راه کار چهارم

— نوشته: کوروش کلهر (فوریه ۲۰۱۲)

تجزیه تحلیل هایی که توسط افراد ، سازمانها و تحلیلگران سیاسی، بصورت کلی و تا کنون صورت گرفته، گویای سه راه کار پیشنهادی‌ای است که تا بحال و به احتمال زیاد در آینده نزدیک نیز کارساز نخواهند بود.

استراتژی کلی غرب، بمنظور کنترل فعالیت های ایران را می‌توان در کاپیتولاسیون و یا اضمحلال کامل آن و تاکتیک های مورد استفاده را می‌توان در سه راه کار زیر خلاصه نمود:

ــ مذاکره
ــ تحریم های اقتصادی
ــ و یا حمله نظامی

نگاهی به نتایج این سه راه کار شاید راه گشای پیشنهادی باشد که به آن اشاره خواهد شد.

مذاکره: این راه حل متأسفانه تبدیل به یک بازی مبتذل کودکانه توسط بازیگران این نمایش شده و در مرحله کنونی کارساز نخواهد بود۰

تحریم های اقتصادی: این تاکتیک نیز بجز ایجاد بازاری گشاده دست تر برای روسیه، چین و هند، همراه با فشاری طاقت فرسا بر بدنه جامعه ایران وهزینه کمرشکن زندگی در ایران حاصلی نداشته است.

حمله نظامی: جنگ گزینشی پرهزینه که بدلیل مشکل در پیش بینی‌های نتایج آن، تا بحال غرب را با تنگناهایی روبرو ساخته و عملاً این راه کار را تبدیل به یک تهدید توخالی کرده است.

اینک اگر نگاهی به آشفته بازار قدرت در ایران بکنیم، شاید این بازنگری گره گشای این کاستی ها باشد. آنچه مسلم است، ایران توسط یک قدرت متشکل و یک پارچه اداره نمی‌شود و حکومت در بین دایره های مختلف قدرت تقسیم شده که ضمن دشمنی با یکدیگر، به دلیل نداشتن قدرت از بین‌برنده دیگران، و همراه با احتیاج به یکدیگر، به گرگانی گرسنه تبدیل شده و به حیات خود ادامه داده اند.

مرکز اصلی این دایره های قدرت، گروه خامنه ای و ریزه خواران بیت رهبری اند که قدرتشان در نیروهای ادم کش رژیم تقسیم به نسبت شده است.

قدرت مذهبی خامنه ای مورد قبول و احترام اکثر مراجع تقلید شیعه نبوده و حتی در مسافرت هایش به قم مورد استقبال علمای طراز اول قرار نمی‌گیرد. تمام این مراکز قدرت بجز خامنه ای شروع جنگ را مصادف با خاتمه حیات خود دانسته و بجز گروه وی، همگی از آن درهراسند.

محاصره اقتصادی ایران جدا از گرفتاری های روزمره برای مردم، بر پیکره قدرت ِ اقتصادی گروه هایی که به آنان اشاره رفت نیز لطمات فراوان وارد کرده است. این تنها مردم نیستند که در تنگنای اقتصادی‌اند، بلکه کاهش در‌آمدهای بی حساب این مراکز قدرت، آنها را به هراس واداشته است.

اینک پرسش این است که در این وانفسا و نفس نفس زدن های رژیم راه چاره در چیست؟

براین باورم که کم هزینه ترین وسریع ترین راه خلاصی از این کابوس، حذف فیزیکی خامنه ای و حلقه نزدیک به او است.

غربی که مدعی است هزاران نقطه سوق الجیشی ایران را شناسایی کرده، حکومت ایران را بحق یک حکومت ترویست پرور بدنیا معرفی کرده، آیا به‌جای حمله نظامی یا ایجاد قحطی و کشتار ده هاهزار مردم بی گناه، عاجز از  شناسایی و حذف گروه اندکی است که روزگارش را همراه با روزگار حداقل هفتاد میلیون ایرانی، تباه کرده است؟

آیا غربی که از تمام حیل استفاده می‌جوید تا اقداماتش را قانونی جلوه دهد، حذف حلقه شیطانی علی خامنه ای را غیرقانونی عنوان می‌کند؟ آیا حمله به ایران قانونی ولی حذف بانیان این فتنه غیرقانونی است؟ آیا سر مار را زدن به از دم او نیست؟

راه نجات ایران، کوتاه کردن دست استثمارگر روسیه و چین، و جلوگیری از جاه طلبی های اسراییل در خاور میانه و دنیا، از راه حذف کامل حلقه قدرت خامنه ای و بیت رهبری او است. انجام چنین راه حلی بدون شک باعث تغییراتی بنیادی در ساختار قدرت در ایران خواهد شد.

گروهای بازمانده چاره ای جز سازش با غرب و حل معضل اتمی شدن ایران، ترمیم نارضایی های جامعه و دادن ازادی های نسبی به مردم را نخواهند داشت. و متاسفانه در نبود اپوزیسیونی کارساز، حکومتی مذهبی و کم رنگ باقی خواهد ماند و بر ایران حکومت خواهد کرد. ولی بدون شک زمان، به مانند گذشته تاریخی اش، با مردم ایران مهربان خواهد بود.