شاهرخ احکامی
میراث ایران، شماره ۱۰۰، بهار ۱۴۰۰
برگزاری نوروز باستانی، همزمان با آغاز بهار، بیدار شدن طبیعت، سرسبز شدن هستی و لطافت آب و هوا، سنت چند هزار ساله ایرانیان است. همه ایرانیان در سرتاسر جهان، از مردمان شریف خطه خراسان بزرگ گرفته تا کشورهای کنونی آسیای مرکزی؛از سرزمینهای کردنشین در کشورهایی چون ترکیه، عراق، سوریه تا کشورهای از دست رفته ایران در دامنه قفقاز و ماورای آن؛ و ایرانیان ساکن در دیگر کشورها این ایام را جشن می گیرند. مردم با تدارک مقدمات جشن نوروزی در روزها و هفتههای پیشتر، شور و شوق و شادی را جانشین بسیاری از غمها و دلنگرانیهای خود کرده و هر کس با هرچه در توان داردتلاش میکند تا بهتر از سال پیش به استقبال سال نو برود و آغازی زیباتر و شادمانهتر برای خود و خانوادهاش فراهم نماید.
امسال، دومین نوروزی است که تحت تأثیر مشکلات ناشی از کرونا، این بیماری خانمانسوز و کشنده و بیرحم، که بر سرتاسر جهان غلبه کرده، برگزار میشود، با این حال دوستداران نوروز با همه خطرات و مصیبتهای ممکن، دست از برگزاری این سنت پسندیده و زیبا نکشیدهاند. اما به دلیل نگرانی از گسترش این بیماری، اجتماعات همیشگی از بین رفته، جشنها و پایکوبیهای هر ساله فروکش کرده و جای آنها را نشستهای محدود خانوادگی گرفته است. متأسفانه بسیاری از افراد، پدران و مادران، مادربزرگها و پدربزرگهای کهنسال خود را به خاطر ترس و اضطراب از واگیری مدتهاست که ندیدهاند و از آنها دوری گزیدهاند و دیدار در فضای مجازی جایگزین دیدارهای دوستداشتنی حضوری خانوادهها و آشنایان و دوستان شده است.
بههر حال امیدوارم که سال نو و نوروزِ امسال، برای همه جهانیان و ایرانیان گرامی درون و برون مرز سلامتی و شادمانی به ارمغان بیاورد. «میراث ایران» هم به نوبه خود، ابتدا از همکاران وفادار و پر کار و بدون هیچ چشمداشت خود، که سالهاست با فداکاری و گذشت برای حفظ و تداوم «میراث ایران» کوشش نمودهاند؛ و همچنین از خوانندگان و عزیزانی که با عشق و علاقه صمیمانه خواهان ادامه این تلاش فرهنگی هستند، سپاسگزاری نموده و برای همه این عزیزان سالی فرخنده همراه با تندرستی آرزو میکنم.
با این نوروز ایرانیان در حقیقت وارد آخرین سال قرن ۱۴ شمسی خواهند شد. امید است که تا پایان این قرن در اسفند ۱۴۰۰، تمام سختیها، گرفتاریها، رنج ها و در بند بودنها برای عزیزان درون مرز به آخر برسد و آغاز سده جدید، آغاز سدهای از آزادی، برابری، رفاه و سربلندی میهنما باشد. همنسلهای من و یکیدو دهه جوانتر از من، چهلوچند سال پیش با شرکت در جنبشی بزرگ و براندازی حکومت، امیدوار بودند که برای زندگی خود و نسلهای آینده شرایط بهتر و سعادتمندتری به وجود آورند. آنها با این آرمان در این راه، جان بر کف و با همدلی و یکپارچکی به تصور خود انقلاب را به پیروزی رساندند. اما زمان چندان درازی نکشید تا امیدها و رویاهای اکثریت مردم نقش بر آب شود. بهتدریج و ماهرانه عنان اختیار از دست تحصیلکردهها و جوانان پرشور و رهبران سیاسی دنیادیده آنها به در آمد و امور کشورداری به دست کسانی افتاد که کمترین اعتقادی به آن آرمانها نداشتند. حاکمان جدید از یک سو با تصفیههای داخلی و از بین بردن حریفان خود و کشتارهای دستهجمعی و از سوی دیگر فراری دادن تحصیلکردگان و نخبههای