۳۳ روز (جلد پنجم)

دکتر فرهنگ مصور رحمانی ـــ 

بررسی: شاهرخ احکامی ـــ 

میراث ایران، شماره ۱۱۲- تابستان ۱۴۰۳ ـــ 

جلد پنجم کتاب «۳۳ روز» از دکتر فرهنگ مصور رحمانی را برای خوانندگان «میراث ایران» مرور می‌کنیم. در پیشگفتار گفته می‌شود: این کتاب نوشته‌ای صرفاً تخیلی است… برای جالب شدن داستان در بعضی از وقایع تاریخی و زمان آهنگ‌ها نیز دخل و تصرف‌هایی شده است… داستان در ماه‌های پاییز و زمستان سال ۱۳۵۷ و در بحبوحه انقلاب اتفاق می‌افتد…. قهرمانان اصلی داستان نماینده تیپ تحصیل‌کرده و در عین حال طبقه بالای جامعه هستند. جامعه‌ای که به‌سرعت به سمت یک دگرگونی بنیادی پیش می‌رود…

رژیم ایران در دوره قاجاریه یک رژیم استبدادی بود که بر طبق سلسله مراتب قدرت از بالا به پایین و به شکل هرم عمل می کرد. از خصوصیات مهم این حکومت این بود که شاه به عنوان سمبل قدرت در رأس هرم قرار داشت. گرانت واتسن در این زمینه می‌نویسد: «در ایران، شاه یعنی کشور، همه افراد برای خاطر سلطان زنده‌اند. تمام انتصابات در سراسر قلمرو ایران به‌وسیله شاه یا کسانی که از جانب او اختیار دارند انجام می‌شود… به همین دلیل یکی از خواسته‌های اصلی انقلابیون کاستن از قدرت شاه و وادار کردنش به تبعیت از قانون بود…

قهرمان داستان با مطالعه توضیح‌المسائل آیت‌اللـه‌ها و معممین به این نتیجه می‌رسد که انتظارِ داشتن یک کشور آزاد و دمکراتیک تحت لوای جمهوری اسلامی چندان معقول به نظر نمی‌رسد….

با کسانی نشست و برخاست کنید که موفق‌اند و از شما بهترند. شما از آنها چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت. از مجالست با مردم شکست‌خورده، مأیوس، بدبین و خرده‌گیر و غرغرو خودداری کنید…

اگر به گفته‌ها و نوشته‌های آقای خمینی در سال‌های قبل توجه کنید، نباید از این تغییر روش و از نحوه این اعدام‌ها تعجب نمایید. او اعتقادی به حقوق بشر ندارد. طبق قوانین اسلامی اصل بر این است که اگر حاکم شرع، فردی را مجرم تشخیص داد، همان برای اجرای حکمی که می‌دهد کافی است…

میرزا آقاخان کرمانی بنا به گفته آدمیت: در ایامی که در کرمان بود قدری فرانسه، انگلیسی، زبان‌های اوستایی و «فرس قدیم» را تحصیل کرد. از دوستان دوران کودکی او احمد روحی بود که «همسفر و شریک رنج و راحت زندگی» بودند.

آنها بعدها دو دختر «صبح ازل»، یکی از رهبران بابی را به همسری گرفتند و از این رو مدتی هم‌فضای بابی‌گری را استنشاق کردند. به این ترتیب چیزی که پایه‌های فکری او را تشکیل داد عبارت بودند از: «شیفتگی به تاریخ ایران باستان، بستگی به آیین زردشت، علاقه به حکمت و عرفان، عصیان علیه تعصب روحانی و گرایش اولیه‌اش به اصول کیش باب»….

انگلیس به دلیل منافع خود در هند، خواهان ایرانی ضعیف و نیمه مستقل بود. تلاش برای تجزیه افغانستان از ایران، تغییرات مکرر در خطوط مرزی ایران در شرق، حمایت از خوانین محلی، تسلط بی‌قید و شرط بر خلیج فارس، کسب امتیازات انحصاری کشتیرانی، تأسیس بانک شاهنشاهی، تلگراف، کاپیتولاسیون و … از جمله اقدامات استعمارگرایانه انگلیس در ایران بود…

روزنامه اطلاعات عنوان اصلی خود را به خبر مربوط به مذاکرات خمینی با عرفات اختصاص داده ضمن اینکه نوشته، تمام امرای بالاتر از درجه سرتیپی بازنشسته شده‌اند. عنوان کیهان درباره اقدامات جهانی برای دستگیری شاه است. کمی به خبر مربوط به عرفات فکر کردم. این جمله او را که «به موشه دایان گفتم تو به آمریکا تکیه کن من به ایران» را قابل تأمل یافتم….

