یادداشت سردبیر – سخنی با خوانندگان – شاهرخ احكامی – میراث ایران، شماره ۷۲، زمستان ۱۳۹۲
پیش از هر چیز فرا رسیدن سال نو مسیحی را به تمام دوستان و آشنایان مسیحی خود و تمام مردم خوب و انساندوست دنیا و خوانندگان وفادار «میراث ایران» تهنیت میگویم و برای ایرانیان برون و درون مرز با همه آدمهای نازنین و مهربان و دوستدار بشریت در سراسر جهان صلح و آرامش، نیكی و نیكاندیشی، یاری و همدلی و همبستگی آرزو میكنم. ما امروز در دنیایی زندگی میكنیم كه پیشرفت علم و دانش بسیاری از مرزها و موانع بین كشورها را از میان برداشته و خبر هرچه در هر گوشه دنیا میگذرد در فاصلهی زمانی كمتر از یك لحظه به آن سر دنیا میرسد. ما امروز براحتی میتوانیم در هر جا كه هستیم با یكدیگر تماس داشته باشیم. بدین ترتیب من نوعی در هر دقیقه دهها ایمیل دریافت میكنم كه در فاصله كارهای پزشكی و نوشتن و خواندن است، آنها را مرور میكنم. به بعضی بلافاصله پاسخ می دهم و بیشك تعدادی را نیز راهی زبالهدان میكنم. در یكی از روزهای اخیر یكی از دوستان ایمیلی برایم فرستاده بود كه حاوی نامهی یك ایرانی شایسته به نام دكتر كریم پاكروان خطاب به سناتور «كیرك» به دلیل به زبان آوردن سخنان موهن و توهینآمیز وی درباره ایرانیان بود. جناب سناتور گفته بود: «یك ایرانی میانهرو را چگونه معرفی میكنید؟ یك ایرانی كه فشنگها و پولش تمام شده است.»
سناتور كیرك، سناتور ایالت ایلینویز است یعنی سناتور ایالتی كه به تأكید آگاهانه دكتر پاكروان، زادگاه آبراهام لینكلن، رئیس جمهوری دههها پیش آمریكا است كه جان خود را در راه آزادی بردگان و مخالفت با بردهداری بردگان از دست داد. بنا به گفته جناب سناتور، وقتی یك ایرانی اسلحه و فشنگی برای كشتن نداشته باشد، و همچنین كیسهاش خالی، و از همه جا مانده و رانده، آن ایرانی را میتوان میانهرو دانست! به عبارت دیگر، بنا به این گفته گستاخانه، یك ایرانی اگر اسلحه و فشنگ دستش باشد از هیچ جنایت و كشتاری پرهیز نخواهد كرد و به نظر او ایرانیی كه میانهرو نیست، قاتل و تروریستی بیش نیست. كسی نیست از این سناتور ناآگاه و كمدانش، كه به احتمال قوی توسط دشمنان ایران و ایرانی خریداری شده، بپرسد كه تا به حال در تمام اعمال تروریستی، چند ایرانی دستگیر شده و چند بار در روزنامهها و رسانههای آمریكایی و جهانی دیده یا شنیده كه یك ایرانی عامل یك جنایت یا عملیات تروریستی بوده باشد؟
مگر نه اینكه در جنایت مهیب و هولناك 11 سپتامبر، پانزده شهروند عربستان سعودی و مصری، اردنی، لبنانی و یمنی شركت داشتند؟ ولی هنوز آقای سناتور كیرك، ایرانی ها را با تروریستهای عربستان سعودی، اردنی، لبنانی و مصری اشتباه میگیرد و بدین ترتیب به 75میلیون جمعیت كشور گستاخانه توهین میكند. این گستاخی و توهین شامل حال ایرانیانی نیز میشود كه به حكم اجبار و دلایل گوناگون ترك وطن كرده و سی سال است در آوارگی و غربت با تحمل تنگدستی و هرگونه فشار، با كار و تلاش سخت و شرافتمدانه، هم سقفی برای خود و خانوادهشان ساختهاند، و هم فرزندانی تربیت كردهاند كه در بهترین دانشگاههای آمریكا، اروپا و سایرنقاط دنیا تحصیل نموده و امروز با بالاترین مدارك علمی و تخصصی، سكاندار پستها و مشاغل بسیار مهمی در دنیا هستند.
