شادباش نوروزی

شاهرخ احکامی ـــ 

میراث ایران، شماره ۱۱۵، بهار ۱۴۰۴ ـــ 

نوروز باستانی را به ایرانیان گرامی درون و بیرون ایران و تمام کسانی که در سرتاسر جهان چنین روز فرخنده‌ای را جشن می‌گیرند، خوانندگان و دوستان خود شادباش گفته و برای همه آرزوی سعادت، تندرستی، صفا و مهربانی، صلح و آرامش می‌کنم.

در سی سال گذشته، نوروز هر سال، یادآور یک اقدام فرهنگی مستمر یعنی انتشار فصل‌نامه «میراث ایران» بوده است. ۲۹ سال پیش، این اقدام فرهنگی را با شک و تردید و در عین نداشتن تجربه در امر دشوار روزنامه‌نگاری، تنها با نیت و آرزوی انـجام یک خدمت فرهنگی و مطبوعاتی برای ایرانیان ساکن در خارج از کشور آغاز کردیم. هدف این بود که به‌خصوص ایرانیان مهاجر و تازه‌وارد در دنیای خارج از ایران عزیز، نسل دومی‌ها و سومی‌ها را که در بحران‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷، گروگان‌گیری، یازدهم سپتامبر، که در کشورهای میزبان بی‌آنکه کم‌ترین آشنایی با فرهنگ و پیشینه تمدنی باستانی و افتخارآمیز ایران و مردم نـجیب، فرهنگ‌دوست، مهربان و صلح‌دوست‌اش داشته باشند، با موجی از احساسات ضدایرانی روبه‌رو بودند، برای دفاع از خود به آگاهی از سرزمین مادری‌شان مسلح سازد. مهاجران ایرانی و فرزندان و نوادگانشان، همچنین به خاطر ناآشنایی با فضای سیاسی و اجتماعی وطن جدیدشان با ناهنجاری‌ها و گرفتاری‌های زیادی روبه‌رو بودند. از این رو تصمیم گرفتم که نشریه‌ای برای شناساندن هویت ملی، فرهنگی، باستانی ایران و ایرانی چه برای میزبانان و چه برای نسل دومی‌ها و سومی‌های خودمان تهیه و منتشر کنم. در این راه با وجود همه فشارها و مشکلات، گرفتاری‌های مالی، و نداشتن هیچ‌گونه کمک و یاری گروهی، توانستیم ۲۹ سال و بیش از ۱۱۱ شماره از میراث ایران را به دو زبان فارسی و انگلیسی تقدیم دوستداران ایران بکنیم. در طول این ۲۹ سال، فقط دو شماره میراث ایران یکی به خاطر شیوع بیماری کرونا و دیگری به خاطر گرفتاری‌های مالی به چاپ نرسید و بالاخره از تابستان ۲۰۲۳ مجبور به دست کشیدن از نشر چاپی آن شدیم. امروز هم، تا جایی که توان مالی خانوادگی من اجازه دهد به انتشار دیجیتال آن ادامه خواهم داد.

اکنون، گاهی که برخی از شماره‌های گذشته را مرور می‌کنم، از انـجام این خدمت فرهنگی و چاپ مطالب خواندنی و آموزنده میراث ایران، در این ۲۹ سال احساس غرور و افتخار می‌کنم. البته من در این کار افتخارآمیز، از شانس داشتن همکاران فداکار و وفادار، که بزرگ‌ترین نقش را در استمرار و حیات میراث ایران داشته‌اند، برخوردار بوده‌ام. یکی از افتخارات میراث ایران این است که بالاخره پس از سالیان دراز تلاش ما برای جدا کردن حساب مردم رنـجدیده و سختی‌کشیده ایران از دستگاه حاکمه ایران به ثمر نشسته است و می‌بینیم که در این روزهای بحرانی که دنیای غرب به‌طور جدی و خطرناکی در فکر حمله به ایران است، از آن حمله‌ها و اهانت‌های آزاردهنده به ایرانی‌ها که انگار تمام مردم ایران را دشمن خود می‌دانستند، کم شده است و وقتی از ایران حرف می‌زنند، ابتدا از نـجابت و اصالت و با فرهنگ بودن ایرانیان می‌گویند و بعد به دولت و حاکمان ایران حمله می‌کنند. وزیر خارجه کنونی آمریکا در یکی از سخنانش، مدعی شد که ایران تنها کشوری است که تا این اندازه فاصله‌ای باورکردنی بین مردم و سیستم حکومتی آن وجود دارد. همین آقای وزیر امور خارجه زمانی که سناتور بود، تمام حمله‌ها و توهین‌های خود و یکی دو تن از همکارانش همواره خطاب به همه ایرانیان بود. حالا رئیس‌جمهور آمریکا و وزاریش از نـجابت و اصالت ایرانی‌ها حرف می‌زنند.

