در سوک فرصتی طلائی

کوروش کلهر

آنچه در زیر به آن اشاره خواهد رفت، گوشه ای از تاریخ معاصر ماست. این تابلوی کشوریست که میرفت تا از نقشه دنیا حذف شود. عامل اصلی آن روحانیت شیعهبود نظیر زمان حال که نوای تجزیه طلبی چهار گوشه ایران را فراگرفته است .

رضا شاه قبل از به سلطنت رسیدنش و در زمانی که وزیر جنگ احمد شاه قاجار بود، وزیر دولتی بود که تنها تهران و چند شهر دیگر  را در اختیار و تحقیقاً رژیم  سلطنتی قاجار ها نظارتی بر بقیه کشور نداشتند.

برای مثال ،

– گیلان تحت کنترل میرزا کوچک خان

–  قسمت مرکزی مازندران در اختیار امیر معید سواد کوهی

– شرق مازندران و قسمتی از شمال خراسان تحت کنترل ایلات ترکمن

– شمال غرب خراسان از آن  سردار معزز بجنوردی و ایل شادلو 

– شمال آذربایجان  نیز تا مرز شوروی زیر نفوذ اقبال السلطنه ماکوئی و

–  اسماعیل خان سیمیتقو که  از ارومیه تا مرز ترکیه را متعلق به خود میدانست.

– ایل شاهسون ترک تاز شرق آذربایجان

–  ایلات مختلف کُرد کنترل نواحی کردستان را در اختیار داشتند

–  و دو ایل کلهر و سنجابی، کرمانشاه و نواحی اطراف آن را در حیطه نظارت خود.

– لرستان دراختیار ایل لر و غرب آن در اختیار ایل بختیاری.

– فارس و نواحی مختلف خلیج فارس،  مرکز حکم روایی، قشقایی ها ، ایل خمسه، تنگستانی ها ، ایل ممسنی  و بویر آحمدی ها بود و بندر عباس تا چاه بهار در اختیار بلوچ ها.

و مهمتر از همه… استان خوزستان بوسیله انگلیس ها، عربستان شده بود و شیخ خزعل تحت لقب اهدايی قاجار ها، به  نام سردار اقدس، یکه تاز میدان.

 

ولی اینک در سوک فرصتی طلائی که به آن به اختصار اشاره خواهم کرد… میبایست اذعان کنم که دگر بار میرود تا… ایران از نقشه دنیا برای چندمین بار در تاریخ پر از نشیب و فرازش روبرو با زدوده شدن گردد.

 هم میهن،

ایران یک پارچه مدیون او یعنی رضا خان میر پنج است. ناسیونالیستی ملی گرا  و آرمان خواه که روز و شب-اش را در فکر نجات کشورش به انتها رسانید  و بذر خطر طلبی و  میهن پرستی را بارور کرد …و اینک  بی دلیل نیست که  در این قحط الرجال کنونی، تنها، ملت ما او را طلب میکند و چه تنهاست ملتی:

– که یکسال و نیم پیش پس از گذشت سی و نه سال از حکومت قتل و غارت رژیم مذهبی جمهوری اسلامی ، در نهایت شهامت بپا خاست…

-اعلام نمود که چه میخواهد و پشت پا به کلیت رژیمی اجنبی زد،

– بی ریا طلب نجات کشورش را بگوش دنیا رسانید،

-اعتراف کرد که بتنهایی قادر به انجام این مهم نیست و رهبری رضا خان وار طلب میکند.

-و چه بیمار مخالفینی-انند که فریاد ملتی اسیر و در گرداب بلا گرفتار را، نتوانستند و حتی نخواستند که بفهمند….  و تنهایش گذاشتند.

-و  چه ملتی که راه را به آنان نشان داد ولی در پاسخ به خواسته–اش، به او بی اعتنائی شد .