همین چند روز پیش دانشمند 106 ساله ایرانی، پروفسور غفاری، اولین دانشمند ایرانی درناسا كه در ساخت آپولو شركت داشته، چشم از جهان فرو بست. همچنین، هماكنون صدها نفر از دانشمندان جوان و میانسال ایرانی در سازمان فضایی آمریكا، بسیاری از دانشگاهها و سازمانهای عظیم دولتی و غیردولتی و مؤسسات صنعتی، علمی، فرهنگی، مالی و اقتصادی كار میكنند. این آقای سناتور، باید از گفته خود شرمنده و خجل باشد و بداند كه یك ایرانی میانهرو اگر هم به فرض پولی دركیسهاش نباشد، دست نیاز به سوی امثال سناتور كیرك دراز نمیكند، بلكه سربلند و با اعتماد به نفس، حتی گاه با وجود داشتن تحصیلات عالیه، به سختترین كارها تن میدهد و با رنج و درد و تلاش گاهاً طاقتفرسا، نیاز زندگی خود و اعضای خانواده اش را فراهم میسازد.چه بسیار ایرانیان قدرتمند و ثروتمندی كه از میانهروترین مردمان ایران و جهان هستند اما فروتنی و تواضع و پاكباختگی آنها مانع از آن شده تا امثال جناب سناتور به حضور آنها پیبرده باشند.
اظهارات توخالی و بیجای جناب سناتور كه با ظاهری پوشیده، یك ایرانی را تروریست دانسته، مرا چنان آشفته و متأسف ساخته است كه حدی برایش نمیتوان قائل شد. با خود با رنج و درد زیاد فكركردم اگر دست اندركاران حاكمه ایران با نادانی دست به اشغال سفارت آمریكا و گروگانگیری نزده بودند، شاید بسیاری از مصیبتهایی را كه مردم ایران در سه دهه اخیر از سر گذرانده است، پیش نمیامد. از جمله هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق، كه شاید به خاطر تلافی و تنبیه ایران و ایرانی بود، به وقوع نمیپیوست. جنگی كه به قیمت كشته و زخمی شدن بیش از یك میلیون پیر، جوان و خردسال و زن و مرد ایرانی گردید و میلیاردها دلار خسارت مالی به بارآورد و ضربه هولناكی به اقتصاد كشور و در نتیجه زندگی مردم زد. گرفتن گروگانها چنان زخمی به دولت آمریكا و نتیجتاً مردم آمریكا وارد ساخت كه هنوز نتوانسته التیام یابد. و متأسفانه هر زمان هم زمینههای التیام یافتن این زخم فراهم شده، رسانهها و دشمنان ایران و ایرانی، نگذاشتهاند كه مردم آن را فراموش كنند. به طور نمونه میتوان از ساختن فیلمهای ناروا و عاری از حقیقتی مانند فیلم 300 و فیلم آرگو آقای بنافلاك نام برد كه با یك هدف سیاسی، برنده جایزه اسكار اعلام شد و بازهم برای بازتاب بیشتر تبلیغات سیاسی، بانوی اول آمریكا برای اهدای جایزه آن به روی صحنه رفت.
