شاهرخ احکامی ـــ
میراث ایران، شماره ۱۱۲- تابستان ۱۴۰۳ ـــ
پس از سپری شدن بیش از یک سال دو دلی و دلهره از قطع شماره چاپی «میراث ایران» و تصمیم به انتشار نسخه دیجیتالی آن، بالاخره با ناچاری و غم فراوان به خاطر فشار مالی و استفاده مستمر از ذخیره بازنشستگی، بلاتکلیفی به پایان رسید و نخستین شماره دیجیتالی مجله را به علاقمندان وفادار آن هدیه کرده و با شما عزیزان پیمان میبندم تا جایی که امکان داشته باشد، به این راه پر مسؤولیت ادامه خواهم داد. از زمانی که بستن نسخه چاپی را در یادداشت قبلی خود خبر دادم، عدهای از دوستداران و خوانندگان گرامی «میراث ایران» با ابراز همدردی و همدلی، برای یاری به ادامه نسخه چاپی قدم پیش گذاشتند و عزیزانی با دلسوزی فراوان و اعلام آمادگی برای یاری به انتشار مجله، باعث دلگرمی کارکنان «میراث ایران» شدند. برخی از خوانندگان گرامی مجله هم جویای مخارج نشر هر شماره شده و پس از اطلاع از مخارج سنگین آن سکوت اختیار کردند. البته مجله «میراث ایران» در طی ۲۸ سال گذشته علاوه بر دادن آگهیهای بازرگانی خود به مجله و مشترک شدن تعدادی از علاقمندان برای تداوم کار مجله، از کمکهای سه خانواده محترم برای یک بار بهرهمند بوده است که هیچگاه محبتها و یاریهای این عزیزان از یاد نخواهد رفت.
اما، تابستان سوزان و گرم امسال شاهد تغییر و تحولاتی در سر تا سر جهان است. در آمریکا تب انتخابات روز به روز بالاتر میرود. کاندید دمکراتها، رئیس جمهوری کنونی آمریکا آقای جو بایدن با سابقه بیش از ۵۰ سال به عنوان سناتور، معاونت رئیسجمهور و اکنون نیز در مقام ریاست جمهوری در صحنه سیاسی این کشور حضور داشته است. با این حال، طی یک ـ دو سال گذشته، زمزمه عدم تعادل ذهنی ایشان با حدس و یقین سر زبانها بوده است و این مشکل در مناظره هفته گذشته با رقیب انتخاباتیاش، تعجب و شگفتی همه ببینندگان را برانگیخت. دیدن چهره تغییریافته بایدن در اثر بیماری، حالات و حرکات انکار نکردنی وی و حرفها و پاسخهای نامفهومش، موجب ترس و نگرانی بیشتر همفکران و همحزبیهایش شده و هر روز از میزان طرفداران با نفوذش کاسته میشود. از این رو بسیاری خواهان کنارهگیری وی و جایگزینیاش با کاندیدی جوانتر و قویتر هستند. طرف دیگر این انتخابات، کاندید حزب جمهوریخواه آقای دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکاست. ترامپ نیز با سابقه تجاری و فعالیتش در ساختمانسازی، و برخی کارها و انحرافات شخصی، گرفتاریهای قانونی و محکومیتهای دادگاهی، و نیز نحوه برخورد و اعتقادات افراطی خود، باعث ترس و واهمه بسیاری از سران دولتهای خارجی و مردم آزادیخواه و آزادمنش آمریکا شده است. ترس بسیاری از رأیدهندگان از مقاومت و خودداری آقای بایدن از کنارهگیری از انتخابات و فراهم کردن امکان حضور کاندید مناسبتتر برای مقابله با آقای ترامپ روز به روز بیشتر میشود. اهمیت انتخابات در آمریکا در این است که با توجه به قدرت تضعیفشده آمریکا در سالهای اخیر در صحنه جهانی از یک سو و سایه سنگین آمریکا روی بسیاری از کشورهای دنیا چه در گروه ناتو و اتحادیه اروپا و چه در گروه کشورهای متحدش در آسیا علیه چین و کره شمالی و چه در گروه کشورهای آمریکای لاتین، نتیجه انتخابات امسال برای آینده قدرت جهانی آمریکا بسیار مهم است و انتخاب رهبری شایسته و متعادل برای آمریکا جهت توازن و تعادل جهانی لازم و ضروری است.
