تجربۀ دولت بختیار در انقلاب بهمن ۱۳۵۷ 

ویراستاران: حمید اکبری و آذر خونانی
انتشارات فروغ، کُلن، آلمان

بررسی: اردشیر لطفعلیان

نویسندگان: لادن برومند، رضا دانشور، جواد طالعی، کاظم ایزدی، سیروس بینا، میثاق پارسا، شهلا شفیق، مهرداد مشایخی، حمید اکبری، آذر خونانی، اردشیر لطفعلیان، خسرو سعیدی، عزت گوشه‌گیر.

 انتشار کتاب »تجربۀ دولت بختیار در انقلاب بهمن 1357» با چهل و دوّمین سالگرد پیروزی انقلاب در ایران تقارن یافته است. این تقارن خاطرات تلخی را در اکثریّت بزرگی از ایرانیان تداعی می‌کند، چه آنها که به چشم خود شاهد وقوع این انقلاب بودند و خود نیز احتمالاً در آن شرکت داشتند، و چه در نسل بعد از انقلاب که در چهل و دوسال گذشته همراه خانواده‌های خویش انواع محدودیت‌های فکری و مادی و فقر و بی‌عدالتی و از میان رفتن عزیزانشان را به دست استبداد مذهبی خشن و خونریز و واپس‌گرایی که بعد انقلاب در کشور استقرار یافت تحمّل کرده‌اند.

بخش عمدۀ محتوای کتاب را سخنرانی‌هایی تشکیل می‌دهد که در سال 2009 در کنفرانسی که به همّت دکتر حمید اکبری، استاد وقت دانشگاه  »نورت‌ایسترن» در شیکاگو سازمان سازمان یافت تشکیل می‌دهد، ولی نوشته‌های برخی دیگر از پژوهش‌گران نیز در این تألیف آمده است.

دکتر لادن برومند، جامعه‌شناس، مورّخ و فعّال حقوق بشر در نخستین مقالۀ کتاب زیر عنوان »بختیار، خمینی و مسألۀ استعفا»، دلایل بن‌بستی را که بعد از خارج شدن شاه از کشور میان آیت‌الله خمینی و دکتر شاپور بختیار در مقام آخرین نخست‌وزیر پیش از انقلاب ایران پدید آمد تشریح می‌کند. لادن برومند پس از کشته شدن پدرش عبدالرحمن برومند، نزدیک‌ترین همکار شاپور بختیار در سال 1991 به دست عوامل جمهوری اسلامی در پاریس، به اتفاق خواهرش رؤیا، بنیاد عبدالرحمن برومند را در واشنگتن به منظور آگاهی‌رسانی در بارۀ نقض مستمرحقوق بشر در ایران و کوشش در جهت انتقال مسالمت‌آمیز قدرت از استبداد مذهبی حاکم به یک نظام دموکراتیک فرادین (سکولار) بنیانگذاری کرد که در چند دهۀ گذشته بدون وقفه در این جهت فعّال بوده است.

مقالۀ بعدی کتاب را رضا دانشور داستان‌نویس و فعال پیشین سیاسی که چندی است زندگی را بدرود گفت زیر عنوان «نگاهی در شخصیت دکتر بختیار» نوشته است. او در این نوشته می‌گوید، در جریان انقلاب، بختیار و معدودی از یاران او در یک طرف قرار داشتند و بقیه در طرف دیگر. او شخصیت بختیار را از جهات گوناگون بررسی می‌کند و تمایزات وی را نه تنها با خمینی و پیروان او بلکه با هم‌اندیشان خود در جبهۀ ملّی ایران زیر عنوان‌های «تفاوت در روایت تاریخ»، «تفاوت در زبان»، «تفاوت در عمل»، «تفاوت در آرمان» و «تفاوت در نگاه به قانون» با قلمی جذّاب شرح می‌دهد.