به هر حال این تعریف و تمجیدهای پر از تعارف با وجود این‌همه فشاری که هر روز بیشتر از قبل از راه تحریم‌های اقتصادی به مردم نـجیب و رنـجدیده ایران وارد می‌شود، هیچ دردی را تسکین نمی‌دهد. تحریم‌ها باعث بسته شدن کارخانه‌ها و مراکز تولیدی کشور می‌شوند و میزان بیکارها و فقرا را بیشتر می‌کند. از آنـجا که قیمت هرچه در داخل کشور مصرف می‌شود در حقیقت به دلار، اما دستمزد‌ها و درآمد طبقات متوسط و پایین به ریال است، با افزایش سرسام‌آور قیمت ارز، شاهد بالا رفتن ساعتی و روزانه قیمت اجناس، پوشاک، خوراک و مسکن هستیم. در نتیجه فقر و نداری، گرسنگی و بیماری رو به‌فزونی است.

درست همان بلایی که بر سر مردم کوبا و حالا مردم ونزوئلا آورده‌اند. ونزوئلا یکی از ثروتمندترین کشورهای آمریکای لاتین بود، اما حالا با همه منابع نفتی‌اش به خاطرتحریم‌ها با فقر و بیکاری، آوارگی و مهاجرت مردم درمانده و بی‌پناه خود مواجه است. این تحریم‌ها باعث براندازی حکومت این کشورها نشده و نخواهد شد. ونزوئلا، کوبا یا ایران کشورهایی نیستند که مثل کانادا و آلمان، وقتی مردم از سیستم حکومتی ناراضی هستند و چرخه اقتصادی‌شان آن‌طوری که باید و شاید نمی‌گردد، حاکمان و مسئولانی که هنوز مدت زیادی به تمام شدن دوره حاکمیت‌شان مانده، استعفا بدهند و کنار بروند تا افراد تازه‌نفس‌تر سر کار بیایند و به درمان مشکلات و گرفتاری‌های کشور بپردازند.

جنگ، در کشورهایی چون ایران، نظیر جنگ ایران‌سوز ایران و عراق، تحریم‌های اقتصادی، مردم عادی را ضعیف‌تر و نحیف‌تر و حاکمان را قوی‌تر و پا بر جا تر می‌کند. تحریم‌ها، تعداد ثروتمندان غارتگر ایرانی را بیشتر کرده و فرزندان و وابستگان آنان با بهترین زندگی‌ها چه در ایران و چه در خارج از ایران به‌سر می‌برند. در حالی که مردم عادی از صبح تا شب به فکر آن هستند که چگونه و از چه طریقی می‌توانند پوشاک، خوراک و مسکن فرزندان و خانواده خود را تأمین کنند. در این میان، آیت‌اللهی که به عنوان سلطان قند و شکر شناخته می‌شود، و بسیاری از هم‌مسلکی‌هایش در منبرهای خود مردم را به صبوری، بردباری و یک وعده غذا خوردن در روز دعوت می‌کنند. از وقاحت و بی‌شرمی این واعظان بی‌عمل همین بس که هم صاحب دنیا هستند و هم آخرت؛ در این دنیا خود و آقازاده‌هایشان بهترین و راحت‌ترین زندگی‌ها را دارند و برای درمان و معالجه هم یک پای‌شان در انگلستان و اروپا و یک پای‌شان در کانادا و آمریکاست، در دنیای دیگر هم، خود را کلیددار در بهشت می‌دانند!

به هر حال، اکنون یکی از نگرانی‌های بزرگ اکثر ایرانیان این است که ناقوس وحشتناک جنگ هر آن به صدا درآید و ایرانی که در ۸ سال جنگ با عراق بیش از یک میلیون پیر و جوان، و زن و مرد خود را از دست داد و با ویرانی‌هایی بسیاری که هنوز هم بخشی‌هایی از آنها ترمیم نشده است، دوباره گرفتار جنگی مهیب‌تر و وحشتناک‌تر و مخرب‌تر گردد.

متأسفانه در این شرایط خطرناک، گروهی از ما که در خارج دور هم می‌نشینیم و هیچ‌گونه آسیب جانی و مالی تهدیدمان نمی‌کند، با این خیال که این جنگ سبب براندازی ملایان شده و حکومت دلخواه‌شان جایگزین گردد  و تعدادی از آنها را در دم و دستگاه خود راه دهد، از احتمال وقوع جنگ خوشحالند.

چند روز پیش، مصاحبه جامعه‌شناسی را در ایران که از عواقب و بدبختی‌های جنگ سخن می‌گفت برای یکی از این دوستانم فرستادم. او که جنگ را نعمتی برای ایران می‌داند، با صدای بلند وعصبانیت شدید ضمن مخالفت با گفته‌های این جامعه‌شناس، او را متهم به سازش و همکاری با ملایان کرد. این در حالی است که او هم مثل من نه او را می‌شناخت و نه حتی نامش را شنیده بود.

این عزیزان غافل‌اند که این جنگ تحمیلی می‌تواند جنگی شود نظیر جنگ روسیه و اوکراین که در ابتدا انتظار نمی‌رفت چند ماهی بیشتر طول بکشد، حالا قریب سه سال است که در اوکراین و روسیه شاهد خرابی‌های روز به روز بیشتر و ترسناک‌تر هستیم و چند میلیون اوکراینی سرزمین ثروتمند و حاصلخیز خود را ترک کرده‌اند.

