سخنی با خوانندگان – شاهرخ احکامی – میراث ایران، شماره ۸۹، بهار ۱۳۹۷
همزمان با بیداری طبیعت و سرسبزی و شکوفایی درختان و چمنزارها، فرا رسیدن نوروز باستانی را به خوانندگان وفادار وخوب «میراث ایران» و همه ایرانیان در درون و بیرون مرزهای ایران عزیز، و همچنین مردمانی که در سراسر جهان نوروز را جشن میگیرند، از طرف خود و کارکنان زحمتکش و صبور «میراث ایران» شادباش میگویم و برای ایران و ایرانیان آرزوی آغازی نویدبخشِ پیروزی و رسیدن به آزادی، برابری و سربلندی دارم. شروع سال ۱۳۹۷،همچنین بیستوسومین سالگرد آغاز فعالیت بیوقفه «میراث ایران» است. کار بزرگ و سنگینی که بدون یاری و حمایت بیدریغ دوستداران آن و یاران مهربانم امکانپذیر نبود و امیدوارم همچنان بتوانیم، سالهای بیشتری سالروز تولد این تلاش فرهنگی را جشن بگیریم.
سال گذشته، در ادامه ۳۹سال گذشته سال خوبی برای مردم ایران نبود. نتیجه فشارهای خارجی، به خصوص آمریکا، برای به زانو درآوردن رژیم حاکم، فقط و فقط باعث تشدید مضیقه و کمبود و استیصال برای مردم رنجدیده ایران بود. فشارهای اقتصادی و تهدیدهای خارجی به جای آن که دولت حاکم را به تغییر روش و رفتار با مردم بکشاند، به مردم کوچه وخیابان انتقال یافته و زندگی آنها را روز به روز سختتر کرده است. کارخانهها و کارگاههایی که یکی بعد از دیگری به تعطیلی کشانده میشود، باعث افزایش بیکاری شده است. تعداد بسیار زیادی از کارگران و دیگر زحمتکشان از جمله پرستاران، معلمان، و پرسنل پروژههای قراردادی ماههاست که بدون حقوق و مزایا کارکردهاند و کسی به اعتراضات وشکایتهای آنها توجهی نمیکند. این بیاعتنایی به زندگی مردم تحت ستم ایران، باعث به خیابان کشیده شدن اعتراضات و شکایتها شده است. اوج این اعتراضات در دی ماه گذشته بود که در نتیجه سرکوبهای خشن و کشتن تعدادی از هموطنان و دستگیر و زندانی کردن بسیاری دیگر در شهرهای مختلف، ظاهراً ازآن تب و تاب سراسری فروکش کرده است.
گرچه گفته میشود که آغاز این دوره از تظاهرات به تحریک یکی از سران مذهبی بدنام در مشهد و برای جوسازی علیه دولت حسن روحانی بوده، ولی به دلیل وجود هزاران مشکل در زندگی مردم، به اعتراض مردم علیه سیاهکاریهای رژیم تبدیل شد و از شهر به شهر سرایت کرد. شعارهای مردم درباره مشکلات اقتصادی و اجتماعی و آزادیهای سیاسی و مدنی بود، و رفته به رفته به مرگ بر دیکتاتور و… کشیده شد.یعنی صدای بلند خشمگین مردم فقط علیه رئیسجمهور و دولت ضعیفاش که در سالهای گذشته نتوانسته کاری به نفع مردم بکند نبود بلکه ولایت فقیه و کل دستگاه جمهوری اسلامی را مورد انتقاد و حمله قرار داد.
اعتراضات مردم چنان معصومانه و اساسی و اصولی بود، که مردم برون مرز را هم به حرکت درآورد و برای پشتیبانی از فریاد تظلم مردم درون مرز، تظاهرات و تجمعات زیادی در آمریکا و اروپا برگزار شد. ولی متأسفانه در این تجمعات پراکنده، هر دستهای ساز خود را میزد و فریاد خودش را به آسمان میرساند، انگار که موقعیتی پیدا کرده بودند برای خودنمایی و یارگیری که هیچ تأثیری در مبارزه سخت و فداکارانه مردم درون مرز برای حقخواهی نداشت. چنین تفرقه و ناهماهنگی بین ایرانیان بیرون مرز، گویای این واقعیت است که هیچ مقام و قدرتی در خارج از کشور چارهساز مشکلات ایرانیان درون مرز نمیتواند باشد، و قیام و جنبش شجاعانه مردم ایران در داخل کشور است، که خود آهسته آهسته راه خود را به جلو خواهد یافت، و به آرمانهای برحق خود که همانا آزادی و برابری حقوق زن و مرد، براندازی حاکمان جبار و خونریز، توقف دزدیها و چپاولهای نجومی و خارج از باور، جدایی دین از حکومت، آزادی بیان، حق انتخاب دین، آیین و مرام، و… خواهد رسید.
