سخنی با خوانندگان – شاهرخ احکامی – میراث ایران، شماره ۸۴، زمستان ۱۳۹۵
فرا رسیدن سال نوی میلادی را به خوانندگان و علاقمندان «میراث ایران» و به تمام مردم خوب جهان شادباش میگویم و آرزومندم که سال نو برای همه سالی پر از آرامش و صلح و صفا باشد و این همه کشت و کشتار بیرحمانه و آوارگی مردم بیگناه خاورمیانه هرچه زودتر به پایان برسد. نتیجه انتخابات امسال ریاست جمهوری آمریکا نه تنها برای مردم آمریکا، بلکه برای تمام مردم جهان بسیار خارج از انتظار بود و امید بسیاری از مردم به ویژه جوانان خواهان برابری و آزادی را به ناامیدی کشاند و به این دلیل عده زیادی از مردم بعد از انتخابات به خیابانها آمدند و مخالفت خود با انتخاب آقای ترامپ به عنوان رئیس جمهور بعدی آمریکا را به نمایش گذاشتند و عدهای از چهرههای سرشناس لیبرال، تظاهرات بیشتر و بیشتری را در ماههای آینده پیش بینی کردهاند.
روزهای پیش از رأی گیری، حتی در دبستانها و دبیرستانهای آمریکا، آموزگاران دانشاموزان را به بحث درباره انتخابات و ابراز عقاید خود تشویق میکردند. گاهی در کلاسها بین دانشآموزان ده تا چهارده ساله این بحثها به جدلهای کودکانه میکشید و به سرهم داد میزدند و آموزگار را که بیطرفانه ناظر این گفتگوها بود وادار به دخالت و آرام کردنشان میکرد…
دو روز پیش از رأیگیری، نوه ده سالهام، تریستن ضمن پیش کشیدن ماجرای کارزار انتخاباتی بین ترامپ و کلینتون، به من گفت: پاپا میدانی در آمریکا حتی میتوان به میکیماوس (کارآکتر فیلمهای معروف والت دیسنی) رای داد؟ من با تعجب گفتم ولی تریستن ما فقط چهار نفر کاندیدا داریم. یکی از حزب دمکرات، یکی از حزب جمهوریخواه، یک لیبرال و یکی هم از حزب سبزها. این کودک ده ساله در پاسخم گفت:نه ما میتوانیم نام کاندیدای دلخواه خودمان را روی یک ورقه کاغذ بنویسیم و با پست و یا روز انتخابات به مسؤولین تحویل دهیم. به او گفتم فایده این کار چیست؟ رای دادن به کسی که امکان انتخاب شدن ندارد جز هدر دادن وقتمان چه فایده ای دارد؟ این طوری رای خود را هم بیهوده به صندوق انداختهایم.
تریستن ده ساله گفت: پاپا تعجب میکنم که منظور مرا متوجه نمیشوی. من میدانم که رای دادن به میکی ماوس یا فرد پنجم، کار بینتیجهای است، ولی این نشان میدهد که من به عنوان رایدهنده آزاد هستم که با همه محدودیتهای انتخاباتی به هر کسی که بخواهم رای دهم و هیچ قدرتی مزاحم من نباشد.
حرفهای این پسر ده ساله، مرا به یاد انتخابات چند دوره اخیر ایران انداخت. در آن سال چند پیرمرد بیاطلاع در شورای نگهبان با تکیه بر کرسیهای قدرت دو سه کاندید مورد نظر خود را انتخاب کردند، و مردم هم بالاجبار باید به یکی از آنها رأی میدادند. این در حالی بود که آقایان نتیجه همین انتخابات را هم نپذیرفتند و با تقلب و عوض کردن صندوقهای رأی کس دیگری را به عنوان رئیس جمهور اعلام کردند. مردم که میدانستند به فرد دیگری رأی دادهاند، به نتیجه اعلام شده اعتراض کردند و به خیابان ها ریختند و تصمیم کرفتند فقط با حضور در خیابان و بدون شعار و سر و صدا و حمل شعارهای نوشته شده صدای خود را به گوش مسؤولین برسانند. اما همین اعتراض خاموش هم بشدت خشم حکومت را برانگیخت ودست به سرکوب بسیار خشن حرکت اعتراضی مردم زدند. در این جریانات تعدادی دختر و پسر در خیابان ها کشته شدند، بسیاری به زندان افتادند و برخی تا امروز بدون محاکمه در حبس خانگی هستند.