از آمریکا و انتخابات چند کشور اروپایی چون انگلستان و فرانسه و اتحادیه اروپا و پیروزی راست افراطی در انتخابات پارلمان اروپا و پیروزی نیروهای متمایل به چپ در فرانسه و انگلستان که بگذریم، انتخابات اضطراری ریاست جمهوری در ایران هم در دو ماه گذشته توجه جهانیان و ایرانیان درون و برون مرز را به خود جلب کرده بود. تحریم انتخابات چه از درون و چه از بیرون مرزها، در انتخابات مجلس شورا در اسفندماه ، و شرکت نکردن بیش از ۷۰درصد واجدین شرایط در آن، میزان آرا را به پایینترین حد خود در تاریخ چهل و چند ساله جمهوری اسلامی رساند. این نتیجه به هیأت حاکمه ایران فهماند که ادامه فشارهای اجتماعی و اقتصادی بر مردم، اِعمال انواع ستم علیه اکثریت جمعیت، افزایش نابرابریها، دزدی و غارت اموال و منابع ثروت همگانی توسط دستاندرکاران امور و وابستگانشان در سطوح بالای حاکمیت و گسترش فساد و رانتخواری، ورشکستگی خزانه دولت و جبران کسری بودجه با فروش ارز خارجی و طلا، افزایش افسارگسیخته قیمت و اجاره مسکن، و افزایش هزینه غیرقابل تحمل خوراک و پوشاک، پیامدی جز رویگردانی آشکار مردم از حکومت ندارد و ادامه حکومت با زورغیرممکن است.
پس از شکست حکومت در انتخابات مجلس و راه یافتن افراد فاقد صلاحیت و فرصتطلب به مجلس شورا، سقوط هلیکوپتر ابراهیم رئیسی رئیسجمهور و حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجه کشور و دیگر همراهانشان، انتخابات شتابزدهای را در زمانی کوتاه بر کشور تحمیل کرد و تبلیغات پر هیاهو برای انتخاب رئیس جمهور جدید آغاز شد.
مطابق معمول و در برابر حیرت مردم، شورای نگهبان از میان ۸۰ داوطلب که برای نشستن بر صندلی رئیسجمهور نامنویسی کرده بودند، تنها صلاحیت شش نفر را برای انتخابات ریاست جمهوری تأیید کرد. بدین ترتیب چندین داوطلب دیگر که سالها در رأس امور بودند، از جمله صادق لاریجانی با سابقه سالها ریاست مجلس شورای اسلامی، با رأی عدم صلاحیت از میدان انتخابات کنار گذاشته شدند. در میان ۶نفر تأیید شده هم تنها یک معمم حضور داشت که معلوم بود نیامده بازنده اول انتخابات است. وی در کنار ابراهیم رئیسی رئیسجمهور کشته شده در حادثه هلیکوپتر، به دلیل دست داشتن در اعدامهای بیرحمانه دهه ۶۰ در زندانهای جمهوری اسلامی و از بین بردن بسیاری از جوانان نخبه که میتوانستند سرمایههای بینظیری برای کشور باشند، دارای چهرهای خوفناک میان اکثریت مردم ایران است. شهردار تهران، یک بسیجی که با پایه تحصیلات بسیار پایین مدعی تخصص در طب هستهای است از تأییدشدگان برای رقابت انتخاباتی بود. در این میان اما سه چهره شاخص هم حضور داشتند که در واقع از روز اول رقابت میان این سه نفر بود. رئیس فعلی مجلس شورا، نماینده رهبری در شورای امنیت ملی و چند سال نماینده جمهوری اسلامی در مذاکرات هستهای و نفر سوم دکتر پزشکیان، متخصص و جراح قلب.
هیأت حاکمه ایران با توجه به تحریم گسترده انتخابات دو ماه پیشتر مجلس، بهشدت نگران عدم شرکت و تحریم انتخابات از سوی طیف وسیعی از مردم بود. در نتیجه تلاش کرد با تبلیغ و به کار گرفتن همه امکانات خود مردم را سر صندوقهای رأی بیاورد. در قم و دیگر شهرهای مذهبی ایران، مدارس و حوزههای علمیه را برای ایام انتخابات تعطیل و طلبهها را برای تبلیغ و جلب آرای مردم روانه حوزههای انتخاباتی کردند.
دور اول انتخابات با وجود همه تلاشها، با حضور بسیار کم مردم در حوزههای انتخابیه به پایان رسید و دو نفر اول به دور دوم راه یافتند. بر سر میزان رأیدهندگان بین مردم و وزارت کشور اختلاف زیادی وجود داشت. در دور دوم، با همه تلاشها و اصرار رهبر انقلاب و سایر مسؤولین بالای رژیم برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات، به گزارش وزارت کشور بیش از ۵/۳۰میلیون رأی به صندوقها ریخته شد و دکتر مسعود پزشکیان با کسب بیش از ۱۶میلیون (۶/۵۳درصد کل آرا) به عنوان رئیسجمهور مشخص شد. کاندیدای رقیب سعید جلیلی هم موفق به کسب بیش از ۵/۱۳میلیون (۳/۴۴درصد کل آرا) شد. میزان آرای باطله را هم بیش از ۶۰۰هزار معادل ۲درصد آرا اعلام کردند. آرای باطله در دور اول بیش از یکو نیم میلیون بود. با این حساب از نزدیک به ۵/۶۱میلیون نفر واجد شرایط بنا بر آمار رسمی کشور، نرخ مشارکت در دور دوم انتخابات حدود ۸/۴۹درصد اعلام شد.