خمینی در نامه‌ای به آیت‌اللـه جلیلی کرمانشاهی «قضیه تساوی حقوق زنان» را «موجب نگرانی شدید» دانسته که «آزمایش افکار عمومی و به‌خصوص روحانیون راجع به حق رأی دادن زن‌ها در انجمن‌های ایالتی و لایتی و مقدمه آن خواهد بود… خمینی قبلاً در نامه‌ای در این زمینه به شاه نوشته بود و از او خواسته بود که جلوی این کار را بگیرد…

در دوره‌ی پس از جنگ جهانی اول به دلیل شکست آلمان و عثمانی و وقوع انقلاب کمونیستی در شوروی، آن کشورها از صحنه‌ی سیاست ایران بیرون رفتند و انگلیس که از جنگ جهانی اول پیروز بیرون آمده بود، یکه‌تاز میدان شد… با توجه به شرایط پدید آمده‌ی ناشی از انقلاب بلشویکی در شوروی بایستی تسلط و نفوذ کامل انگلیس در ایران برقرار شود و ایران تبدیل به تحت‌الحمایه آن کشور گردد. لرد کرزن در رأس مدافعان و حامیان نظریه سلطه‌ی کامل انگلیس بر ایران بود. انتصاب لرد کرزن به وزارت امور خارجه‌ی انگلیس در ۲۴ اکتبر ۱۹۱۹م، نقطه عطف تحولات منتهی به قرارداد ۱۹۱۹ بود…. به نظر کرزن ایران مهم‌ترین و در عین حال ضعیف‌ترین حلقه‌ی زنجیره دفاع از هند را تشکیل می‌داد که می‌بایستی از خطر تعرض هر متجاوزی مصون باشد….

در امضای قرارداد ۱۹۱۹ علاوه بروثوق‌الدوله، دو وزیر کابینه وی یعنی شاهزاده فیروز میرزا نصرت‌الدوله وزیر خارجه و شاهزاده اکبر میرزا صارم‌الدوله وزیر دارایی هم مشارکت داشتند. این سه نفر بی‌آنکه حتی اعضای دیگر کابینه را از جریان مذاکرات مطلع کنند قرارداد را امضا کرده بودند… علاوه بر دریافت مبالغ هنگفتی پول در قبال امضای قرارداد، دو امتیاز اساسی از دولت بریتانیا خواستند: اول، تضمین نامه‌ای کتبی از طرف دولت بریتانیا که اگر در نتیجه بستن قرارداد شورشی در ایران برخاست و حکومت وثوق‌الدوله سقوط کرد، دولت انگلیس هر سه وزیر عاقد قرارداد را در یکی از مستملکات خود به عنوان پناهنده سیاسی بپذیرد…. دوم، به هر کدام از این پناهندگان سیاسی در طول مدت تبعید (که ممکن بود تا آخر عمرشان طول بکشد) حقوقی برابر عایدات شخصی آنها در ایران پرداخت شود….

[طبق] این قرارداد ایرانیان با موقعیت حساس خود بین هندوستان و بین‌النهرین [نباید] به دامان بلشویک‌ها نیفتد…. این قرارداد به‌زودی نه تنها در ایران بلکه در فرانسه و ایالات متحده و شوروی مورد حمله قرار گرفت…

احمدشاه قاجار که پیش‌تر در ضیافتی که لرد کرزن، وزیرخارجه انگلیس برای وی ترتیب داده بود از انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ ابراز خشنودی کرده و گفته بود، در ایران همه از این قرارداد مسرورند، تحت تأثیر مخالفت‌های گسترده مردمی قرار گرفت و حاضر نشد این قرارداد را امضا و تأیید کند…

روس‌ها برای بهره‌برداری هرچه بیشتر از شرایط موجود به هر شکلی که می‌توانستند موافقان و مخالفان مشروطه را رو در روی هم قرار می‌دادند. آنها با تقویت مخالفان مشروطه مسبب ایجاد بلوایی بزرگ در مشهد شدند. اکبر بلند تهرانی، یوسف خان هراتی، طال تالحق یزدی، محمد قریش‌آبادی از جمله شورشیانی بودند که به روس‌ها وابستگی داشتند. اوضاع آشفته و هرج و مرج حاکم بر خراسان نیز به مخالفان مشروطه مجال فعالیت می‌داد….

