گاهی پارهای از قلم به دستان، که از تاریخ عربهای خوزستان و جمعیت و جغرافیای آنان بیاطلاعاند، چیزهایی در این زمینه میگویند که تأسفانگیز و شگفتآور است. لذا بنا به درخواست دوستان و جهت روشن شدن پارهای از حقایق این مطلب کوتاه نوشته شده و تکمیل نظرات با شماست.
نام خوزستان:
برای نخستین بار در کتیبهی بیستون و در قسمت خط پارسی باستانی آن، نام منطقه «اوژ» ذکر شده و در کتیبهی عیلامی بیستون نام منطقه بصورت «خوز» یا «اوز» خوانده میشود که محققان کلمه اهواز و حتی هویزه را برگرفته از کلمه «خوز» یا «حوز» عیلامی میدانند.
در دوره ساسانیان و اشکانیان «هوجستان» یا «هوژستان» ذکر شده است و دستنوشتهای درباره محل ولادت مانی وجود داشته که محل تولد او را هوژستان گفته که برگرفته از کلمه «اوژ » است.
پس از اسلام نام خوزستان نخستین بار در کتاب «حدود العالم من المشرق الی المغرب»، که نویسندهاش ناشناخته و مربوط به این دوره است، دیده شده است. این کتاب در سال 372 هجری تالیف شده و در آن چنین آمده است:
«رود مسرقان یا کارون اندر خوزستان رودی است که از رود شوشتر بردارد و تا اهواز برود».
فردوسی نیز در اشعاری نام منطقه را حوزیان گفته است:
بشد تیز با لشکر خوزیان
برآن سود جستن سرآمد زیان
وزان پس بر کشور خوزیان
فرستاد بسیار سود و زیان
همیرفت تا کشور خوزیان
ز لشکر کسی را نیامد زیان
تاریخچه اعراب خوزستان
پیش از اسلام
کریستن سن، ایرانشناس معروف، معتقد است که بخشی از عربها در دوره سلوکیان (پس از هخامنشیان) در منطقه دشت میسان (بنی طُرُف و حویزه کنونی) زندگی میکردند و حکومت خودمختار خاص خود را داشتند.
احمد کسروی در کتاب «شهریاران گمنام» چنین مینویسد:
«ایران دیرتر از سوریه و عراق هجرتگاه تازیکان گردیده، با این حال تا آنجا که یقین است و دلیل در دست هست، تاریخ این هجرت را باید قرنها پیش از اسلام و از آغاز پادشاهی ساسانیان گرفت، همچنین در زمان اشکانیان دروازههای ایران بر روی تازیکان باز بوده…».
کسروی میافزاید:
«اما در زمان اشکانیان یقین است و دلیل در دست هست که طایفههایی از تازیکان در گرمسیرهای ایران و در خوزستان و بحرین و پارس و کرمان نشیمن داشتند. یکی از این طایفهها «بنو العم» بود که شاید نخستین طایفههای تازیک بودند که قصد مهاجرت به درون ایران کشیدند».
احمد کسروی از قول ابو جعفر محمد بن جریر طبری – نخستین تاریخنگار مسلمان که تاریخش هنوز هم اعتبار جهانی دارد- مینویسد:
«عم همان مره ابنمالک بن حنظله ابنمالک ابن زیدان تمیم است. گویا این طایفه از قبیله بلندآوازه بنیتمیم بودند که اکنون نیز در خوزستان سکونت دارند ونیای آنان مره ابن مالک در زمان اردشیر بابکان نخستین پادشاه ساسانی میزیسته و در جنگ با اردوان اشکانی به وی یاری رسانده بود».
لذا طبق نظر مرحوم کسروی، عربها نیز از زمان اشکانیان در خوزستان و سایر مناطق جنوب ایران میزیستند و البته همراه با دیگر ایرانیان تحت لوای حکومت واحدی بودهاند.
اعراب خوزستان همان بازماندگان حکومت حیره هستند که متحدان ساسانیان در مقابله با روم و نقطه مقابل اعراب غسانی بودند و در واقع مرزداران ایران، و سدی در برابر هجوم بدویان شبه جزیره عربستان، که با انحلال حکومت حیره و کشتن شاه آن توسط خسروپرویز، این سد استوار در برابر یورش مسلمانان دیگر وجود نداشت.
بهرام گور ساسانی که جوانمردترین شاه ساسانی است در دامن نعمان بن منذر که شاه حیره بود پرورش یافت.
همچنین داستان معمار معروف «سنمار» و ساخت کاخ و ویرانی کاخ با درآوردن خشتی از دیوار! مربوط به همان پادشاهی حیره،که ایالتی از ایران بود، میباشد.
سیر تاریخی جمعیت
عربهای خوزستان:
من در صحبتهایم به گفتههای کسروی و مخصوصا طبری استناد کردم که از وجود عربها در ایران قبل از اسلام سخن رانده است.
با برافتادن شاهنشاهی ساسانی توسط فاتحان عرب مسلمان شبه جزیره عربستان، بخشی از قبیلههای عرب نه تنها به خوزستان بلکه به سایر مناطق ایران و به ویژه قم و کاشان و خراسان و کرمان و یزد و فارس نیز مهاجرت کردند.
ابن حوقل در قرن چهارم هجری در کتاب «صورةالارض» مینویسد: «زبان عامه مردم خوزستان فارسی و عربی است و جز اینها زبان دیگری دارند به نام خوزی که نه عبرانی است و نه سریانی و نه فارسی».
استخری در قرن سوم در کتاب «مسالک و ممالک» مینویسد: «بیشتر مردم خوزستان تازی و پارسی دانند و خاصه زبان خوزی دانند».
از این منابع تاریخی برمیآید که تا قرن چهارم هجری افزون بر عربی و فارسی، زبان دیگری به نام زبان خوزی نیز رایج بوده است.
بعدها این زبان از میان رفت و با مهاجرت و قدرت یافتن مشعشعیان در قرن نهم هجری، زبان عربی زبان رسمی این منطقه شد و رواج بیشتری یافت و زبان فارسی در غرب خوزستان در حاشیه قرار گرفت.
بنابراین کسانی که اعراب ایران را توهین کرده و ایرانی نمیگویند،بطور اختیاری یا از سر نا آگاهی، مسبب اختلاف بین مردم بوده و خلاف آن چیزی که فکر میکنند ،وطنپرست نیستند،خائن به کشور هستند.
جنگ تحمیلی و 12000 شهید عرب بهترین گواه است.
کوتاه شده از تارنمای
«نگین زاگرس»