در این میان شایعات تأیید نشدهای درباره نوشتن نام دکتر پزشکیان توسط رهبر جمهوری اسلامی و ادعای پزشکیان مبنی بر اینکه انتخاب من خواست رهبر بود، برسر زبانهاست. و بر اساس این شایعات عدهای معتقدند که بدین ترتیب رهبری، سعید جلیلی از اصولگرایان پا برجا و افراطی را نادیده گرفته است.
دکتر پزشکیان، یکی از تحصیلکردهترین نامزدهای انتخابات و در حال حاضر رؤسای جمهور ایران است، با این وجود، مهمترین مشکل رژیم ناباوری و عدم اعتماد قاطبه مردم نسبت به حکومت است.
آقای پزشکیان، جراح قلب امروز و دانشجوی افراطی و تندروی دیروز و رئیس دانشگاهی است که افتخارش بستن دانشگاه تبریز به عنوان اولین دانشگاه در نتیجه مثلاً انقلاب فرهنگی بود. «انقلاب» فرهنگی باعث اولین فرار مغزها از کشور، خانه نشین شدن و حتی خودکشی تعدادی از استادان اخراجی و دانشجویانی شد که از ادامه تحصیل محروم شده بودند.
افتخار دیگر آقای پزشکیان در مصدر وزارت بهداشت، ممنوعیت ورود پزشکان مرد برای تخصص مامایی و بیماریهای زنان بود. این اقدام آقای پزشکیان، که همسرش هم متخصص زنان و مامایی بود، پیروی از فرمان ایتاللـه خمینی و یک آیتاللـه با نفوذ دیگر بود که در جمع عدهای از پزشکان گفته بود، امیدوارم آقایان دنبال رشته محترمانهتری بوند. شایعاتی نیز درباره چگونگی معاینه زنان توسط پزشکان مرد از قول خمینی برزبانهاست که نمیدانم تا چه حد صحت دارد.
بیش از چهار دهه است که ۵۱درصد جمعیت ایران یعنی زنان و دختران شجاع و دردکشیده که بیشترین جمعیت دانشجویان و دانشپژوهان دانشگاهها را تشکیل میدهند، از بسیاری لحاظ از حقوق برابر با مردان محروماند. و بهویژه در آزادیهای فردی برای انتخاب پوشش بهشدت مورد تعرض مأمورین حکومتی قرار میگیرند. زنان همچنین برای احراز شایسته جایگاه علمی و تخصصی خود با تبعیضهای بسیاری مواجهند. با این حال، آنها هرگز در چند دهه اخیر از مبارزه و تلاش برای احقاق حقشان از پای ننشسته و از هیچگونه جانفشانی و فداکاری دریغ نکردهاند.
انرژی زنان شجاع ایران، به جای استفاده در کارهای تولیدی، اقتصادی و اجتماعی با احراز پستهای متناسب با لیاقت و تواناییهایشان در سطوح مختلف مدیریت کشور، نباید صرف پوشاندن یا نپوشاندن چند تار مو شود. زنانی که تا به حال دو بار برنده جایزه نوبل بودهاند؛ زنانی که تا به حال دو بار به فضا رفتهاند؛ زنانی که در میدانهای علمی، ورزشی و هنری در سطح جهان بارها شایستگی خود را به اثبات رساندهاند. زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور، سرمایههای هنگفتی برای رشد و شکوفایی ایران هستند. حل مسایل مربوط به زنان یکی از چالشهای رئیسجمهور جدید است که در مناظرات انتخاباتی خود هم وعدههای زیادی داده است. اگر روش دولت جدید برای مهار این بخش عظیم و کارآمد جمعیت همچنان استفاده از زور به دست مشتی مزدور و قلدر برای تحمیل حجاب بر سرشان باشد، میتوان انتظار داشت که نه تنها اندک محبوبیت جناب پزشکیان به دلیلهای حرفهای فریبنده انتخاباتی در مخاطره قرار خواهد گرفت، بلکه بحرانهایی شبیه پاییز ۱۴۰۱ میتواند کشور را با وضعیت خطرناکی مواجه سازد.
