نیمی ازقربانیان کووید رنگین‌پوستان و مهاجران هستند!

شاهرخ احکامی

میراث ایران، شماره ۹۹، زمستان ۱۳۹۹

فرا رسیدن سال نو مسیحی را به تمام جهانیان و انسان‌های شریف و زحمتکش و رنج‌دیده ایران از طرف «میراث ایران» و همکاران پر کارم تبریک و تهنیت گفته و امیدوارم سال نو، پیام‌آور خبرهای بهتر و امیدبخش‌تری برای همه انسان‌ها باشد. 

سال ۲۰۲۰، سالی پر از نکبت، رنج، نگرانی و اضطراب برای همه بود.سالی که کودکان، نوجوانان و جوانان را از رفتن به کلاس‌های درس بازداشت؛ سالی که کارمندان و نان‌آوران خانواده ها را از رفتن به سر کار منع کرد؛ سالی که چه بسا مشاغل و کسب‌وکارها که برای هیمشه بسته شد و به تعداد بیکاران، ورشکستگان و درماندگان افزود؛ سالی که خیابان‌ها خالی از مردم و مغازه‌ها یک در میان بسته و بازار از تب و تاب افتاد؛ سالی که شهرنشینان از فرط گرانی و نداشتن وسیله حمل و نقل از ترس گرفتاری به این ویروس لعنتی به مناطق دورتر کوچ کردند….

و هنوز که هنوز است با وجود اخبار امیدوارکننده درباره ساخته شدن واکسن و امکان پیشگیری از این بیماری و مرگ ناشی از آن، آنچنان که باید دریچه‌های امید به سلامتی و در امان بودن از گزند این بیماری به روی مردم باز نشده است. در ایام تعطیلی خانواده‌ها از یکدیگر جدا مانده‌اند، و آن گرمی و وابستگی‌های پیشین خانوادگی رو به سردی گذاشته است. فرزندان برای دیدار مادران و پدران، مادربزرگ‌ها وپدربزرگ‌ها و دیگر خویشان، تنها به دیدن از پشت پنجره‌ها، آن هم گاه گاهی اکتفا می‌کنند؛ حتی هنگام مرگ و کفن و دفن عزیزی هم، اندک شماری با فاصله‌های زیاد با سردی و ترس و وحشت حضور می‌یابند و با عزیزشان برای ابد وداع می‌کنند. اما با وجود اعمال سخت‌گیری‌های زیاد، حتی استفاده از دوربین‌های مخفی نصب شده در شهرها توسط مقام‌های امنیتی در بعضی از ایالات، که در عمل نفوذ به خانه و زندگی خصوصی افراد محسوب می‌شود، هنوز نه تنها میزان مرگ و میر کم نشده، بلکه موج ابتلا و مرگ همچنان رو به فزونی است.

در نتیجه تمام مدت در داخل منزل ماندن،میزان بیماری‌های روحی و فشارهای ناشی از بحران مالی و شغلی، به روابط خانوادگی و زناشویی لطمات بسیاری وارد کرده است. جنجال انتخاباتی آمریکا و بالاخره اتمام آن، هم‌زمان با گیرودار شیوع و گسترش بیماری جهانگیر کرونا و آشفتگی و دلواپسی‌های ناشی از آن، موجب دامن زدن به اختلافات و دو دستگی‌های زیادی بین مردم آمریکا شد. دودستگی‌هایی که به این میزان و در این سطح در هیچ دوره‌ای در گذشته سابقه نداشته است. معمولاً پس از ختم انتخابات ونتایج رأی‌گیری، تب و لرز مبارزات انتخاباتی فروکش می‌کرد، اما این بار با اشکال تازه‌ای که به خود گرفته، شاید پیامدهای وخیم آن سال ها دوام یابد.

در جریان انتخابات بسیاری از خانواده‌ها، که در گذشته با وجود اختلاف سلیقه و عقیده باهم، خیلی آرام و متین در کنار هم می‌ماندند و پس از بحث و تبادل نظر، دوباره همان دختر و مادر، همان پسر و پدر یا زن و شوهر در کنار هم از وجود یکدیگر به گرمی لذت می‌بردند، حالا همه چیز گونه‌ی دیگری شده بود. وضعیت خاص حاکم بر انتخابات این دوره، موجب بروز مشکلات و اختلاف‌نظر در هموطنان عزیز ما به شکل دیگری بود. مثلاً اگر مادر و دختری یکی دمکرات و دیگری جمهوری خواه بود، بسیاری اوقات کارشان به جدل و داد و بیداد و قهر و جدایی می‌کشید.

