مروری بر سال پرحادثه ای که گذشت

سخنی با خوانندگان – شاهرخ احكامی – میراث ایران ۶۹، بهار ۱۳۹۲

فرا رسیدن نوروز باستانی را به خوانندگان وفادار «میراث ایران»، ایرانیان عزیز درون و برون مرز و تمام ملیت‌هایی كه، فرا رسیدن بهار، آغاز فصل بیداری، شكوفایی و سرسبزی طبیعت را با نام نوروز و حلول سال نو جشن می‌گیرند، از جانب كاركنان زحمت‌كش و فداكار «میراث ایران» صمیمانه تبریك می‌گویم. همان طور كه می‌دانید تولد مجله «میراث ایران» با آغاز بهار قرین است. هیجده سال است كه این مجله با وجود مشكلات و گرفتاری‌های مالی و موانع متعدد و مخالف‌خوانی‌های بسیار توانسته به طور مستقل روی پای خود بایستد. آرزوی قلبی من این است كه «میراث ایران» بتواند، حتی پس از رفتن سردبیراز این دنیای فانی، همچنان سال‌های بیشتری به دست نسل‌های آینده ادامه‌ و حفظ گردد و در اشاعه، ترویج و انتقال فرهنگ و ادب ایران و ایرانی به نسل‌های آینده و میزبانان آنها در سراسر جهان قدم‌های استوارتری بردارد.امیدوارم مشعلی كه هیجده سال پیش روشن شده، همیشه روشن بماند.

سالی كه گذشت، سالی بود پر از حوادث و دلهره‌های گوناگون، در عین حال دقایق و اوقاتی پر از هیجان و احساس افتخار و سربلندی برای جامعه ایرانی…. افتخار و سربلندی از آن جهت كه جوانان ما توانستند با موفقیت‌های چشم‌گیر در رشته‌ها و عرصه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و هنری، بازهم به پله‌های بالاتری از شهرت و موقعیت اجتماعی صعود كنند. شبی كه رئیس‌جمهور آمریكا سخنرانی سالانه خود را دركنگره آمریكا انجام می‌داد، و چشم و گوش میلیون‌ها آمریكایی و غیرآمریكایی در سرتاسر دنیا متوجه حرف‌ها و مواضع او بود، ایرانی‌ها به دلیل دیگری با هیجان منتظر این محفل بودند و با فرستادن ایمیل و تماس تلفنی با همدیگر، دوستان خود را به تماشای این برنامه دعوت می‌كردند. علت آن همه شادی و هیجان چیزی نبود مگر حضور بابك فردوسی، مدیر پروژه «كنجكاوی» ناسا برای تحقیق در سیاره مریخ كه از طرف بانوی اول آمریكا، خانم میشل اوباما، به طور اختصاصی برای ارج گذاری به پیشرفت علم و تكنولوژی، به آن محفل دعوت شده بود. بابك فردوسی، این جوان خوش قیافه و خندان كه، آرایش خاص موهایش به نام موهاك نیز بر شهرتش افزوده است، در این محفل فقط یك مهمان عادی در صف مهمانان نبود، بلكه در سخنان رئیس جمهور آمریكا نیز با نام مورد خوش آمد و تقدیر قرار گرفت.
نكته قابل توجه در این مورد اینكه با وجود محبوبیت ویژه و زیاد این جوان برازنده، بین جوانان و مردم آمریكا، اگر از كسی درباره ملیت و ریشه اجدادی او سؤال شود و اینكه از كجا و كدام كشور است، جز معدودی، كسی اطلاعی ندارد. چرا؟ چون مطبوعات و رسانه‌های آمریكایی فقط از كارها و نقش او در فرستادن سفینه «كنجكاوی» به كره مریخ و آرایش متفاوت موی او گفته و نوشته‌اند. و این صحیح‌ترین و اصولی‌ترین شیوه‌ای است كه باید رسانه‌ها اتخاذ نمایند. از طرف دیگر، كار بابك فردوسی هم درست است، چون وقتی كسی داوطلبانه ملیت كشور دیگری را پذیرفت، بایستی با افتخار به این ملیت، برای كشوری كه وطن اول و یا دوم اوست خدمت كند.