روزی که عراق به ایران حمله کرد، در سفری در لندن بودیم. در آن روز نشریات انگلیسی، خواننده را کوچه به کوچه شهرهای خرمشهر و آبادان می‌برد. همه انتظار داشتند که صدام به‌زودی جنوب ایران را تصاحب خواهد کرد. ولی فداکاری و مقاومت سخت ایرانیان و بالاخره نوشیدن جام زهر آقای خمینی پس از ۸ سال جنگ با آن‌همه خرابی خاتمه یافت. ولی نه ملایان رفتند و نه صدام موفق شد تا آن عده از ایرانیانی را که می‌خواستند با کمک او به ایران بازگردند و حکومت را به دست بگیرند، به جایی برساند.

بیایید امیدوار باشیم که جنگی راه نیفتد و درد و رنج مردم بی‌گناه ایران بیشتر نشود.

برای ختم گفته‌هایم از هوش مصنوعی یاری گرفتم که چه زیبا می‌گوید:

«صلح، مانند درختی کهنسال است که ریشه‌هایش در اعماق زمین و شاخه‌هایش در آسمان گسترده شده است. این درخت سایه‌اش را بر تمام موجودات می‌گستراند و به آنها آرامش و امنیت می‌بخشد. جنگ تندبادی ویرانگر است که این درخت را به لرزه درمی‌آورد و شاخه‌هایش را می‌شکند. صلح آوای خوش پرندگان است که در فضای باغ زندگی طنین‌انداز می‌شود. جنگ ناله‌ی جانکاه محرومان و صدای گریه کودکان است… صلح گنجینه‌ای ارزشمند است که باید از آن محافظت کنیم. جنگ آتش سوزانی است که همه چیز را نابود می‌کند. بیایید باهم برای صلح تلاش کنیم و جنگ را از صفحه‌ی زندگی پاک کنیم….»

در این روزهای نوروزی که طبیعت جانی دوباره یافته و در حال شکوفایی و گستردن زیبایی است، امیدوارم ایران عزیز و ایرانیان درون مرز از هر گونه گزند و صدمه‌ای مصون بمانند. مردان و زنان غیور ما در این سال‌ها توانسته‌اند با همه مشکلات و ناهنجاری‌ها، فشارها و ظلم‌ها و غارت و فساد دستگاه حاکمه، مقاومت کنند. به‌خصوص زنان شجاع ما پس از سال‌ها مبارزه و مقاومت و فدا کردن مهساها، موفق شده‌اند مانع از اجرای قانون ننگین حجاب شوند. حالا حتی کار به جایی رسیده که حجاب‌داران با تقاضای اجرای شدید قانون حجاب دست به تحصن و اعتراض، عربده‌کشی و هوچی‌گری می‌زنند (البته روشن است که محرک این افراد نادان به گفته یکی از ملایان پول‌های کلان افراد خاص با اهداف معینی است). واقعاً شرم بر این بی‌حیایان که ظاهراً خواهان تحقیر و توهین خواهران آزاده و رنـجدیده خود به بهانه نداشتن پوشش مورد نظر آنها هستند. این نادانان مدعی آموزگاری در آداب پوشاک و حجاب به زنان افتخارآفرین ایرانی در ایران و جهانند. زنانی که خارج از ایران به بزرگ‌ترین افتخارات ممکنه دست یافته‌اند: از عضویت در کابینه سوئد تا شهرداری شهر فرانکفورت، از نمایندگی در مجالس اروپایی تا عضویت در کنگره آمریکا، از فضانوردی تا کسب جایزه نوبل ریاضی، نوبل صلح و نیز زنان مخترع و مکتشف در عرصه‌های گوناگون.

یکی از این زنان فرهیخته، خانم جوان ۲۹ساله‌ای است که دانشکده پزشکی را در اصفهان تمام کرده و از سال ۲۰۲۰ به خاطر فشارهای سیاسی و اجتماعی بر زنان به آلمان آمده و در رشته بیوشیمی و زیست‌شناسی مولکولی تحصیل کرده است. او حالا صاحب یک شرکت بیوتکنولوژی است که روی درمان تومورهای سرطانی تحقیق می‌کند و نامزد جایزه استارت‌آپ آلمان است. راستی کدام عقل سلیمی این گروه نادان متحصنین را برای برقراری مجدد حجاب اجباری تشویق و هدایت کرده‌ است؟ ننگ و نفرین بر این کوردلان!

بار دیگر برای ایرانیان درون و برون مرز و خوانندگان گرامی خود سالی همراه با صلح و تندرستی آرزو می‌کنم.

با آرزوی ایرانی آزاد و پیشرفته، و برخورداری از حق آزادی بیان، آزادی انتخاب لباس و پوشاک، آزادی مرام و عقیده، آزادی انتخاب مذهب، برابری و عدالت برای ایرانیان عزیز.