سال نو مسیحی مبارک!

شاهرخ احکامی ـــ 

میراث ایران، شماره ۱۱۴، زمستان ۱۴۰۳ ـــ 

سال نو  مسیحی را  به خوانندگان گرامی «میراث ایران» و همه آنهایی که در سراسر دنیا نگران صلح و آرامش، دوستی و صفا، یکرنگی و وفاداری، محبت و مهربانی هستند تبریک می‌گویم. با پشت سر گذاشتن سالی پرتلاطم، پر از آشوب و خرابی و ویرانی، و با امید به سالی بهتر و آرام‌تر ، به نظر می‌آید هنوز بایستی با دغدغه و نگرانی به آغاز و ادامه سال جدید بنگریم.

در جستجوی خبر و موضوعی بودم تا دیگر مثل سایر نوشته‌ها از ظلم و فشارهای روزافزون به مردم بی‌گناه ایران کم‌تر بنویسم و درباره مطلب دیگری با خوانندگان گرامی «میراث ایران» درددل کنم، تا اینکه امروز با نهایت تعجب و شگفتی خبری  در رسانه‌ها دیدم که برایم قابل قبول نبود. این خبر ابتدا مضحک و بیشتر شوخی و مزاح به نظر می‌رسید تا اینکه گزارش‌های تصویری آن خبر را در رسانه‌ها دیدم.

خبر این بود: «کشف یک خط لوله به طول دو کیلومتر در بندرعباس برای سرقت سوخت هواپیما»! به گزارش ایلنا، مجتبی قهرمانی، رئیس کل دادگستری استان هرمزگان گفت: «با حضور کارشناسان و بازرسی تجهیزات کشف شده و همچنین ارزیابی میزان خوردگی لوله‌ها و زنگ‌زدگی تجهیزات همگی نشان می‌دهند که سارقین مدت زیادی از این خط لوله استفاده می‌کرده‌اند. این انشعاب غیرمجاز ظرفیت برداشت حدود ۷هزار لیتر در شبانه‌روز داشته است» (نقل از بی‌بی‌سی).

عجب! آیا ممکن است که این سارقین با مسئولینی که در تهران مدیریت بنزین  هواپیما را در دست دارند، زد و بندی نداشته باشند؟ این چگونه سیستم اداری و حکومتی است که در آن دزدی و چپاول اموال مملکت امر ی عادی و روالی معمول است و اساساً، پایه این حکومت روی رانت‌خواری، خالی کردن بانک‌ها، و منابع نقدی  ـ‌طبیعی کشور  بنا شده است.

جالب این است که بسیاری از کسانی که می‌دانند تحریم‌ها یکی از عوامل درهم‌ریختن وضع اقتصادی کشور و تحت فشار قرار دادن مردم رنـجدیده ایران است، و به‌خوبی وضع ایران را مانند کوبا و ونزوئلا می‌بینند که چگونه با فشارهای سرسام‌آور تحریم‌ها، حکومت‌های این کشورها متزلزل نشده، بلکه بر قدرت حاکمان افزوده شده و در نتیجه فشار مالی، فقر و درماندگی مردم عادی زیادتر شده است، با این حال تمام ترس و نگرانی‌شان این است که به‌فرض اینکه تحریم‌ها برداشته شود و پول‌های کلانی که در خارج ضبط شده به ایران برگردد، تمام آن پول‌ها به‌جای خرج کردن برای سلامت، بهداشت، و بهتر ساختن شرایط زندگی مردم، یک‌سره وارد حساب‌های شخصی یک مشت دزد می شود و ثروت شخصی آنها  را بیشتر و بیشتر می‌کند. برای مثال هیچ‌کس نتوانست ردِ پول‌هایی را که در زمان اوباما به ایران داده شد، بگیرد و بداند که آن پول‌ها به کدام حساب شخصی و به کدام بانک خارجی منتقل شد. هنوز ماجرای  ۳میلیارد دلاری را که خاوری، رئیس بانک ملی ایران باجای مُهر بر پیشانی و چفیه برگردن و تظاهر  به مسلمانی، امانت‌داری و خداشناسی  دزدید و از ایران فرارکرد، از یادها نرفته است. و حالا این فرد و دو پسرش در کانادا جزو سرشناسان موفق در امور ساختمانی و مسافرتی هستند و خود وی هم در کازینوهای کانادا و لاس وگاس ایام را به خوشی می‌گذراند.