عنوان سومین مقالۀ کتاب «پیچیدگی‌های دوران سی و هفت روزۀ نخست وزیری شاپور بختیار» و نویسندۀ آن جواد طالعی، نویسنده و عضو پیشین هیئت تحریریۀ روزنامۀ کیهان است. او در آغاز مقالۀ خود به نقل قولی از الیاس کانِتی، فیلسوف و ادیب بلغاری‌تبار اتریشی که در 1981 جایزۀ ادبی نوبل را ربود، از کتاب معروف وی به نام «توده و قدرت» گرفته شده است. الیاس کانِتی در این کتاب توده را به مثابه چیزی شبیه به خمیر بی‌شکل و در هم توصیف می‌کند و می‌گوید، توده مغز ندارد و تنها دهان است. طالعی پس از اشاراتی به تجربیانت شخصی خود از محیط تب‌زده‌ای که پس از به راه افتادن توده‌های بی‌مغز و پر خروش به دنبال خمینی در ایران شکل گرفت نقش بخشی از روزنامه نگاران وقت، به‌ویژه عوامل حزب توده در میان آنان را در تحریف واقعیت‌ها، کمک به کارگر افتادن ترفندها و اشاعۀ دروغ‌های جناح مذهبی که در ناکام ماندن تجربۀ دولت بختیار تأثیر گذار بود تشریح می‌کند.

عنوان مقالۀ بعدی «ساختار کالبدی ملّی و دلیل استقرار نیافتن جامعۀ دموکراتیک در ایران» است. دکتر کاظم ایزدی نویسندۀ این مقاله در رشتۀ علوم اجتماعی از دانشگاه تولوز،فرانسه، دانشنامۀ دکتری گرفته و سال‌ها در مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران تدریس کرده است. او مؤلّف و مترجم چندین کتاب در این رشته است. نویسنده بر آن است که فقدان آزادی اندیشه و قلم مانع اصلی استقرار حکومت مردمی در ایران است که صد سال پیش برای رسیدن به آزادی و دموکراسی به انقلاب مشروطه دست زد. او برای نشان دادن این واقعیت یک مقایسۀ دقیق آماری میان وضع ایران در 1355 و 1385 بر اساس نتایج سر شماری توسط مرکز آماری ایران مبادرت ورزیده است. این مقایسه نتایج درخور توجهی را ما نند بالا رفتن محسوس نسبت با سوادان و پیشرفت شهرنشینی که از شرایط عمدۀ استقرار دموکراسی و جامعۀ مدنی به شمار می‌روند در فاصلۀ سی سالۀ بین دو تاریخ نشان می‌دهد. نویسنده امّا هیچ اشاره‌ای به چگونگی تحوّل اوضاع و احوال سیاسی از آن هنگام به بعد و عملکرد نظام‌های حاکم پیش و بعد از انقلاب طی مدت مورد مطالعه، احتمالاً به سبب محظورات شخصی، نکرده و پاسخ به این پرسش را که چرا با وجود حصول بعضی که پیش زمینۀ استقرار یک حکومت پاسخگو و مردمی است، حرکتی به سوی جلو در این زمینه در ایران روی نداده به عهدۀ خواننده گذاشته است.

دکتر سیروس بینا، استاد ممتاز دانشگاه مینه‌سوتا، نویسندۀ دیگر کتاب و عنوان مقالۀ او «ایران در گذرگاه دو دگرگونی تاریخی: قیام خودانگیختۀ 57 و فروپاشی جهان هژِمونیک آمریکا» است.

نویسندۀ این مقاله به جای این که سخن سودمند و آگاهی‌بخشی در ارتباط با تجربۀ دولت بختیار ارائه کند، نوشتۀ طویل و مفصل خود را به ادعانامۀ کوبنده‌ای علیه سلطه‌جویی آمریکا در جهان، که به زعم او طی چند دهه گذشته در حال فروپاشی بوده اختصاص داده است. اشارۀ او به تجربۀ دولت بختیار بسیار کوتاه و ارزیابی وی دربارۀ شخص بختیار منفی است و با دیگر مقالات کتاب هماهنگی ندارد.

