فرهاد یزدی
ـــ اول دسامبر ۲۰۲۲ ـــ
نظام اسلامی امکان نجات در برابر خیزش ملت را ندارد. این نتیجهگیری با برآورد توان مخالفان خارجی رژیم که پارهای از آنان مخالفان یکپارچگی سرزمینی ایران نیز میباشند، همراه با ارزیابی داخلی از موقعیت رژیم، به دست آمده است.
الف: برای اینکه بتوانیم بهدرستی دریابیم که نتیجه سیاستهای نظام اسلامی در گرد آوری دشمن برای ایران چقدر موفق بوده است، جمعیت کشورهای هممرز که با ایران دشمن میباشند و یا میتوانند به نوعی از اغتشاش در کشور سود برند۱ در برابر جمعیت 85 میلیونی ایران مقایسه میکنیم. در خاور، پاکستان 225 میلیون، افغانستان 40م؛ در جنوب عربستان 35م افزون بر امارات، بحرین و کویت؛ در باختر و شمال از جمعیت 41 میلیونی عراق 35% سنی میباشند که با ایران و نظام اسلامی دشمنی دارند. باید 5 میلیون جمعیت اقلیم کردستان را نیز بر آنان افزود؛ در شمال جمهوری آران (آذربایجان) با 10م و ترکیه با 85م. آمریکا با جمعیت 330م با وجودی که با ایران مرز ندارد، در منطقه نیروی نظامی فعال قابل ملاحظه دارد. همین وضعیت برای پارهای از کشورهای اروپا و اسرائیل نیز بر قرار میباشد که در حالی که مرزی با ایران ندارند، از نیروی نظامی در منطقه برخوردار میباشند. در این جا تنها به جمعیت این کشورها اشاره شده است و بحثی در مورد توان اقتصاد عظیمی که تضمینکننده قدرت اثرگذاری آنان میباشد، اشاره نشده است.۲ از نظر قدرت سخت در منطقه، رقبا بسیار بر نظام اسلامی برتری دارند.
البته بههیچ وجه ادعا نمیگردد که تمامی این سرزمینها با تمام توان و یا اولویت نخست آنان، براندازی نظام اسلامی و از نتیجه آن، آسیب رساندن به ایران در این برهه میباشند. اما میتوان دید که توان آسیب پذیری بر پیکر ایران و به ویژه در موقعیت بحران داخلی بسیار بالاست. بازهم نمیتوان اذعان نکرد که این قدرتها، از فرصت پیش آمده در ایران برای بهدست آوری هرچه امتیاز بیشتر، به صورت ارسال جنگافزار، پول، تبلیغات، خرابکاران آموزش یافته و و و، خودداری نخواهند کرد. خویشتنداری برای آنان و تجزیهطلبان مزدور در برنامه نیست.
بازهم بههیچ وجه نمیتوان ادعا کرد که در به وجود آوردن چنین وضعیت وخیم از اتحاد دشمنان نظام، مقصر اصلی نظام اسلامی نمیباشد. به سخن دیگر، نظام اسلامی مظلوم و قربانی نبوده است. زیر شعار «صدور انقلاب» نظام اسلامی تا آنجا که توانست بینظمی، شورش و عدم امنیت در سراسر منطقه ایجاد کرد. بهویژه در مناطق شیعه نشین که بنا به تصور رژیم، آماده پذیرش رهبری آنان بود. واکنش در برابر اعمال رژیم در منطقه، به صورت مداخله علنی مسلحانه جهانی گردید. پای قوای نظامی خارجی به منطقه، وسیله نظام گشاده گشت. در سرزمینهای لبنان، یمن، افغانستان، عراق و سوریه، نه تنها تلاشی در ایجاد آرامش داخلی در دوران بحرانهای آنان انجام ندادند، بلکه تا آنجا که توانستند بر آتش اختلاف، نفت افشاندند. البته خرابکاری نظامی اسلامی محدود به این کشورها نمیگردد و تا آرژانتین در آمریکای جنوبی نیز ادامه دارد. متحدی برای نظام اسلامی وجود ندارد. حتا اگر روسیه را متحد نظام اسلامی فرض کنیم،۳ در حال حاضر به سختی تلاش میکند که یک پارچگی و حکومت خود را حفظ کند تا چه رسد به نظام اسلامی. از فوریه سال 2022 تا کنون روسیه که خود را ابر قدرت جهانی تصور میکرد، در حال عقبنشینی در جنگ اوکراین میباشد. روسیه، در آینده قابل دید یعنی تا دورانی که خود را به صورت «امپراتوری» تصور مینماید، نمیتواند متحد ایران باشد. از سوی دیگر، رژیم میداند که حتا با حمله نظامی همه جانبه هم شده، قادر به دستیابی به جنگافزار هستهای نخواهد بود. با این حال، بر ادامه برنامه هستهای (شاید هم با اشاره و اصرار روسیه) همچنان پای میفشارد و بهانه و انگیزه مورد نیاز بر ادامه تحریمهای اقتصادی را در اختیار قدرتهای خارجی، میگذارد.