این وضعیت در میان ایرانی‌آمریکایی‌ها، که اصولاً خصوصیات اخلاقی و روحیات گوناگونی داشته و دارند، و طی این چهل وچند سال موجب پاشیده شدن بسیاری از دوستی‌ها و حتی روابط خانوادگی به خاطر اختلاف نظرهای سیاسی شده بود، این بار بیشتر  خود را نشان داد. اصولاً در این دوره انتخابات، بیش از دوسوم ایرانی‌ها به دنبال انتخاب کاندید حزب جمهوری‌خواه بودند و تصور می‌کردند که بالاخره آقای ترامپ با کمک و یاری متحدانش در جهان، بتواند مانند یک ناجی باعث تغییر رژیم زورگو و ستمگر ایران شود. آنها از تحریم‌های شدید و خانمان‌سوز و کمرشکنی علیه ایران پشتیبانی می‌کردند که نتیجه‌ای جز فقیرترین کردن بسیاری از خانواده‌ها حتی در اقشار متوسط ایران نداشته است. آنها تصور می‌کردند که این تحریم‌ها کمر ملایان و حاکمان ایران را خواهد شکست، و هیچ راه دیگری جز مداخله آمریکا برای تعیین تکلیف آینده ایران نمی‌دیدند. این گروه نمی‌بینند که مثلاً تحریم‌های امریکا که از اوایل ۱۹۶۰ علیه دولت کوبا، با روی کار آمدن فیدل کاسترو آغاز شده، نه تنها فیدل کاسترو، بلکه بعد از او برادرش رائول کاسترو و حالا هم جانشین او را در مقام قدرت استوارتر کرده است. و این تحریم‌ها تنها به مردم بی‌گناه کوبا لطمه زده و آنها را در شرایطی بسیار بد و فقیرانه قرار داده است. کوبایی‌هایی که به آمریکا مهاجرت کردند و یا در آمریکا به دنیا آمده‌اند، حالا به وزارت و سناتوری و وکالت و حتی کاندیداتوری ریاست جمهوری رسیده‌اند و آنانی که در کوبا مانده‌اند، زیر بار تنگدستی و مشکلات زیاد به زندگی ادامه می‌دهند.

مشکل ما ایرانیان مقیم آمریکا همیشه این بوده که اگر یکی مثل ما فکر نمی‌کرده، حتماً او را از عوامل و جیره‌خواران جمهوری اسلامی خوانده‌ایم. استدلال بسیاری در میان ما این است که یا باید همه هم‌عقیده و هم مرام آنها باشند و اگر کسی این گونه نیست، شق دیگری جز وابستگی به ملایان برایش نمی‌ماند.

مشکل دیگری که این بار در انتخابات آمریکا بین ایرانی ها پیدا شد، این بود که اگر یکی جمهوری‌خواه و دیگری دمکرات بود، بنابراین از نظر آن ‌جمهوری‌خواه ایرانی‌الاصل، طرف دیگر از عوامل از جیره‌خواران جمهوری اسلامی است. این دعوا و اختلاف نظرها تا جایی بالا گرفت که اگر دوست و هم گروه کسی در دنیای مجازی در فیس بوک، تلگرام و یا سایر کانال‌های ارتباطی بودند، با عجله و با ساز و دهل اعلام می‌کردند که از‌ آن گروه بیرون می‌روند و نه فقط جدا کردن صف خود بلکه به بازماندگان در آن گروه‌ها هم وصله‌ای می‌زدند و افترایی می‌بستند.

گاهی در تعجب و شگفتی هستم که آیا این انسان‌های خوب و نجیب و بسیار تحصیل‌کرده، با برچسب زدن‌های آنچنانی به کسی که هم‌فکر خودشان نیست و او را وابسته این و آن خواندن، زیادی به ملایان اعتبار نمی‌دهند؟ آنها فکر نمی‌کنند که ملایان و قل‌چماقان عمامه به سر ایران چقدر باید قدرتمند باشند که بتوانند این همه آدم تحصیل‌کرده و وارسته را، که بسیاری از آنان در بالاترین کرسی‌های دانشگاهی، علمی و مالی آمریکا در حال کار می‌باشند، خریداری کرده باشند و به جاسوس و عوامل خودشان در آمریکا و اروپا تبدل کرده باشند؟ کمی تأمل و فکر بد نیست.

آن هم آخوندها و ملایانی که با بی‌عرضگی و بی‌لیاقتی بیشترین مهارت و ورزیدگی شان در چپاول، دزدی و غارت خزانه مملکت، و اعمال زور و فشار به مردم بی‌گناه ایران است… از نمونه‌های بی‌عرضگی و بی‌لیاقتی آنها همین بس که با وجود تمام ادعای حفظ امنیت در مملکت، قادر به حفاظت از جان دانشمندان خود نیستند. قدرت آنها فقط در کوبیدن و بگیر وببند و زندان انداختن عده‌ای بی‌گناه و بی‌پناه است. ولی وقتی که پای قدرت‌های بزرگ باشد، آشکارا ضعف‌و ناتوانی خود را نشان می‌دهند و خیلی راحت در روز روشن بزرگان و نخبگان‌شان هدف گلوله و انفجار قرار می‌گیرند.