بستن بودن درهای کشور، فشارهای خارجی و ستیزهای بیپایان و فرسایشی از دیگر مسایل مهمی هستند که بالاخره باید پایانی داشته باشند. ایران چگونه نمیتواند با این همه سرمایه انسانی، منابع طبیعی و استعدادهای درخشان کشوری مستقل باشد و روابطش با دنیا را بدون وابستگی به شرق یا غرب، بهبود بخشد و زخمهای کهنه را مرهم گذاشته و درمان کند؟ روسیه (کمونیست سابق)، چین کمونیست، هندوستان، ویتنامی که سالیان دراز با فرانسه (استعماری) و آمریکا جنگید، بالاخره با بازکردن درها، روابط اقتصادی، مالی و سیاسیشان را با دشمنان سابق خود برقرار کردهاند و برای بهبود وضع اقتصادی خود از آن سود بردهاند و همچنان هم به رقابتهای اقتصادی و علمیشان در جهان ادامه میدهند. متأسفانه بسیاری از سران ایران پس از گرفتن قدرت کاری جز بر باد دادن سرمایههای هنگفت همگانی و پر کردن جیب خود، خانواده و دوستانشان کار عمدهای برای کشور نکردهاند. درآمد نفتی ایران در زمان احمدینژاد ۸۰۰میلیارد دلار بود. معلوم نیست این رقم که از تاریخ اکتشاف نفت در ایران تا امروز بینظیر بوده، کجا رفته است و کسی هم نبوده و نیست که دولت وی را بازخواست کند. احمدینژاد با کتمان هولوکاست و سایر حرکات نمایشیاش، بزرگترین خدمت را به دولت اسرائیل و آمریکا کرد و با خطرناک نشان دادن ایران و ایرانی برای آمریکا و اسرائیل یک وسیله تبلیغاتی فراهم کرد که تا امروز از قِبَل آن سودهای نظامی و مالی فراوانی به دست آوردهاند.
بههر حال امیدوارم، همانگونه که انسانها در مراحل مختلف زندگی از نظر فکری، اجتماعی دچار تغییر و تحول میشوند، آقای پزشکیان هم آن جوان انقلابی ـ مذهبی افراطی دیروز نباشد و با گذشت زمان و سفید شدن موهایش، و تجارب حرفهای و سیاسیاش، امروز مردی معتدلتر و شایستهتر برای حکومت و اداره ایران باشد. امیدوارم حساب بسیاری از ناظرین بدبین و ناامید به تغییر و تحول مناسب مثبت در ایران اشتباه باشد و آقای پزشکیان بتواند با اراده و تصمیم قاطعانه در مقابل مافیای اقتصادی که کنترل شاهراههای مالی و اقتصادی ایران را در دست دارند، در هر لباس یا جایگاهی ایستادگی کند. عقاید قشری متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش را کنار بگذارد و با پرهیز از کسانی که تصور میکنند میتوان نظام را با دستورات نهجالبلاغه و قرآن حفظ کرد، برای ساختن ایرانی نوین و پر افتخار تلاش کند.
بسیاری از آنهایی که خواستار ادامه رژیم کنونی هستند، ادعا میکنند که این همه جوانان تحصیلکرده و نخبهای که پس از خروج از ایران در کشورهای مترقی میدرخشند، همه در همین حکومت اسلامی به مدرسه و دانشگاه رفتهاند و این نشانهای از دستاوردهای جممهوری اسلامی است. پاسخ به این خوشبینان این است که این رژیم کنونی نیست که این استعدادها را پرورش داده است، بلکه نتیجه تلاش شبانهروزی و پشتکار دختران و پسران جوانی است که با وجود همه فشارها، محرومیتها، ناکامیها، دستتنگیهای مالی، با استفاده از پیشرفتهای فنآوری و علمی در جهان و ایران و دنیای عجیب و غریب و شگفتانگیز اینترنت، تحصیلات عالی خود را به پایان میرسانند، اما با نهایت تأسف به محض باز شدن دریچهای، به خاطر نداشتن امید به آینده خود و نبودن امکان اشتغال مناسب با تحصیلاتشان، راه گریز و مهاجرت از ایران را انتخاب می کنند. اگر آمارها درست باشد، مهاجرت حدود ۶میلیون ایرانی به کشورهای مختلف جهان، به ویژه آمریکا، اروپا، استرالیا، نیوزیلند و کانادا، بزرگترین موفقیتهای علمی و اقتصادی را نصیب این کشورها کرده است. این روزها راهروهای سیلیکون ولی، پر از مخترعین و متخصصان برجسته انیترنت و هوش مصنوعی ایرانی است…. بخش عظیمی از این سرمایه انسانی میتوانست و میتواند در خدمت عمران و آبادانی کشور دوستداشتنی ما ایران باشد. به امید آن روز!