محمدعلی میرزا به محض ورود به تهران، تلاش کرد تغییراتی در فصول قانون اساسی به‌وجود آورد. چون به گفته دولت‌آبادی، «نمی‌خواهد بگذارد سلطنتی را که برای در آغوش گرفتنش روز، بلکه ساعت‌شماری می‌کند، محدود بگردد»….

محمدعلی شاه بعد از رسیدن به سلطنت ابتدا سعی کرد که با متهم کردن پدرش به بیماری اختلال حواس در هنگام صدور فرمان مشروطه، آن را از نظر حقوقی از اعتبار بیاندازد. برای این کار از اعلم الدوله پزشک مظفرالدین شاه خواست که گواهی مبنی بر نامساعد بودن شاه به هنگام صدور فرمان مشروطه صادر کند…. اعلم‌الدوله با همه تشویش و تهدید حاضر به دادن چنین گواهی نشد….

قهوه قجری: آخرین نوشیدنی قبل از مرگ. نوشیدن قهوه در زمان قاجار به حدی رایج بود که نوعی جدید از نوشیدنی به نام قهوه قجری در همان زمان ایجاد شد و به عنوان آخرین نوشیدنی پیش از مرگ برای افراد مخالف حکومت مورد استفاده قرار می‌گرفت. در زمان ناصرالدین شاه و پس از آن، نوشیدن قهوه پیش از مرگ برای افراد رایج شد.

به این منظور قهوه را به سم‌هایی مانند آرسنیک، یا سیانور آغشته می کردند. پس از نوشیدن این نوشیدنی مسموم توسط فرد محکوم به مرگ، آن شخص دچار تنگی نفس و ایست قلبی می‌شد. مقدار این سم‌ها در قهوه به میزانی بود که فرد بلافاصله پس از نوشیدن کشته نمی‌شد و چند روز طول می کشید تا فرد در اثر تنگی نفس دچار سکته شود و اگر فردی از نوشیدن قهوه امتناع می‌کرد، آن را به زور به وی می‌خوراندند. اما این کار باید به گونه‌ای انجام می‌شد که هیچ اثری از آزار جسمی ایجاد نشود…

من به اسنادی برخوردم که نشان می‌داد که به توپ بستن مجلس،دستور شخص طراز اول نظامی پترزبورگ بود. چون آنها مجلس را لانه انگلیسی‌ها می‌دانستند. اسنادی هم به دست آمده که نشان از دستورات صریح مقامات نظامی روسیه تزاری دارد…

شاه به شدت در تردید بوده و تصمیم به گرفتن استخاره کرده است و راه علاجی می‌جسته است. اما لیاخوف، فرماندار نظامی تهران، که خودش روس بوده، به پایتخت روسیه تزاری گزارش می‌دهد که من فرمان به توپ بستن را خودم دادم که مبادا فرماندهان ایرانی قزاق‌خانه، وطن‌پرستی‌شان مانع از این شود که دستور شلیک به مجلس بدهند…

ما در زمان مصدق یک حکومت مردمی داشتیم. پس چرا آمریکایی‌ها توانستند با کودتا آن را ساقط کنند؟ …

دلیل اصلی اختلاف بین مصدق و کاشانی بود… فرقی نمی‌کند چه دلیلی داشته. اصل این است که آنها توانستند یک حکومت مردمی را با کودتا ساقط کنند. در عین حال اختلافات بین مصدق و کاشانی را کی به‌وجود آورد؟ – تا زمانی که ملت سواد و به‌خصوص شعور سیاسی نداشته باشد، میشه به‌راحتی به هر راهی بردش. من مطمئنم که بسیاری از کسانی که در تظاهراتی که منجر به سقوط رژیم شد، شرکت کرده‌اند، نمی دانسته و نمی‌دانند که جمهوری اسلامی یعنی چه؟…

نوشته‌ها و کتاب‌های دکتر فرهنگ مصور رحمانی، بسیار پر محتوی، آموزنده و خواندنی است. توفیق ایشان را در کارهای فرهنگی خواستاریم.