
بی بی سی فارسی ـــ «جاده ابریشم جدید» عنوانی روزنامهنگارانه برای یکی از پروژههای بلندپروازانه چین است که با عنوان طرح «ابتکار کمربند و جاده» قرار است دسترسی بازارهای کشورهای مختلف در آسیا، اروپا و آفریقا را به محصولات چینی آسان کند.
در چارچوب این طرح چین اعلام کرد که در زیرساختهای اقتصادی بیش از ۶۰ کشور جهان (از جمله ایران) برای گسترش شبکه حمل و نقل سرمایهگذاری میکند.
اما به رغم اینکه ۱۰ سال از زمان رونمایی این طرح توسط رئیسجمهور چین گذشته، این طرح به طور کامل با استقبال بینالمللی روبهرو نشده و تحرکات جدیدی در مسیرهای ترانزیتی و تعاملات تجاری کشورهای همسایه به وجود آمده است که ایران در آن جایگاهی ندارد.
در ۱۰ سال گذشته اکثر کشورهای درگیر در این پروژه ضمن افزایش سطح روابط اقتصادی و سیاسی خود با کشور چین، شرایط حضور و سرمایهگذاری شرکتهای چینی در زیرساختهای حمل و نقلشان را فراهم کردند.
اکثر کارشناسان سیاسی در ایران بر این باور هستند که مشارکت ایران در پروژه راه ابریشم جدید چین، جایگاه تهران را تقویت خواهد کرد و همچنین مسیر ترانزیتی شرق به غرب و شمال به جنوب از ایران، امنیت ایران را به یک موضوع مهم در معادلات منطقهای تبدیل خواهد کرد و تهران خواهد توانست از این پتانسیل، هم برای رسیدن به اهداف ژئوپلتیک و هم برای حق ترانزیت کالاها، بهره مند شود.
نقش مهم آسیای میانه در برابر به حاشیه رفتن ایران
با توجه به اهمیت استراتژیک آسیای میانه، این منطقه به عنوان نقطه اتصالی در پروژههای مهم زیرساختی چین، به عنوان بخشی از ابتکار جاده ابریشم نوین، اهمیت ویژهای دارد.
بر اساس آمارهای رسمی چین، حجم تجارت این کشور با کشورهای آسیای میانه در سال ۲۰۲۲ به مبلغ ۷۰ میلیارد دلار رسید و این میزان در سه ماهه نخست سال ۲۰۲۳ در قیاس با سال قبل، ۲۲ درصد افزایش یافته است.
هفته گذشته، رئیس جمهور چین، شی جین پینگ، در یک نشست با سران کشورهای قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان، در شهر شیان، توافق برای گسترش همکاریهای بیشتر را اعلام کرد. او گفت که این کشورها باید ظرفیتهای بالقوه خود را در بخشهای تجارت، پروژههای زیرساختی، انرژی و اقتصاد به کار بگیرند.
با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران، منابع عظیم انرژی و روابط به ظاهر خوب ایران و چین، انتظار میرفت که ایران نیز یکی از کشورهای فعال در پروژه راه ابریشم جدید چین باشد. ضمن اینکه ایران در جاده تاریخی ابریشم نیز نقش مهمی داشته و حضور فعالش در این پروژه، ارزشهای نمادین قابل ملاحظهای هم برای تهران و هم پکن دارد.
در این بین امضای توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین باعث شد تا امیدها برای افزایش سرمایه گذاری چین در پروژههای زیربنایی ایران افزایش یابد تا در نتیجه به تدریج، نقش ایران در پروژه راه ابریشم چین نیز افزایش پیدا کند. اما این انتظارها تاکنون برآورده نشدهاند.
در بهمن ماه سال گذشته براساس اظهارات مقامهای دولتی، رسانههای ایران از «رویگردانی چینیها از سرمایهگذاری در ایران» خبر دادند. در این راستا، رئیس اتاق مشترک ایران و چین نیز تأکید کرده که کاهش سرمایهگذاری چینیها در ایران برگرفته از گرایش مدیران میانی جمهوری اسلامی به غرب است.
اوایل بهمن گذشته نیز علی فکری، معاون وزیر اقتصاد و رئیس کل سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، در یک نشست خبری اعلام کرد که از آغاز دوره دولت رئیسی تا به امروز، چینیها تنها در ۲۵ طرح با ارزش ۱۸۵ میلیون دلار، در ایران سرمایهگذاری کردهاند. به گفته وی، در این دوره یک سال و سه ماهه، روسیه، امارات متحده عربی، ترکیه، چین و افغانستان به ترتیب بیشترین سرمایهگذاری را در ایران صورت دادهاند.
کاهش سرمایهگذاری چین در ایران
بررسیها نشان میدهند که ارزش قراردادهای بنگاههای چینی در سال ۲۰۲۱ با ایران، به ۵۷ میلیون دلار رسیده است. این رقم نسبت به سال ۲۰۱۹ که ۱.۳ میلیارد دلار بوده است، نشان دهنده کاهش قابل توجه سرمایهگذاری چینی در ایران است.
در عین حال، افغانستان تنها یک قرارداد به ارزش ۶۹۰ میلیون دلار برای میادین نفتی با چین منعقد کرده است که در چهار سال آینده پرداخت خواهد شد.