همچنین، درسالی كه گذشت واقعه رقت‌انگیز و تأسف‌باری رخ داد. همان‌طور كه همه مطلع شدیم در یكی ازشهرهای شرق آمریكا جوانی مسلح به یك مدرسه حمله كرد و بیست و یك دانش‌آموز و شش معلم بی‌گناه را به قتل رساند. متأسفانه یكی از آن كودكان معصوم هم، ایرانی آمریكایی بود…. این بار نیز در گزارش‌های ارائه شده درباره این حادثه هولناك، فقط نام فرد حمله‌كننده و جانی در رسانه‌ها انعكاس یافت.
فردای این اتفاق ناگوار، در مطب خود از تعدادی از كارمندان و بیمارانم پرسیدم كه آیا می‌دانند نژاد فرد حمله‌كننده چه بوده؟سفید یا غیرسفید؟ در جوابم با تعجب، گفتند سفید.
باز پرسیدم، كه آیا می‌دانند پدر و مادر و اصولاً اجداد او ازكدام قاره و یا كشور بوده‌اند. دوباره كسی جواب درستی نداشت. چرا؟ چون در هیچ رسانه‌ای از این موارد صحبتی نشده بود. در جواب‌ سؤال آنها كه آیا من خود می‌دانم، گفتم، فكر می‌كنم ازاسم او برمی‌آید كه اجدادش ایتالیایی باشند و نتیجتاً اروپایی.

سؤال بعدی ام آن بود كه آیا می دانند دین و مذهب قاتل چه بوده است؟ دوباره با تعجب به من نگاه كرده و سكوت كردند. اجباراً برایشان توضیح دادم ازاسم او پیدا است كه باید مسیحی باشد…. پس از كمی سكوت به آنها گفتم كه خوشحالم كه هیچ كدام از شما عزیزان توجهی به ریشه، رنگ پوست، نژاد، مذهب و اجداد او نكرده‌اید، چون یك نفر شاید به علت اختلالات روانی و یا دلیل دیگری، دست به چنین جنایتی بزند و تعدادی بیگناه هم قربانی شوند. آن فرد مرتكب جنایت شده است، نه مذهبی كه او به آن اعتقاد دارد، نه اجداد او، نه مملكت و قاره‌ای كه پدر و مادر و اجداد او از آنجا آمده‌اند و نه رنگ پوست و نه نژاد او….

چه خوب بود كه رسانه‌ها نیز فقط به نام او اكتفا كرده و فقط فرد را مقصر و یا مشكوك را معرفی نمایند. همین موقع روزهای بعد از وقایع یازده سپتامبر به یادم آمد. در یازدهم سپتامبر 2001، عده‌ای جنایتكار و تروریست كه ازكشورهای مختلف آمده بودند، مرتكب یك جنایت هولناك ‌شدند و با حمله به ساختمان‌های دوقلوی نیویورك و ساختمان پنتاگون، هزاران نفر بی‌گناه كشته شدند و همراه با خسارت اقتصادی عظیم، چنان به غرور ملی آمریكا و آمریكایی‌ها ضربه زدند كه خاطرات دردناك آن برای همیشه در اذهان باقی خواهد ماند. عواقب این جنایت فقط دامن‌گیر آمریكا و آمریكایی‌ها نشد، بلكه به كشورهای مسلمان و بیش از یك ونیم میلیارد مسلمانان سرتاسر جهان ضربه سنگینی وارد كرد. امروز اگر از مردم امریكا و بسیاری از مردم جهان درباره نام آن تروریست‌ها و ملیت‌شان سؤال شود، شاید بیش از 98 درصد، از آن اطلاعی نداشته باشند و یا به یاد نیاورند… ولی با قاطعیت خواهند گفت كه آنها مسلمان بودند. تنها مطلبی كه درباره آن تروریست‌ها می‌دانند دیانت آنها و مسلمان بودن‌شان است. چرا؟ برای آن كه رسانه‌های آمریكایی آگاهانه از بردن نام كشور موطن تروریست‌ها اجتناب كردند، چون این كشورها در حلقه كشورهای دوست آمریكا هستند. رسانه‌ها نمی‌خواستند افكار عمومی را نسبت به این كشورها حساس كنند، اما با تأكید مكرر در مكرر دیانت آنها، توانستند به وضوح با ایجاد تصویری ترسناك با رنگ مذهبی، نفرتی غیرقابل التیام از یك دین و اعتقاد خاص در مردم به وجود آورند.