دزدی‌ها و غارت‌ها فقط محدود به لباس شخصی‌ها، پاسداران و خانواده آنها نبوده و نیست. بلکه، ملایان و فرزندان‌شان هم در این رقابت چپاول و دزدی پا به پای یاران غیر عمامه‌دارشان، چندان هم ازقافله عقب نیفتاده‌اند. وقتی که فرزندان آخوندی در لباس دیانت و در کرسی قضاوت، به دزدی اعتراف کنند؛ وقتی که آخوندی که پیش‌نمازی نماز جمعه را دارد و بایستی به پای منبرنشین‌هایش درس اخلاق، پرهیزکاری، درستی و صداقت بدهد، خودش در تصرف زمین و پول وقفی پیشتاز دیگران است؛ چه انتظاری می‌توان از این حکومت و از این حاکمان از نظر اخلاقی، متضرر و ورشکسته داشت؟کشوری که از هر جهت به‌خاطر  نابسامانی و بی‌لیاقتی حاکمانش تحت محاصره نظامی و اقتصادی قرار دارد و هر آن ممکن است به سرنوشتی نظیرعراق دوران صدام و افغانستان گرفتار شود و  آن را ناجوانمردانه به چند پارچه تقسیم کنند، هنوز هم دست از هارت و پورت برنداشته است. حاکمان بی‌لیاقت ایران با به‌اصطلاح با قوای درهم‌شکسته مقاومتی‌اش که سالیان دراز برای آنها خرج کرد و هر بار که اسرائیل خانه و زندگی مردم آن کشورها را خراب کرد، برایشان خانه و زندگی نو ساخت؛ برایشان بیمارستان و دانشگاه ساخت درحالی که در کشور خودش، در بلوچستان هنوز مردم بیمارستان و درمانگاه و کودکانش مدرسه ندارند… چمدان‌های دلار به دست اسد و یارانش ریخته شد و حالا سوریه ولبنان و فلسطین به ایران و حاکمان آن پشت کرده، حتی ایران و حاکمانش را تهدید هم می‌کنند.

اصولاً در جایی که کشورهای به‌اصطلاح مسلمان عرب دل‌شان برای برادران عرب خود نسوخته است، چرا ایران و ایرانیان باید این همه برای حفاظت و مراقبت از این گروه‌های عرب سنگ به سینه  بزنند. عراقی که چندین سال با حمایت غرب و آمریکا تقریباً یک میلیون جوان و مردم ایران را در جنگ ۸ساله‌اش به کشتن داد، خوزستان، خرمشهر و تمام نخلستان‌های ایران را به آتش کشید، و با وجود آن‌همه منابع مالی و نفتی که  خودش دارد، چرا بایستی ایران برای آنها بیمارستان و مدارس مدرن بسازد و اماکن مذهبی و حرم‌هایش را با هزینه‌های افسانه‌ای به زیباترین حرم‌های زیارتی تبدیل کند و درآمد آنها هم به جیب عراقی‌ها، دشمنان دیروز و دوستان ظاهری امروز ریخته شود؟

نمی‌دانم آیا کشوری مثلِ ترکیه که با سازش و به‌اصطلاح هماهنگی با قَدر قدرت‌ها، به استقلالش لطمه‌ای زده یا بیشترین بهره‌ها را برده که امروز نه تنها غربی‌ها، بلکه ایرانی‌های سرمایه‌دار و عده زیادی  از مردم دربدر ایران هم این کشور را کعبه آمال و محل رسیدن به آرزوهای خود می‌بینند…

جالب است که بسیاری از  اماکن، میدان‌ها، و خیابان‌های شهرهای ایران با اسم‌های عربی و شخصیت‌های عربی نامگذاری شده‌اند و بسیاری از بزرگان و مشاهیر ادب، صنعت و هنرمان به باد فراموشی سپرده شده‌اند. اگر سفری به کشورهای همسایه و به‌اصطلاح مسلمان‌مان بکنیم، هیچ‌جا اسمی از یک شخصیت ایرانی در شهرها و محلات آن کشورها نمی‌بینیم، اصولاً به عمد و با خرج‌های کلان سعی کرده‌اند همه چیز ایرانی را در موزه‌های و کشورهای خودشان به آثار و شخصیت‌های اسلامی تبدیل کنند و آنها را عرب و مسلمان بنامند.