همچنین پاکستان در طول دوره همهگیری کووید-۱۹ بیش از ۵۳۰ میلیون دلار سرمایه چینی جذب کرده است.
در نهایت، پاکستان و افغانستان بهعنوان همسایگان ایران، در جذب سرمایههای خارجی به ویژه از چین، در مقابل عوامل داخلی و خارجی قرار گرفتهاند. جاماندگی ایران در این زمینه نیز به عوامل مختلف بستگی دارد.
در این بین چین یکی از سرمایهگذاران عمده در کشورهای عرب منطقه نیز بوده است و اکثر سرمایهگذاری ها در زیرساختهای ارتباطی و انرژی این کشورها صورت گرفته است تا در پروژه راه ابریشم جدید مورد استفاده قرار گیرند.
از آن جمله ارزش قراردادهای منعقد شده بین بنگاههای چینی و عراق در سال ۲۰۲۱ به ۴.۵ میلیارد دلار رسیده است. این همچنین سرمایهگذاری مستقیم ۵۶۰ میلیون دلاری چین در امارات در سال ۲۰۲۱، سرمایهگذاری ۵۱۴ میلیون دلاری این کشور در عربستان، جذب سرمایهگذاری ۴۱۰ میلیون دلاری حکومت کویت و ۴۰۴ میلیون دلار از سوی عمان و حتی سرمایهگذاری ۳۳۶ میلیون دلاری چین در ترکمنستان در سال ۲۰۲۰ از جمله سرمایهگذاریهای این کشور در منطقه محسوب میشوند.
چرا سرمایهگذاری چین در ایران کاهش یافته است؟
زمستان گذشته مجیدرضا حریری، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین، در گفتوگو با رسانههای ایران، دلایل عمده کاهش سرمایهگذاری چین در ایران را «فساد مالی، عدم آزادی سرمایه و رقابتپذیری و فقدان شفافیت در اقتصاد ایران» بیان کرد.
به گفته او آمار فساد مالی در ایران، باعث عدم علاقه سرمایهگذاران خارجی به سرمایهگذاری مستقیم در ایران شده است.
ضمن اینکه نبود آزادی سرمایه و همچنین داشتن «اقتصادی غیرشفاف، رانتی، غیر خصوصی، غیر آزاد و غیررقابتپذیر» نیز به دیگر عواملی تبدیل شدهاند که سرمایهگذاران خارجی را از انتخاب ایران منصرف میکنند.
حریری تاکید کرد که سرمایهگذاریهای صورت گرفته در بخش نفت، گاز و پتروشیمی ایران به دلیل پیروی از قواعد بینالمللی بازار نفت و نه به دلیل رعایت قوانین داخلی ایران، عملی شده است.
چین، در چند سال اخیر مشتری عمده نفت ایران در دوران تحریم ها بوده است. پس از حمله روسیه به اوکراین، مسکو نیز اقدام به فروش نفت ارزان به چین و سایر کشورهای عمده مصرف کننده انرژی کرد و این اقدام مسکو شرایط را برای فروش نفت ایران به چین سخت تر کرد.
تهران نیز برای جلوگیری از کاهش درآمد ارزی خود، تخفیف برای فروش نفت به چین را افزایش داد.
پکن ترجیح میدهد در زیرساختهای ارتباطی و انرژی کشورهای همسایه ایران، به ویژه عراق، سرمایه گذاری کند تا هم نقش بغداد در کریدورهای ترانزیتی منطقه افزایش یابد و هم امنیت انرژی پکن تا حدی با منابع انرژی عراق تامین شود.
پکن کماکان مایل است به جای سرمایهگذاری در ایران و اجرایی کردن قرارداد ۲۵ ساله همکاری با ایران، فقط به خرید نفت ارزان ایران ادامه دهد.
مادامی که مشکلات متعدد سرمایه گذاری در ایران حل نشوند، تحریم ها برطرف نشود و اف ای تی اف تصویب نشود ایران نقش مهمی در پروژه راه ابریشم جدید چین نخواهد داشت و تهران باید شاهد از دست رفتن فرصتها و افزایش نقش کشورهای منطقه در کریدورهای ترانزیتی منطقه باشد.
به نظر میرسد ایران نیازمند یک بازنگری ذهنی و تغییر در مواضع و درک واقعبینانه از آرایش ژئوپلیتیک منطقه است. این تغییر در دیپلماسی حمل و نقلی ایران به منافع ملی بر اساس مزیتهای طبیعی و نسبی کشور، باید ایجاد شود. این اقدامات میتوانند به ایران کمک کنند تا به حد امکان بیشترین و پایدارترین منفعت را از منابع و مزیتهای طبیعی خود تامین کند.
چنین تحولاتی نیازمند یک دید واقعبینانه از ژئوپلیتیک منطقه و تنظیم موقعیتها و روابط بر اساس مصالح ملی است. اینگونه عمل کردن، ایران را قادر خواهد ساخت تا در حوزه حمل ونقل بینالمللی، بهرهوری بیشتری را کسب کند و منافع بلندمدت و پایدارتری را برای کشور فراهم کند.