر كشد. كیفیت فیلم، نكات بسیار جالب و گفتگوی بهمن مقصودلو با ایران درودی بسیار تحسینآمیز است.
بهمن مقصودلو در حال حاضر مشغول ادیت و تهیه فیلم بلند و جدیدی است از اردشیرمحصص نقاش نامی و معاصر ایران. ولی فیلم كوتاهی از «اردشیر محصص و صورتكهایش» كه اولین اثر بهمن مقصودلو در سال 1972 است، در دیویدی «ایران درودی، نقاش لحظههای اثیری» به دوستداران هنر هدیه شده است.
«میراث ایران» داشتن این ویدیوی مستند از زندگی هنرمند برجسته، ایران درودی را به خوانندگان خود توصیه میكند.