با خود میاندیشیدم اگر خامی و یكدندگی حاكمان ایران نبود، هرگز مرد افسارگسیختهای نظیر احمدینژاد نمیتوانست در مقام نمایندگی سیاسی ملتی بزرگ، با سبكمغزی منكر واقعیات تاریخی و جنایات به وقوع پیوسته هیتلری در سازمان ملل شود كه اعتبار و احترام ایرانیان در داخل و خارج ایران را آنگونه خدشهدار سازد. یا اگر پافشاریهای كودكانه وی و سایر همدستانش در حاكمیت ایران نبود واكنشهای بینالمللی علیه مردم ایران هم اعمال نمیشد. واكنشهایی كه نتیجهاش تحمیل كمبود شدید دارو و مواد غذایی و هزاران مواد مورد نیاز دیگر بر مردم ایران و افزایش گرفتاری و بدبختی میلیونها ایرانی بیگناه شده است….
با خود میاندیشیدم حرفهای این سناتور، كه شاید نظر بسیاری از همقطاران ایشان باشد كه ایرانی میانهرو را فقط كسی میدانند كه فشنگی در دست و پولی در كیسهاش ندارد، شاید به این خاطر است كه ایرانیها را در حال احتضار و از دست دادن استقلال و انسجام كشورشان میدانند. و شاید از این روست كه حتی كشور تركیه كه در ظرف این سی و چند سال پس از انقلاب، بیشترین استفادههای مالی و اقتصادی و سیاسی را از غیبت یا بیتوجهی ایران به روابط بینالمللی برده است، به این خیال انداخته كه با آقای مسعود بارزانی همدستی كند. به یاد بیاوریم كه مسعود بارزانی فرزند ملامصطفی بارزانی است، همان كه در زمان محمدرضا شاه، دست به دامان ایران شده و تقاضای كمك و یاری داشت تا بتواند جلوی فشارها و قلدریهای صدام حسین بایستد…. بگذریم از اینكه كردان غیور كشورهای عربی و تركیه هم خود را ایرانی و متعلق به ایران دانسته و میدانند.
این روزها كه تركیه و آقای مسعود بارزانی به فكر همكاری و شاید در پی تشكیل یك كردستان واحد هستند، نمیدانند كه كردهای ایرانی، نظیر آذربایجانیهای غیور ایران، دوستدار و عاشق ایران هستند و شاید بیش از هر قوم دیگر، خود را ایرانی و متعلق به این آب و خاك میدانند. ولی افسوس كه ندانمكاریها و بیسیاستیهای دولت مركزی ایران جز یأس و ناامیدی برای كردان و آذربایجانیهای غیور و میهنپرست ایران دستاورد دیگری نداشته است. سرزمینهایی كه با داشتن دلاورمردانی چون ستارخان و باقرخان به مشروطه ایران مشروعیت دادند و برای حفظ یكپارچگی ایران كمكها و جانبازیها كردند. با آمدن دولت جدید امید بود كه از اقلیتهای مذهبی و قومی در دولت استفاده شود، ولی متأسفانه تا كنون شاهد اعتنایی درخورد در این زمینه نبودهایم.
به هر حال همانطوری كه دكتر پاكروان عزیز در نامهاش به سناتور كیرك نوشته است، این اظهارنظر آقای سناتور مبنی بر اینكه یك ایرانی میانهرو، فردی است بدون فشنگ و كیسه خالی و بیپول، توهینی بس گران به 75 میلیون ایرانی شرافتمند، زحمتكش و بافرهنگ است و نشاندهندهی یا بیاطلاعی ایشان از مبارزات شجاعانه مردم ایران برای آزادی بیان، مذهب و هر عقیده و مرام سیاسی است و یا اینكه منافع خود را در نادیده گرفتن چهره واقعی این كشور و مردمان شریف آن میبیند. آیا ایشان نمیدانند كه مدارس و دانشگاههای ایران مملو از دختران جوان و كوشا، پسران تشنه تحصیل و یادگیری است و این جمعیت جوان مشتاق آیندهای درخشان درسایه صلح و صفاست. آیا ایشان نمیدانند كه در چند صد سال گذشته ایران به هیچ كشوری حمله نكرده، بلكه همیشه مورد حمله همسایگان تجاوزگر بوده و ایرانیها با جانفشانی و فداكاری توانستهاند استقلال و یكپارچگی سرزمینشان را حفظ كنند، هرچند كه در نتیجه خیانت و جهالت برخی از زمامداران و حاكمان وقت بخشهایی از ایران عزیزمان جدا گشته و هنوز هم عوامل خارجی در حال نقشهكشی برای جدا كردن قسمتهای دیگری از آن هستند.