ب: اوضاع داخلی: مدت زیادی است که همگان بر این باور رسیدهاند که نظام اسلامی با بنبست روبروست و راه نجات ندارد. حتا بسیاری در کانون رژیم نیز بر این نتیجه ایمان دارند. اما چون نظام راه دیگری در پیش ندارد و چون خودکامه است و از انعطاف محروم است، هرچه بیشتر تلاش میکند که ادامه زندگی خود را با یکپارچگی ایران پبوند زند. پیوندی بس خطرناک که ایران را به لبه تجزیه با دخالت قدرتهای خارجی، کشانده است. باید نتیجه گرفت که اگر به یکپارچگی سرزمینی ایران باورمندیم، چارهای بهجز ساقط کردن نظام اسلامی نخواهیم داشت. ادامه این رژیم مساویست با افزایش تهدید مستقیم بر ایران از تمام جبهههای خاور، باختر و جنوب. رژیم اسلامی با ایدئولوژی منفور و بدون حمایت ملت، همزمان به بالاترین خطر برای ایران بدل شده است. از این رو قدرت نرم رژیم که باید نشان دهنده مقبولیت ایدئولوژی آنان باشد، بهشدت سست است. به طوری که بسیاری از مذهبیون کشور که پایههای نظام را تشکیل میدهند، از آنان رو گردانیدهاند.
هنگامی که کشور با نا امنی داخلی و تهدید کشورهای خارجی روبرو میگردد، طبیعی است که نفوذ نیروهای مسلح به عنوان ضامن نهایی، افزایش یابد. شاهدیم که استقرار سپاه و در دست گرفتن رهبری عملیات در مبارزه با مخالفان در پارهای از شهرها، دیگر محرمانه نیست وانتشار عمومی یافته است. مقامات کشوری با استفاده از سپاهیان تعیین میگردند. منابع نظامی از دست دادن کمابیش 60 نفر از نیروهای خود را تایید مینمایند که دلالت بر افزایش سطح برخورد با استفاده از سلاح گرم و سرد میدهد. افزایش سطح برخورد، نه به سود خیزش ملی است و نه حتا رژیم. نظام نمیتواند سطح برخورد را بنا به تشخیص خود افزایش دهد زیرا نه تنها استفاده از خشونت بیش تر از سوی مخالفان را توجیه میکند، بلکه همزمان ریزش نیروهای رژیم را شتاب میبخشد. با در نظر گرفتن دروغ (تقیه) و فساد، ادامه جنگ تبلیغاتی برای کسب حمایت مردم، چارهای ندارد جز اینکه بر ضرر نظام تمام شود. از این رو، افزایش سریع مخالفان و ریزش گروه سرکوب. حتا هنگامی هم که رژیم واقعیت را میگوید، مورد قبول نمیتواند قرار گیرد. با در نظر گرفتن تمامی واقعیتها، جای تعجب دارد که نیروهای مسلح که حافظ نهایی رژیم هستند، هنوز به این باور که حمایت از رژیم، جز زیان برای نهاد آنان، نتیجه دیگر ندارد نرسیده اند، و یا از اعمال قدرت ناتوانند. جماد فکری به اندازهای در نظام اسلامی استوار شده که حتا بالاترین ردههای نظامی براین تصور هستند که میتوانند نظام را حفظ نمایند. اگر در این تصور بچگانه اصرار ورزند، شاید دیگر امیدی هم به نجات ایران باقی نماند. غرشهای توفانی انقلاب به گوش میرسد که خیال خالی شدن میدان وسیله ملت، نشانی از خامی است.
با وجودی که در ظاهر، کمی آرامش برقرار شده است، ریشههای مخالفت و آشتیناپذیری ملت با رژیم ژرفتر گردیده است. رژیم خود آشوبزاست و بهخاطر طبیعت خود نمیتواند بحران نیافریند. دیر یا زود، انگیزه دیگری برای جوشش توفانی خلق خواهد شد. با وجودی که رستاخیز سیاسی ایران از رهبری منسجم و تثبیت شده برخوردار نیست، نمیتوان امکان شورشهای شدید و براندازی رژیم را از نظر دور داشت. انقلاب اجتماعی ایران در حال بدل شدن به انقلاب سیاسی با هدف براندازی است. اگر تجربه سد سال اخیر جهان را در نظر گیریم، انقلاب سیاسی در هیچ کشوری موفق نبوده است. حال اگر انقلاب سیاسی، رهبری تثبیت شده نیز نداشته باشد، نتیجه نمیتواند به جز فاجعه چیز دیگری باشد. مسأله ایران تنها با براندازی نظام اسلامی و امید استقرار اراده ملی، میتواند در دراز مدت حل گردد.۴ اما در حال حاضر، انقلاب سیاسی وضع موجود را از آنچه که هست فاجعه آمیز تر خواهد کرد.
ـــــــــــــــــــــ
۱. به صورت اشغال مستقیم خاک و یا ایجاد حکومت دست نشانده و تحت نفوذ.
۲. نگاهی به تولید ناویژه کشورهای مورد بحث در سال 2021 میافکنیم: آمریکا 23000 بیلیون دلار، پاکستان 1500 (بر مبنای قدرت خرید) ب، عربستان 833 ب، امارت 358 ب، کویت 106 ب (هردو متحد نزدیک عربستان)، ترکیه 85 ب و آران 54 ب.
۳. روسیه بزرگ ترین عامل تجزیه سرزمینهای ایرانی نشین بوده است. حتا در سالهای 24 – 1325 شوروی تلاش در تجزیه آذربایجان نمود. در سالهای گذشته، روسیه بسیاری از اسرار نظام اسلامی را به اسرائیل منتقل کرده است.
۴. سطح فرهنگ در ایران، بستر مناسب برای برقراری دمکراسی لیبرالی (ارزشهای مهری) را فراهم کرده است. ایران تنها نیاز به دوره انتقالی همراه با آسایش نسبی دارد تا بتواند از ظرفیت بالقوه پنهان در جامعه، بهره برداری کند.