حرکت شجاعانه زنان جوان و سالخورده، در اعتراض به حجاب اجباری، از دیگر اقدامات قابل توجه مردم در مقابله با حاکمیت در دوسه ماه اخیر بوده است.
بالا رفتن دختران جوان از سکوهای برق و برداشتن روسری، که بیشتر سفید و نشانه صلحآمیز بودن اعتراضشان بود، دنیایی را تکان داد و به جهانیان نشان داد که شیرزنان ایرانی در ظرف این ۳۹ سال هر روز و هر شب برای احقاق حقوق خود، از جمله حق آزادی انتخاب پوشش مبارزه کردهاند. زنانی که بیش از مردان در دانشگاهها به تحصیل مشغولاند؛ زنانی که در هر کار و فعالیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که شروع کردند،با وجود همه فشارها و محدودیتها، لیاقت و توانایی خود را در ابعاد شگفتانگیزی به نمایش گذاشتهاند و نشان دادهاند در هیچ عرصهای از مردان ضعیفتر نیستند؛ زنانی که برای تربیت سالم فرزندان خود با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم کردهاند و بهترینها را به جامعه تقدیم کردهاند؛ این بار نیز با شیوهای نو و کاملا ابتکاری، یکتنه و تک به تک در نقاط مختلف شهرهای ایران روسری از سر میگیرند،و با اعتماد به نفس و شهامت در جو سرکوب خشن حاکم، محکم و استوار به هر شیوه تحمیلی بر زندگی خود نه میگویند، و عزم خود را برای پایان دادن به هر شیوه استبدادی و رسیدن به آرمانهای پاک و مقدس خود به جهانیان نشان میدهند. این زن ایرانی، شیرزنی والا و جسور و بیباک است که از زندان و شکنجه و ضرب و شتم هم هراسی ندارد. او به راه افتاده است و دیگر نخواهد ایستاد. حرکت خشن مأمور انتظامی نادان که شیرزن شیردل و دلاوری را از روی سکو وحشیانه به زمین پرتاب کرد و باعث جراحت آن بانوی زیبارو و زیباصفت شد، تأثیر بسیار بد و سنگینی در افکار عمومی ایران و جهان گذاشت که میتواند برای سالها یادآور اِعمال زور و خشونت حاکمان قشری ایران از سویی، و شجاعت زنان آزاداندیش ایرانی از سوی دیگر باشد.
سالی را که پشت سر میگذاریم برای ایران و ایرانیان با خبرهای دلخراش بسیاری همراه بود. در پی زلزله وحشتناک کرمانشاه و ویرانیهای عظیم آن،چگونگی رسیدگی به زلزلهزدگان، یکی از اعمال غیرقابل بخشش دستگاه حاکمه ایران است. کشوری که با داشتن منابع طبیعی خارقالعادهاش باید یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا باشد، علاوه بر هزینه کردن منابع مالی بسیار و تسلیحات نظامی در کشورهای بیگانه، نظیر عراق و سوریه و لبنان، در افریقا و عراق و ونزوئلا، خانه میسازد، مدرسه میسازد، بیمارستان میسازد، و وزیر خارجه با تشریفات و سروصدای زیاد برای افتتاح این پروژهها به آن کشورها میرود، در حالی که مردم بیگناه مناطق زلزلهزده در طول زمستان سخت در میان برف و باران و باد و بوران زیر چادر زندگی میکنند و تعدادی کودک و زن و مرد بیگناه در اثر بیماریهای ناشی از شرایط بشدت غیربهداشتی، سرما و یخبندان، جان شیرین خود را از دست میدهند. در ایام بعد از زلزله تا امروز که با شما سخن میگویم، هیچ اقدامی برای ساخت خانه، بیمارستان و مدرسه در مناطق زلزلهزده انجام نشده است. کودکان در چادرهای فقیرانه خود بجای درس و مدرسه، با گل و شل بازی میکنند، از سرما میلرزند، آب آلوده میخورند و بیمار میشوند و… در داخل ایران، حاکمیت مانع فعالیت کسانی شد که از سراسر ایران با حجم بسیار عظیمی از کمکهای نقدی و جنسی به یاری هموطنان زلزلهزده خود شتافته بودند، همینطور رفتار خارج از پرنسیب با کشورهای بیگانه، سبب شد تا قربانیان زلزله نتوانند از این کمکها بهرهمند شوند. امروز سؤال بزرگی که اینجا و آنجا شنیده میشود این که، پس این همه کمک چه شد که باید هنوز این عزیزان زیر برف و باران در رنج وعذاب باشند؟
