محمد پرتو نوید، معلم بازنشسته —
برای نخستین بار، در کتاب «دستورپارسی» تأ لیف همکار قدیمی ام، آقای رحیم ذوالنور، که درشهریور ماه ۱۳۴۳خورشیدی به چاپ رسیده، خواندم که «الفبای فارسی، سی و سه حرف است : الف – ء (همزه)- ب- پ – تا «ی». در آن هنگام توجه چندانی به این تو ضیح ننمودم و گمان کردم این امر ناشی از تشخیص خود ایشان است که همزه را جزو الفبا آوردهاند و متأسفانه، در مدت سه سالی که با هم در یک حوزه ی فرهنگی خدمت میکردیم، هیجگاه فرصت نشد که در این مورد گفتگو کنیم. بعدها، با مراجعه به «فرهنگ معین» مشخص شد که اظهار نظر ایشان ناشی از آموزشهایی بوده که در دانشکده فراگرفته بودند، بدون اینکه به مغایرتهایی که در همان فرهنگ معین مشهود است توجهی نموده باشند. هنگامی که «دستور خط فارسی» از طرف «فرهنگستان زبان و ادب فارسی»منتشر شد، انتظار میرفت که در برطرف کردن این پیرایه اظهارنظری بشود، ولی این نشریه هم با تکرار مطالب فرهنگ معین، در بخش نشانههای اصلی و ثانوی نوشته است: «نشانههای اصلی مرکب از ۳۳ نشانه است که به آنها حروف الفبا می گوییم.»
گویا کسی توجهی به این بدعت ننموده و یا جرأت نمیکند که در این مورد اعتراضی نموده و به موارد تناقض آن چیزی بنویسد. امیدوارم شاگردان این استادان گرانقدر، جسارت این معلم سالخورده را ببخشایند. درفرهنگ معین، زیرعنوان الفبا (ص ۳۳۹) توضیح داده شده: الفبا یا هجای فارسی سی و سه حـرف(؟؟!!) است: ا، ء، ب، تا آخر. ولی در زیر سر فصل ب، نوشته شده: یکی از حروف صامت فارسی و عربی و دومین حرف ابجد محسوب میشود، و همچنین حرف پ را سومین از الفبای فارسی و حرف ی را سی و دومین حرف از الفبای فارسی دانسته است. پرسش ایناست که چگونه میشود که الفبای فارسی را ۳۳ حرف بدانیم، ولی در شمارش همزه (ء)یی را که افزودهایم به حساب نیاوریم؟ در توضیح وارد نمودن همزه در ردیف حروف هجایی، چنین استدلال شده است که «همزه حرفی است صامت که قبول حرکت میکند، مانند اکبر یا ابزار و الف ساکن است مانند دانا». این توضیح فرهنگ معین، عین عبارتی است که در فرهنگ عربی به فارسی در ذیل واژهی همزه نوشته شده، با این تفاوت که عربها آن را در ردیف حروف الفبا نیاورده و نگفتهاند که الفبای عربی ۲۹ حرف است، بلکه همزه را شکلی از الفبا دانستهاند، ولی برای اولین حرف الفبای عربی دو نام در نظر گرفته شده، نه دو حرف جداگانه.
استادان ارجمند زبان فارسی توجه نفرمودهاند که اگر در نگارش عربی الف (صامت) با همزه همراه است (مانند: إِنَّ، أَکبر ، أُکتُب)، در فرهنگ عربی در ذیل «حرف» الف نوشته شده: الف یا ساکن است مثل قامَ، و آن را الف لینه گویند، یا متحرک است و آن را همزه نامند. اگر در عربی الف صامت را همزه مینامند، بدین علت است که در نوشتن الف با همزه توام است، ولی ما که در فارسی «اکبر» یا «اقرار» را بدون همزه مینویسیم چرا باید به پیروی از سبک نگارش عربی، الف صامت را «همزه» بنامیم.
تا کی باید پیرو عربها بود؟ و فارسینویسی و ایرانی بودن را فراموش کرد. تا کی باید مقلد بود؟
سالها و بلکه سدهها، در تمام کتابهای درسی (چه در مکتبخانهها و چه در مدارس جدید) خوانده و میخوانیم که الفبای فارسی ۳۲ حرف است که از حروف عربی گرفته شده که ۲۸ حرف میباشد و چهار حرف پ، چ، ژ و گ به آن اضافه شده است. خواندهایم که از ۳۲ حرف فارسی ۲۹ حرف آن صامت است و ۳ حرف آن، اگر اول واژه قرار گیرد صامت است و اگر بعد از یکی از حروف صامت قرار گیرد به آن حرکت میدهد، مانند «یکی»که حرف اول صدای «ی» میدهد (صامت است و قبول حرکت میکند) و حرف آخر به حرف وسط حرکت داده است. این سه حرف عبارتند از «الف، واو، ی». (در زبان های فرانسه و انگلیسی هم از این گونه حروف داریم، که حروف صامت یا بیصدا را Consonant و حروف مصوِت یا صدادار مانند A, O, E را Vowels و حروفی مانند Y و U را Diphthongs نامند. همانگونه که در زبان انگلیسی حرف Y در واژه ی You مانند ی تلفظ میشود و صامت است و در try به حرف ماقبل خود حرکت داده است و یا حرف U که در a university صدای ی دارد وصامت است و در An umbrella مصوِّت است.)
خواندیم که الفبای فارسی شش حرکت دارد: زبر (-َ)، زیر (-ِ)، پیش (-ُ)، آ، او، ای. که سه حرکت اول گاهی گذارده نمیشود، ولی سه حرکت دیگر بخشی از حروف الفباست و همیشه به کار میود و آن سه حرف عبارتند از الف، واو و یِ. این سه حرف دو مصرف دارند، در یک حالت صامت هستند و با نشانه های دیگر به حرکت می آیند، مانند «آیا» که الف با «مد» به حرکت در آمده ولی الف آخر، خود «یا»ی ساکن را به حرکت درآورده است. (درمکتب خانه ها شاگردها دستجمعی میخواندند: اَ – اِ – اُ – آ- او ای. بَ – بِ – بُ – با – بو- بی.)
در صفحهی ۱۱۶ فرهنگ معین آمده است: همزه یکی از حروف صامت است و در کلمات عربی به کار میرود مانند رأفت و اجزاء. در زبان فارسی «همزه» نیست و کلماتی نظیر «موبد» را با همزه (مؤبد) نوشتن و خواندن خطاست و این توضیح خود مغایر با مطلبی است که در مورد الفبا نوشته شده است.