دکتر میثاق پارسا استاد دانشگاه «دارتماوث» در نیوهمپشایر مقالۀ بعدی کتاب را زیر عنوان «چنگ‌اندازی به قدرت» نوشته است. دکتر پارسا در این مقاله تحوّل رویداد‌ها را از هنگام علنی شدن اعتراضات در برابر خودکامگی بیست و چندسالۀ شاه و فضای به شدّت امنیتی و سرکوبگرانۀ حاکم بر کشور تا دو سال پیش از پیروزی انقلاب بهمن پنجاه و هفت، با دیدی تحلیلی و واقع‌گرایانه دنبال می‌کند. او نشان می‌دهد که در آغاز حرکات اعتراضی، هواداران خمینی و عناصر مذهبی از توانایی و قدرت سازمان‌دهی و محبوبیت کمتری نسبت به برخی دیگر از تشکل‌های سیاسی مانند جبهۀ ملّی برخوردار بودند، ولی با گذشت زمان و سوختن فرصت‌ها، از آنجا که گروه‌های مذهبی در دوران پس از انقلاب به طور انحصاری از امکان فعالیت آزادانه در سایۀ مساجد و زیر پوشش مذهب برخوردار بودند و نیز به سبب برخی اشتباهات و سست جنبیدن دیگر تشکل‌های شرکت‌کننده در انقلاب، هوارادان خمینی به سرعت متشکّل شدند و سرانجام رهبری بلا منازع انقلاب به دست او افتاد. پس از پیروزی انقلاب نیز خمینی با اتخاذ روش‌های شدید خشونت بار همۀ دیگر گروه‌های دخیل در انقلاب را از صحنه خارج کرد و به شکل انحصاری بر مجموع دستگاه قدرت چنگ انداخت.

شهلا شفیق نویسنده و پژوهش‌گری که مقالات خود را به دو زبان فارسی و فرانسه می‌نویسد، مقالۀ «پیروزی اسلام‌گرایان و نقش کنش‌گران غیرمذهبی» را نوشته است. او در سال 1982 به سبب محیط خطرناکی که برای دگراندیشان در ایران به وجود آمد از کشور خارج شد. خانم شفیق برای بازنمودن چرایی فائق آمدن اسلام‌گرایان بر دیگر تشکل‌های سیاسی شرکت‌کننده در انقلاب نقش کنش‌گران غیرمذهبی را در این تحوّل مورد بررسی قرار می‌دهد و تحقیق بسیار خواندنی خود را بر دو مبحث «رشد اسلامیسم به مثابه یک اتوپیای سیاسی در بستر مدرنیّت مُثُله شده طیِ دو دوهۀ پیش از انقلاب» و «مؤلفه‌های اوتوپیای اسلامیستی نظریه‌پردازان آن»، استوار می‌کند. آنگاه گسترش این اوتوپیاو نقش کنش‌گران غیراسلامی را در این زمینه توضیح می‌دهد.

دکتر مهرداد مشایخی که به سبب ابتلا به سرطان در 2011 دیده از جهان فروبست، یکی دیگر از شرکت‌کنندگان در کنفرانس  2009 شیکاگو بود. او دارای دانشنامۀ دکتری در رشتۀ روانشناسی از دانشگاه امریکن بود و علاوه بر نگاشتن مقالات متعدد، در 1992 کتاب «فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران» را با همکاری سمیح فرسون به زبان انگلیسی تألیف کرد

دکتر مشایخی سخنرایی خود را زیر عنوان «پرابلماتیک وابستگی و شاپور بختیار» ایراد کرد که متن ارائه شده در کتاب از آن گرفته شده است. او در بحث خود دو هدف را دنبال می‌کند. نخست این که اصولاً پدیدۀ نخست‌وزیری شاپور بختیار چه بود و دیگر این که به فرض این که دولت بختیار دو سال زودتر تشکیل می‌شد و قدرت را در اختیار می‌گرفت، آیا امکانی برای موفقیت او وجود داشت؟ نویسنده توضیح می‌دهد که واژۀ «پروبلماتیک» که در مقاله به کار رفته اصطلاحی است که به وسیلۀ لویی آلتوسه فیلسوف فرانسوی ابداع شده و عبارت از یک ساختار فکری است که پرسش مشخصی را مطرح می‌کند. او سپس توضیح می‌دهد که پروبلماتیک در بحث او در ارتباط با تجربۀ دولت بختیار موضوع وابستگی در برابر استقلال است و آنچه در صحبت وی مطرح می‌شود در حول و حوش آن می‌گردد.