این روزها ایران از بدنامترین کشورهای دنیا است. کشوری که زمانی مهد تمدن جهان بود و به ادعای ویکیپدیا اولین دولت دنیا، ۳۹۰۰ سال قبل از میلاد در این سرزمین تشکیل شد و قدیمیترین کشور دنیا به حساب میآید، حالا باید بدنامترین کشور دنیا باشد. کشوری که اولین منشور حکومت عادلانه و مردممدار آن توسط کورش، سرمشق کشورهای دیگر است، و «بنیآدم اعضای یک پیکرند» از سعدی شاعر نامدار ایران، سر لوحه سازمان ملل است، حالا بایستی با بیسیاستی،به چنین روزی بیافتد که عدهای دانشمند و پیر و جوان، در یک حادثه هواپیما جان خود را از دست بدهند. هواپیمایی کهنه و فرسوده که چنان به ارتفاعات کوهی پر از برف و یخ مدفون برخورد کرده که حتی نمیتوان اجساد مسافرینش را به آسانی یافت و تحویل بازماندگانشان داد. چرا برای آن که دولت ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مانع تحویل هواپیماهای جدید و سالم به ایران میشوند. شهرکهای کوچکی به نام کشورهای دوبی و قطر میتوانند مدرنترین و بهترین هواپیماهای دنیا را داشته باشند؛ ترکیه میتواند یکی از بهترین شرکتهای هواپیمایی دنیا را داشته باشد، ولی ایران وایرانیان، باید با کهنهترین هواپیماها، جان بهترین خلبانان و مردمان خود را هر روز به خطر اندازند و با تصادفهای مهیب روبرو شوند. هواپیماهای از کار افتاده توپولف و حالا هواپیماهابی بدون داشتن وسایل یدکی و امکان تعمیر…
دردآور است که سالهای سال باید دائماً از خبرها و اتفاقهای ناگوار نوشت. هر روز باید از درد و رنج مردم، از تظاهرات و اعتراضات مردمی به خاطر سختی معیشت در خیابانهای شهرهای ایران نوشت، از زنان پیر و جوان ایران نوشت که باید برای ابتداییترین حقوق انسانی خود با چه خطر کردنهایی به پا خیزند، و… از تظاهرات دراویش برای آزادی همکیشان خود و دفاع از حق خود برای داشتن نظر و مولایی دیگر…. سرکوب خشن آنها، دستگیری و زندان و تهدید به قتل واعدام،و…
زدن برچسب جاسوسی برای کشورهای اجنبی بر هر مخالفی، از جمله به حبس انداختن عدهای از فعالین محیط زیست و بالاخره قتل یکی از استادان دانشگاه و متخصص محیط زیست با ادعای خودکشی. ادعای خودکشی این استاد دانشمند (دکتر کاووس سیدامامی) مرا به یاد خودکشی سعید امامی، جلاد معروف سالها پیش انداخت که ادعا شد با واجبی خود را مسموم کرد و مرد. ادعای خودکشی درباره قتل آشکار معترضان حکومت در زندانها، به فاصله کوتاه بعد از دستگیریها،آن قدر مضحک است که نه تنها مردم عادی باور نکردهاند، بلکه حتی برخی از خودیهای داخل رژیم را نیز به اعتراض واداشته است.
امیدوارم هرچه زودتر روزی برسد، که اگر هنوز توان و قدرتی برای ادامه انتشار «میراث ایران» باقی بود، بتوانیم از اخبار دلگرمکننده و افتخارات ایران و ایرانیها بنویسیم. از ایرانی که بسیاری از نخبگانش در بهترین مؤسسات کشورهای قدرتمند دنیا، در بالاترین سطوح مدیریتی مسؤولیت دارند و از دانش و استعداد، قدرت مدیریت و لیاقت آنها به جای استفاده در زادگاهشان ایران عزیز، ممالکی چون آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، کانادا و… بهرهمند میشوند.
بازهم برای خوانندگان وفادار و خوب «میراث ایران» و برای مردم شریف، زحمتکش و فداکار ایران، و همه مردم جهان و مردمانی که در سراسر جهان نوروز باستانی را جشن میگیرند، سالی از پر از نشاط، خوبی و پیروزی آرزو میکنم.