آسیب و ضرری که برادران مسلمان و عرب ما به ایران و ایرانی‌ها زده و می‌زنند، هیچ دشمن دیگری در طول تاریخ و در حال حاضر وارد نکرده است. در داخل کشور هم، متأسفانه دولت حاکم خودش شاید بزرگ‌ترین دشمن مردم ایران باشد.با ندانم‌کاری‌ها،بی‌لیاقتی‌ها کشور  را به پایین‌ترین وضع مالی و اقتصادی و به مرحله ورشکستی رسانده‌اند. و از طرف دیگر هر گونه آزادی بیان، آزادی انتخاب پوشش و نحوه زندگی را از مردم گرفته‌اند.

در دنیایی که خارج از مرزهای ایران، حتی در کشورهای همسایه نظیر ترکیه و تاجیکستان، آذربایجان، قطر و امارات هر گونه بی‌بندوباری رایج است و پوشش و سلیقه‌های شخصی آزاد است، (درباره آزادی بیان در این کشورها حرف نمی‌زنم، چون در این کشورها هم دیکتاتوری به شکل دیگری وجود دارد)، اما در  کشور  ما شخصیت‌های هنری، ادبی، اجتماعی نه تنها حق بیان نظرات خود را ندارند، بلکه حتی در انتخاب پوشش ‌شان هم هر روز  در خیابان و مراکزر عمومی درگیرند و خطر زندان بیشتر مردم را با دردسر بزرگی را مواجه ساخته است. با این حال، شیرزنان ایرانی با مقاومت سرسختانه خود به آسانی حاضرنیستند زیر بار فشار  یا تحمیل قوانین مسخره به پوشش و آرایش مورد نظر حکومت تسلیم شوند…

به هر حال شاید روزی برسد که مردم آزاده ایران، زنان شجاع ما، مردان بردبار و سخت‌کوش‌ما، به آنچه در این سال‌ها دسترسی نداشتند، یعنی آزادی بیان، آزادی عقیده و مرام، آزادی دین و مذهب، آزادی پوشش و آرایش خود دست پیدا کنند. دغدغه‌ای که این روزها روز به‌روز در حال تشدید است، با تغییر دولت آمریکا و روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ، جمهوری اسلامی سخت به تکاپو افتاده و در پایین‌ترین و ضعیف‌ترین دوران حکومتی‌اش در تلاش برای مذاکره و معامله با کشورهای اروپایی است. البته اروپاییان هم بدون مشورت و اجازه از ارباب بزرگ یعنی آمریکا به این آسانی معامله‌ای با ایران نخواهند کرد. یکی از نگرانی‌ها این است که مبادا همان بلایی سر ایران و حکومتش بیاید که بر سر هم‌مرام و همدست‌شان اسد در سوریه آمد و به جای اسد کسی را گذاشتند که برای  دستگیری‌اش جایزه ۲۵میلیون دلار جایزه گذاشته بودند.

آمریکا و یارانش در معامله با دشمنان خود به راه‌ها و ترفندهای گوناگونی متوسل می‌شوند. به طالبانی‌ که مثلاً سالیان درازی با آنها جنگیدند، هفته‌ای ۵۰ میلیون دلار پول نقد می‌دادند. آنها وقتی زیر فشار افکار عمومی قرار می‌گیرند و مجبور به پاسخ دادن هستند، ادعا می‌کنند که: ما به مردم نیازمند افغانستان کمک می‌کنیم.

به هر حال روزهای دشوار و نکران‌کننده پیش‌روی ماست. ۴۵ سال است که هر روز، از روز قبل، برای آینده ایران و ایرانیان عزیز نگران‌‌تر و مضطرب‌تر هستیم. نمی‌دانم این درهم‌ریختگی تا کی ادامه خواهد یافت. آیا نباید از این ترس داشت که: «فردا دیر است»…یعنی ممکن است فردایی  نباشد و این لحظات خفقان‌آور و ترسناک، ممکن است به وضعیتی دشوارتر و هولناک‌تر برای ایران و ایرانیان عزیز تمام شود.

به امید روزهای بهتر. به امید آینده‌ای روشن‌تر. برای خوانندگان «میراث ایران»، ایرانیان درون و برون مرز و همه جهانیان صلح و آرامش، مهربانی و دوستی آرزو می‌‌کنم.