ایران، کوشیدندتا کنترل تمامی دستگاه قدرت را به دست گیرند. آنها نه تنها در سالهای اولیه با زندان، شکنجه و اعدام، هر گونه جنبش و صدای اعتراضی را خفه کردند، بلکه هنوز که هنوز است هر گونه اعتراض و دادخواهی را با طناب دار و گلوله پاسخ میدهند. بحرانهای اقتصادی در نتیجه اختلاف و کشمکش با قدرتهای بزرگ و عداوت و دشمنی با همسایگان، مردم را در شرایط بسیار سختی قرار دادهاند، طوری که سرپرست خانواده هر روز از اول صبح تا آخر شب نگران آن است که چگونه حداقل نانی سر سفره فرزندان و همسر خود بیاورد. گرانی و کمیابی که بخش بزرگی از آنها به خاطر تحریمهای بیگانهها و بخشی هم در نتیجه بیلیاقتی و بیعرضگی سران و حاکمان ایران است، مردم را روز به روز در مضیقه و فشارهای بیشتری قرار داده است. یکی از تکاندهندهترین نمونهی این فشارها را میتوان در زندگی مردم مناطق فقیر و دورافتاده سیستان و بلوچستان دید. منطقهای که در نتیجه بیتوجهی و انکار حاکمان از محرومترین نقاط ایران است. مردم بیگناه این منطقه برای درآمد ناچیزی که هزینه آب و نان سفرهشان بشود اقدام به حمل نفت و بنزین بر دوشهای خسته و پردرد خود به آن سوی مرزها میکنند و حالا در همین راه هدف گلوله قرار گرفته و جان شیرین خود را از دست میدهند.
سؤال این است که اگر سوختبران سیستان و بلوچستان، کولبران کردستان یا پابرهنههای خوزستان،زندگی بهتر و مرفهتری داشتند که بتوانندبه زندگی خود و خانوادهشان سر و سامانی بدهند، آیا نیازی بود که جان برکف باحمل مواد سوختی و یا کولبری در کوه و کمر خطرناک کردستان، دنبال لقمه نانی باشند؟ مسلماً خیر.
این روزها با وجود تلگرام، اینستاگرام، فیسبووک و …. هر ثانیه و دقیقه میتوان از هر اتفاق کوچک و بزرگ، مهم و بیاهمیت در ایران و یا هر نقطه جهان آگاهی یافت. در عناوین ریز و درشت این رسانهها هر روز با حجم زیادی از خبر دار زدن، شرایط سخت زندانها، صدور احکام سنگین زندان برای جوانان بیگناه یا مجرمین عادی روبرو میشویم. مجرمینی که از سر فقر و گرسنگی دست به آفتابه دزدی و سرقتهای مسخرهای میزنند که حتی خرج یک شب شام هریک از صادرکنندگان این احکام سنگین نمیشود. این در حالی است که دزدان و اختلاسگران میلیاردها دلاری (نه تومانی) از میان مقامات حکومتی و دولتی و وابستگان به آنها، از بانکها و شرکت و سازمانهای دولتی و حکومتی یا مورد عفو واقع میشوند یا در نهایت با حکم زندانهای کوتاهمدت و تعلیقی، همچنان به عیش و عشرت با استفاده از ثروتهای ناشی از دزدیهای خود مشغول هستند. بسیاری از افراد این گروه با همکاری و همدستی مسؤولان حکومتی، پیش از دستگیری، از کانادا و آلمان و سایر کشورها سر درمیآورند و به ریش ملت بیگناه میخندند.
در چهار دهه اخیر تاریخ ایران، با برقراری حکومت جمهوری اسلامی، اعتبار مذهب میان مردم روز به روز کاهش یافته و اعتقاد و توسل بهمذهب در نسل جوان، حتی همسالان من سستتر شده است. جوانانی که تحت تأثیر سخنرانیهای زبردستانه و سحرانگیز علی شریعتیها، به اسلام روی آورده بودند، حالا از این گرایش خود ابراز ندامت میکنند. شریعتیها دیگر از اعتبار آن زمان خود میان مردم به ویژه جوانان برخوردار نیستند و چه بسا با طعن و لعن اوضاع و احوال درهم ریخته و آشفته امروز ایران را به گردن آنها میاندازند.