در این زمینه، تروریست‌ها از كشورهای دوست عرب، مرتكب این جنایت شدند، اما بجای آنها ایرانیان به طور كل، چه مسلمان، چه زردشتی، كلیمی، مسیحی و بهایی و …. هدف حمله تبلیغاتی رسانه‌ای به بهانه مسلمان بودن قرار گرفتند و افكار عمومی را نسبت به آنها بدبین كردند. ایرانیانی كه چند میلیون از آنها به خاطر ناامنی و فشار و ترس، مجبور به ترك كشور شده و در سراسر جهان از جمله آمریكا ساكن شده‌اند. ایرانی‌ها از دو جانب ضربه خوردند. یكی به خاطر دشمنی كشورهای غربی با حاكمان و دولتمندان ایران و یكی هم به خاطر دین رسمی كشورشان.

امید كه این ضربه‌ها و صدمه‌هایی كه بسیاری از مردم به خاطر آن جنایات دیده‌اند روزی التیام یابد و رسانه‌ها همان طور كه بدرستی موقع گزارش درباره كارهای افتخارآمیز مثلاً بابك فردوسی، فقط از ویژگی‌های مثبت و دستاوردهای علمی‌ این جوان برازنده سخن می‌گویند، و همان طور كه در برخی موارد جنایی فقط به نام عامل جنایت اكتفا می‌كنند،، این سیاست خبری را در همه موارد و با پرهیز از تحریكات قومی و مذهبی پیش ببرند و در آینده نیز اشتباه و خطای هر كسی را، فقط به نام خود آن شخص گزارش دهند و پای دین و ملت و قوم و قاره و ناحیه را‌ به میان نكشند و ذهن مردم ناآگاه را برعلیه قومی نشورانند….

عزیزان، دنیا با سرعت شگفت‌انگیزی در حال تغییر و تحول است. بیایید بكوشیم تا حال كه پس از سال‌ها تلاش و فداكاری، و كشیدن رنج و مرارت، مایی كه تا حدی زندگی راحت و آسوده‌ای داریم و فرزندان‌‌مان هم با سعی و سخت‌كوشی، و لیاقت و استعداد خودشان در سطوح مختلف شغلی و علمی و هنری از موفق‌ترین گروه‌های قومی هستند، با برخورد مسؤولانه و دلسوزانه‌تری، جوسازی‌های مخرب و تحریك‌آمیز علیه ایرانیان را، كه عمدتاً از طرف گروه‌هایی به خاطر حسادت و رقابت ناسالم و یا هر دلیل دیگری صورت می گیرد،خنثی سازیم….

آرزو می‌كنم همه ما نفوذ و قدرتی را، كه هر یك در محیط‌های زندگی و كاری خود داریم، باهم یكی كنیم و مانند حلقه‌های زنجیر دست به دست هم دهیم و با این اتفاق و اتحاد، برای بهبود شرایط اجتماعی، معنوی و مالی در محیط زندگی قدم برداریم. این بهترین راه و وسیله‌ای است كه می‌توانیم برای دفاع از تمامیت ارضی ایران و حیثیت ایرانیان عزیز به كار گیریم و مانع نفوذ و تخریب امواج طوفانی به هستی سرزمین محبوب اجداد خود شویم.. به امید شادمانی‌های روزافزون برای ملت نجیب و ستمدیده و دردكشیده ایران و حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران عزیزمان كه همواره در قلب‌های ما جای دارد.