شگفتی من از هموطنانم از این است که مگر چهل و چند سال دوری از وطن کافی نیست تا بالاخره در وطن دوم‌مان، بسیاری از عادات و خلقیات ناپسندی، را که جز جدایی و نفاق و چنددستگی نتیجه‌ای نداشته و ندارد، کنار بزنیم و اگر هنوز هم صادقانه با وجود چند دهه دوری از وطن به آن فکر می‌کنیم، ظرفیت تحمل و پذیرش نظر مخالف خود را بیشتر کنیم. به هر حال همه ما دارای وطن یا کاشانه دومی هم هستیم که فرزندان و نوادگان‌مان آنجا متولد شده‌اند‌. آنهایی که هنوز در فکر بازگشت به ایران هستند، چاره‌ای جز پرهیز از تعصب‌های مخرب ندارند و اگر واقعاً به تغییر و تحول در ایران علاقمندند، باید باهمه اختلاف نظرها و با همه اختلاف سلیقه‌ها، با یکدیگر متحد و متفق شوند و دیگر این واهمه نداشته باشند که اگر فردی مثل آنها فکر نمی‌کند و عقیده سیاسی‌اش با آنها متفاوت است، حتماً عامل جمهوری اسلامی است. آرزوی جمهوری اسلامی و ملایان ایران ادامه این اختلاف سلیقه‌ها و اختلاف‌عقیده‌ها و دو دستگی‌ها و چند پارگی‌هاست. هرچه ایرانیان در هجرت هر روز بیشتر انگشت اتهام به سوی هم نشانه بروند، به همان اندازه از هدف پیروزی و بازگشت‌شان دورتر می‌شوند و جای ملایان را در کرسی‌های قدرت‌شان محکم‌تر می‌نمایند.

چندی پیش یکی از دانشجویانی که در مطب من به کارآموزی مشغول است، با اصرار برایم در واتس‌اپ گروهی تشکیل داد و عده‌ای از دوستانی را که نام‌شان در لیست تماس‌های تلفنی‌ام بود برای عضویت در آن گذاشت. هنوز ساعتی نگذشته بود که با نهایت شگفتی، عده‌ای از دوستان و آشنایانم با تلفن و عده‌ای هم با ایمیل از من خواستند تا هر چه زودتر نام‌شان را از گروه واتس‌اپی خود پاک کنم. برخی هم بدون رودربایستی گفتند چون گاهی به ایران می‌روند، نمی‌خواهند نام‌شان در این لیست باشد. با لبخند و قدری تأسف از این همه ترس و وحشت این انسان‌های تحصیل کرده به آنها گوشزد کردم که انتخاب حذف و یا ماندن در این گروه حق آنهاست، برخی هم که خودشان با آرامی نام‌هایشان را برمی‌داشتند از همان‌هایی بودند که آشکارا به این و آن وصله وابستگی به جمهوری اسلامی می‌زنند. و حالا از ترس جمهوری اسلامی می‌خواهند اسم‌شان با فردی نظیر من در یک گروه نباشد. البته گله‌ی شخصی معنی ندارد، ولی از نظر دوگانه بودن حرف و عمل افراد بسیار قابل توجه است.

جالب آنکه بسیاری از آنها داعیه عوض کردن رژیم را دارند، ولی عوض کردن رژیم نه شانه به شانه کسانی که مثل آنها رنگ‌ها را فقط سیاه یا سفید نمی‌بینند….

بازهم سخنان و نوشته‌های من رنگ درد و غم به خود گرفت؛ چه از نظر بیماری مهلک و جهانگیر کرونا که فقیر و پولدار و بیکار و رئیس جمهور سرش نمی‌شود، همان طور که در آمریکا رئیس جمهور و خانواده‌اش را، در انگلستان نخست‌وزیرش را مبتلا کرد و در فرانسه امروز جان ژیسکاردستن رئیس‌جمهور زمان روی کار آمدن خمینی را گرفت؛ و یا سخن از شکاف و دو دستگی و اختلاف نظر و برچسب زدن به همدیگر به خاطر همفکر و هم مسلک نبودن. با تمام این دردها که در اطراف‌مان وجود دارند و متأسفانه کم هم نمی‌شود، امیدوارم سال نو پیام‌آور خبرهای بهتر و پرنشاط‌تر باشد.

بار دیگر سال نو را به همه خوانندگان گرامی، هم‌وطنان درون و برون مرز و همه انسان‌های خوب جهان تبریک گفته، سلامت و سعادت همگان را آرزو می‌کنم.