امید آن است که با آغاز سال ۱۴۰۰، حاکمان و سردمداران کنونی، با اذعان و پذیرش ضعف و بیلیاقتی خود تا دیر نشده از کرسی حکومت پایین آمده و سرنوشت مردم بیگناه ایران را به دست مردان و زنان شایسته، ایراندوست، آزاده و دلسوز بسپارند، تا شاید دزدیها و غارتهای بیحد و حصر از خزانه مملکت متوقف گردد؛ و روابط خارجی و بینالمللی ایران با سایر کشورها بر پایه ایرانی مستقل و دور از سلطه خارجی با درایت و هوشیاری برقرار شود؛ و در نتیجه همزیستی مسالمتآمیز با دیگر کشورها بالغ بر صدها میلیارد دلار سرمایههای غصب و ضبط شده ایران آزاد شده و برای آبادانی و پیشرفت و رفاه مردم به کار گرفته شوند. وقتی انسان پیشرفت کشورهای واماندهای چون ترکیه و امارات را در مقایسه با ایران با این همه سرمایهی طبیعی، جغرافیایی، مالی،و انسانی میبیند، جداً تأسف میخورد. تعدادی از برجستهترین دانشمندان و متخصصین ایرانی در بزرگترین و معتبرترین سازمانهای علمی، مالی و تجسسی عهدهدار نقشهای بزرگی هستند. بیشک تنها اگر عده معدودی از آنها روزی به ایران بازگردند، میتوانند در ساختن ایرانی آزاد و آباد دست به دست هم دهند و موجب سربلندی و افتخار این کشور شوند.
چه میشد که ایران حکومتی میداشت که انسانها حق انتخاب مذهب، عقیده سیاسی و آزادی بیان داشتند و دروازههای این مملکت برای ورود و خروج بسیاری از ایرانیان به اجبار مهاجرت کرده و فرزندانشان باز میبود تا بدون ترس و وحشت به دیدار خانوادهها و وابستگانشان بیایند و به شهرها و مناطق زیبای میهن اول خود آزادانه سفر کنند. اما متأسفانه خفقان، سختگیری، بیرحمی و شقاوت مسؤولان حاکم، عملاً جلوی این حق مسلم و اولیه هر ایرانی را گرفته است. وقتی در رسانهها خبر و گزارش ایرانیهایی را که با لیاقت و شایستگی به بالاترین مدارج دانشگاهی، حرفهای و یا اقتصادی رسیدهاند را میبینم، با حسرت به این فکر میکنم که ای کاش از لیاقت و زبردستی این عزیزان در ایران استفاده میشد. در هفتههای گذشته موتور یک هواپیمای بوئینگ ۷۷۷ پس از آغاز پرواز ناگهان آتش گرفت اما خلبان با مهارت و شهامت، بدون هیچ آسیبی به سرنشینان به هدایت هواپیما تا نشستن بر زمین ادامه داد. خلبان این هواپیما، کسی جز بهنام، خلبان ایرانی آمریکایی نبود که توانست با فداکاری و شایستگی چنین شاهکاری را انجام دهد. این گونه ایرانی آمریکاییها و یا ایرانیان دیگری که در سایر کشورهای دنیا پراکندهاند زیاد هستند. اینها همان مغزهای فراری هستند که به اجبار و شاید هم به اختیار ایران عزیز را ترک کردهاند و دردا که میهنشان دیگر جذابیتی برایشان ندارد. جلب دوباره اینان و فرزندان و نسلهای دوم و سوم ایرانی خارج از مرزها کار بزرگی است. و این حکومت از نظر مالی ورشکسته با خزانه غارتشده از عهده حفظ این استعدادهای بینظیر برنمیآید؛ چه استعدادهای علمی، هنری یا ورزشی، نظیر قهرمانان ایرانی شطرنج جهان یا دیگر رشتههای ورزشی که حالا زیر پرچم کشورهای بیگانه در مسابقات حضور مییابند.
به قول آن تصنیف معروف و همیشه ماندنی «گذشتهها گذشته»، اما چه خوب خواهد بود اگر تا دیر نشده آینده را دریابیم و از همین لحظه به فکر ساختن روزهایی روشن و افتخارآفرین برای ایران و ایرانیان عزیز باشیم. درها را به روی مردم خودمان و بیگانگان باز کنیم. اما اجازه تجاوز و تسلط به قدرتمندان و چپاولگران ندهیم. با حفظ تمامیت ارضی کشور و احترام دوجانبه پایاپای با دنیا ارتباط برقرار کنیم و محیطی سالم و دوستداشتنی برای نسل جوان و نسلهای آینده بسازیم.
بازهم برای تمام ایرانیان درون و برون مرز سالی فرخنده، همراه با سلامت و سرشار از شادی آرزو میکنم و امیدوارم که بیماری بیرحم کرونا در دنیا و ایران عزیز هرچه زودتر با کمک واکسنها و راههای درمان و پیشگیری از میان برود و به جای ابتلا و گرفتن کرونا، «کرونا» (آبجوی مکزیکی) بنوشیم و برای همدیگر و عزیزانمان آرزوی سلامتی کنیم.
به امید روزهای واقعاً نو و نوتر!