دشمنان ایران امروز، به هربهانهای، حتی افتخارات تاریخی ما را كه سابقه هزاران ساله تاریخی دارد، به عناوین مختلف میخواهند از ایران و ایرانی بگیرند. اخیراً چوگان كه ورزشی باستانی و ایرانی است و در شاهنامه فردوسی و تمام مینیاتورهای قدیمی ایرانی ثبت و نقش بسته است، به آذربایجان شوروی و یا اران نسبت دادهاند و به موزه لوور كه میروید، میبینید كه با «پترودلار»های عربی، بسیاری از گنجینههای ایرانی را به نام آثار عربی و اسلامی ثبت كردهاند. همچنین میكوشند خلیج همیشه فارس ایران را به نام خلیج عربی و یا خلیج، بخوانند تا شاید نسلهای آینده را با این جعل تاریخی خود گمراه كنند.
اتفاقات و وقایع چنان سریع به وقوع میپیوندند كه اگر در پیشگیری آنها غفلت كنیم، فردا خیلی دیر خواهد بود. بایستی از ایرانیان قدرتمند و ثروتمندمان كه نفوذ مالی و معنوی فراوانی در آمریكا و بسیاری از كشورهای اروپای غربی دارند، بخواهیم كمی بیشتردر این باره فكر كنند و نگذارند افرادی نظیر آقای سناتور كیرك با این گستاخی به ایرانیان عزیز كه با قابلیت و شایستگی به كسب بهترین مدارك و مدارج نایل گشتهاند، توهین نمایند. بیایید در سال نو متعهد و متحد شویم و نظیر دكتر كریم پاكروانها در این گونه موارد سكوت را شكسته و بلافاصله جلوی این خسارتهای معنوی را بگیریم.
خوشبختانه نسل جوان ایرانی آمریكایی با فعالیتها و كارهای شایستهشان مرا امیدوار كردهاند كه در آینده بتوانند در انتخابات نمایندگان سنا و كنگره آمریكا به طور فعال حضور یابند و در صورت پیروزی، همانگونه كه در سازمانهای مهم اداری، صنعتی، مالی و علمی آمریكا، ایرانیــ آمریكاییهای ایراندوست فراوانی به كار و تحقیق مشغولاند، رویاروی افرادی نظیر سناتور كیرك در داخل سنا یا كنگره ایستاده و گستاخی امثال وی را خنثی كنند.
در پایان خاطرهای به یادم آمد. آن روزها كه سناتور داماتو، سناتور بیپرنسیب سابق نیویورك، رفتار و گفتاری ضدایرانی داشت. روزی برای دیدن یكی از نمایندگان كنگره كه علاقه زیادی به فرهنگ و تاریخ و مردم ایران داشت به واشنگتن رفته بودم. این نماینده كنگره میگفت، اگر ده نفر از شما، یعنی از استادان دانشگاه، جراحان، اطبای مشهور ایرانی، سرمایهداران و رؤسای كارخانهها و مؤسسات برای حتی یك ساعت به دیدار سناتور داماتو بروید، این اقای سناتور با دیدن شما افراد نخبه و برجسته، ماست هایش را كیسه میكند و دهانش را میبندد و دیگر جسارت اهانت به ایرانیهای شرافتمند را به خود نخواهد داد. فكر میكنم توصیه این نماینده كنگره بسیار درست و سنجیده بود و منظور از آن، داشتن حضوری محسوس در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی آمریكا است. كاشكی ما ایرانیان از این خفتگی و بیحالی درآییم و در دفاع از حفظ و آبروی خود كوتاهی نكنیم و خاموش نمانیم. به امید آن روز