نمیدانم چرا حرف نوه ده ساله من، بار دیگر حوادث دردناک آن سال را در خاطرم زنده کرد؟ مگر نه آن که قریب پنجاه سال است من آن خاک را ترک گفته و در سرزمین دیگری موی سفید کردهام و خانه ابدیام هم هزاران مایل از آن خاک دور خواهد بود، چرا هنوز به هر بهانهای یاد آن میافتم و خوب و بد آن برایم این قدر اهمیت دارد؟ این هیچ چیز نیست مگر عشق و علاقه به زادگاه اصلی که نه تنها برای من، بلکه برای همه عزیزان ساکن در کشورهای بیگانه یکسان است.
در این گفتگوی جالب خوشحال بودم که تریستن از من درباره شیوه انتخابات در ایران نپرسید و اینکه آیا میشود آنجا هم به امثال میکی
ماوس رای داد!! واقعاً نمیدانم که اگر این کودک از حقیقت ماجرا، ازخشونت، از تقلب در شمارش آرا، از سرکوبها و زورگوییها مطلع میشد،چه عکسالعملی نشان میداد. بگذریم، به انتخابات آمریکا برگردیم. از هفتهها و حتی ماهها پیش از تابستان ۲۰۱۶، اکثریت مردم آمریکا در این که خانم هیلاری کلینتون، کاندید حزب دمکراتها برنده قطعی انتخابات خواهد بود، هیچ شکی نداشتند. تعبیر و تفسیر بیشتر وسایل ارتباط جمعی از رادیو و تلویزیون تا مطبوعات چاپی و فضای مجازی هم با کلماتی اطمینان بخش از پیروزی وی سخن میگفتند و نظرخواهیهای آنچنانی نیز نوید پیروزی خانم کلینتون را میداد.
تریستن و برادرانش از من خواستند که شب انتخابات را با آنها باشیم و باهم شمارش آرا و اعلام نتیجه را دنبال کنیم. همه گمان میکردند سه چهار ساعت بعد از بسته شدن مراکز رأی گیری نتیجه معلوم خواهد شد، اما ساعتها گذشت و کمکم نوهها خسته شدند و چون بایستی فردا به مدرسه میرفتند، همه خوابیدند جز کِوِن دوازده ساله تا ساعت چهار صبح که نتیجه را اعلام کردند بیدار ماند. در این لحظه، همه با بهت و حیرت شاهد آن بودند که دونالد ترامپ به عنوان برنده انتخابات با مردم صحبت کرد. این نتیجه از نظر اکثریت مردم بسیار دور از انتظار بود
این انتخابات و نتیجه دور از انتظار آن، مرا به یاد یکی از خاطرات زندگی خودم انداخت. اوایل پاییز ۱۹۶۶ پس از چند ماه اقامت در لندن، در حالی که به زحمت کمی به زبان انگلیسی صحبت میکردنم و آشنایی چندانی هم با محیط لندن نداشتم، تصمیم گرفتم محلی برای رزیدنسی در رشته مامایی و زنان پیدا کنم. جایی را پیدا کردم و تقاضایم را فرستادم و استادانی که میخواستند یک رزیدنت مامایی زنان استخدام کنند، برای مصاحبه خبرم کردند.
روز مصاحبه به بیمارستان مربوطه رفتم. در آنجا متوجه شدم به غیر از من، ده زن ومرد دیگر هم برای همان پست رزیدنسی در اطاق در انتظار نوبت مصاحبه خود هستند. با دیدن آنها، که همه به زبان انگلیسی مسلط و در رشته مامایی و زنان هم تجربهای داشتند، دچار ناامیدی و اضطراب شدم و ساکت در گوشهای نشستم. در میان این جمع، یک خانم دکتر ایرانی هم بود که من او را خوب میشناختم. او در دانشکده پزشکی تهران یک سالی از من عقبتر بود. این خانم در حالی که مشغول بافتن چیزی بود، یک بند حرف میزد و سعی داشت از ته و توی کار همه سردرآورد. او وقتی متوجه شد که نه زبان انگلیسی من خوب است و نه تجربهای در رشته مامایی دارم، با اطمینان گفت که من هیچ شانسی ندارم و برنده این موقعیت یا خودش یا یکی از آن ده نفر خواهد بود. تک تک ما برای مصاحبه با چند استاد و مسؤول رفتیم. من هم عرقریزان و با لکنت زبان به سؤالات آنها پاسخ دادم. بعد همگی با اضطراب منتظر نتیجه بودیم که ناگهان، خانم منشی به اطاق آمد و نام مرا صدا کرد. همه با ناباوری به من نگاه میکردند و آن خانم پرگو و آشنای سابق، بی آنکه به من نگاه کند با عصبانیت اطاق را ترک کرد. در مبارزات انتخاباتی آمریکا هم تحلیل گران و ناظران در سراسر دنیا یکی از دلایل انتخاب نشدن ترامپ را بیتجربگی و کماطلاعی او از امور مملکتداری میدانستند.
در کارزارهای انتخاباتی امسال حملههای شخصی همراه با توهین و تهدید شدید از طرف هر دو کاندید مطرح، تبلیغات منفی و جنجالهایی که هر روز رنگ تندتری میگرفت، برای من از زمان ورود به آمریکا کاملاً تازگی داشت. در حالی که هر دو طرف میکوشیدند هر روز موضوع تازهای برای کوبیدن رقیب پیدا کنند و در مجموع نظرخواهیها هم بیشتر به نفع خانم کلینتون بود، کسی که کمترین تجربه کار سیاسی و دولتی نداشت انتخاب شد! این در حالی است که تعداد آرا هیلاری کلینتون در سرتاسرآمریکا بسیار بیشتر از ترامپ بود ولی به دلیل سیستم خاص انتخاباتی در آمریکا نتیجه جور دیگری رقم خورد و دونالد ترامپ رئیس جمهور آینده آمریکا شد.
این نتیجه نشان داد اکثریت خاموش جمعیت آمریکا که بیشتر سفیدهای کالج نرفتهی طبقه متوسط آمریکا هستند و در سالهای گذشته محرومیتهای زیادی را تحمل کردهاند و دولت فعلی را مسبب بدبختی خود میدانند، علیرغم همه افشاگریها علیه دونالد ترامپ، باز به او رأی دادند. در این میان جوانان و آنانی که دنبال دمکراسی و لیبرالیسم بودند مأیوس و سرخورده با چشمانی اشکبار موقتاً صحنه را ترک کردند.
سؤال عمده این است که آیا ترامپ بیتجربه در صحنههای کشورداری، میتواند رئیس جمهور خوبی باشد یا همان طور که در کارزارهای انتخاباتی خود هیاهو و جنجال راه میانداخت، باعث ناآرامیهای بیشتر در آمریکا و کشورهای دیگر دنیا خواهد بود؟
با یادآوری شروع کار تخصصی خودم در لندن، امیدم این است همان طور که منِ بیتجربهی زبان ندان، بالاخره با تلاش و تحمل سختیهای زیاد توانستم گلیم خود را از آب بیرون آورم،آقای ترامپ هم در طول این چهار سال با انتخاب کردن افرادی شایسته و دانا برای اداره کشور بتواند برای صلح جهانی و بیرون کشاندن آمریکا و سایر قدرتهای جهانی از عرصههای پرتلاطم و ویران کننده جنگهای خاورمیانه و سایر نقاط دنیا، فردی مؤثر و خوب باشد؛ و بتواند در داخل آمریکا، برای کاهش بیکاری، فقر و تنگدستی قدمهای مؤثری بردارد و با کاهش هزینه های سرسامآور بیمههای درمانی به بسیاری از مردم زحمتکش آمریکا کمک کند؛برخلاف حرفهای جنجالی زمان انتخابات، به مهاجرین بیگناه که قربانی جنگهای ناخواسته در خاورمیانه و افریقای شمالی میباشند توجه دلسوزانه نماید.مهاجرینی که از فرط ظلم و ستم و اجحاف ناچار به ترک خانه و کاشانه خود شده و به آمریکا، آمریکایی که زمانی مهد آزادی، پیشرفت و ترقی بوده، روی آوردهاند.
تظاهرات و عکسالعمل مردم، بخصوص دانشجویان، دانشگاهیان و مهاجرین ستمدیده و محروم در این روزها، که پیشبینی میشودبا شدت بیشتری ادامه یابد، شاید بتواند دولت دونالد ترامپ را به تعقل و تأمل برانگیزد. رئیس جمهور جدید باید بداند که صدای مردم آمریکا را نمیتوان بآسانی خاموش کرد و ادامه این وضع میتواند باعث بیثباتی و اغتشاش در جامعه شود. پاسخ درست به این تظاهرات در آمریکا میتواند برای حاکمان مستبد و جبار در کشورهایی چون عربستان صعودی، ترکیه و ایران و … نمونهای باشد از توجه به حقوق و آزادیهای مردم در تشکیل اجتماعات و بیان آزاد آرا و عقاید خودشان.
چگونگی برخورد با اعتراض مردم، سنگ محکی است برای سنجش میزان پایبندی دولتها به آزادی بیان، عقیده، برابری زن و مرد، و دیگر حقوق اجتماعی و انسانی مردم. مسلماً کشورهایی که با زور و استبداد همه حقوق قانونی مردم را نادیده میگیرند و با مردم خود مانند گله گوسفندان رفتار میکنند و برای کنترل انسانها به چوپانی چماق به دست نیاز دارند، هرگز نمیتوانند به دوام و بقای خود اطمینان داشته باشند!
به امید روزهای بهتر برای همه ایرانیان عزیز درون و برون مرز و همه مردم خوب جهان!