دکتر حمید اکبری در بخش بعدی کتاب مقالۀ «تبلور و تقابل نماد مصدّق با خمینی در دولت بختیار» را  نگاشته است. او در حال حاضر استاد و رئیس بخش مدیریت دانشگاه مینه سوتا است و هنگامی که همین سمت را در دانشگاه نورت‌ایسترن شیکاگو داشت با کوشش وی و یاری هم‌اندیشان تالاری در آن دانشگاه به افتخار دکتر مصدّق نام‌گذاری شد. دکتر اکبری در آغاز نوشتۀ خود آورده است: «در دیماه 1357 دولت بختیار زیر سایۀ سنگین دکتر محمّد مصدّق بر سریر قدرت حکومت تکیه زد. بدین وسیله میراث سیاسی مصدق دوباره تابناک شد. در این مقاله اهمیّت بزرگ موجودیّت پویای مصدق و نماد او در دولت بختیار در تقابل با رهبری خمینی مورد بررسی قرار می‌گیرد». این توضیح فشرده محتوای مقاله را برای خواننده به‌خوبی روشن می‌کند.

«باز نگری در دولت بختیار از منظر چند زن» عنوان نوشتۀ بعدی به قلم آذر خونانی است. او در این مقاله دیدگاه چند زن صاحب‌نظر را در ارتباط با تجربۀ دولت بختیارارائه می‌دهد و خاطرنشان می‌کند که چون عقاید زنان در این مقوله کمتر در رسانه‌ها انعکاس یافته، مقالۀ خود را به این موضوع اختصاص داده است. نوشتۀ خانم خونانی در این زمینه آگاهی‌بخش است و این نقیصه را تا حدّ زیادی جبران کرده است، به‌ویژه آن که زنانی که در این مبحث اظهارنظر کرده‌اند به جایگاه‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی تعلّق دارند.

آذر خونانی دانش‌آموختۀ دانشگاه ایالت اُهایو در کلمبوس و دارای دانشنامۀ کارشناسی ارشد در آموزش و پرورش کودکان از آن دانشگاه است. او نخستین مهد کودک را برای ایرانیان به نام «آکادمی کودک» در شیکاگو بنیان گذاشت و مدیریت آن را به عهده گرفت. خانم خونانی همچنین در کوشش‌های همسر خود دکتر حمید اکبری برای تحقق بخشیدن به نام‌گذاری تالاری در دانشگاه نورت‌ایسترن به نام دکتر مصدّق مشارکت فعالانه داشت.

در بخش دیگری از کتاب نگارندۀ این سطور «سی‌و‌هفت روز پس از سی‌و‌هفت سال» را که در برگیرندۀ یک رشته از مصاحبه‌های دکتر شاپور بختیار پس از خارج شدنش از کشور و احیای دوبارۀ نهضت مقاومت ملّی در پاریس علیه استبداد مذهبی مستقر در ایران است، به گونه‌ای مشروح بررسی کرده است. بختیار طی این مصاحبه‌هایی که در نشست‌های متعدد با «رادیو ایران»، وابسته به نهضت تحت رهبری خود انجام داده، چرایی پذیرفتن نخست‌وزیری را در دی‌ماه 1357، وقتی که در افق روشنایی چندانی برای نجات کشتی در حال غرق شدن مُلک نمی‌رفت تشریح کند و از اوضاع و احوالی که سایۀ توطئۀ ارتجاعی داخلی و دخالت قدرت‌های پشت پردۀ خارجی به سقوط دولت او انجامید پرده برمی‌دارد.

«من مرغ طوفانم» یکی دیگر از مقالات کتاب است که پس از ناکام ماندن تجربۀ دولت بختیار بدون ذکر نام نویسنده به شکل جزوه‌ای در ایران پخش شد. بر اساس یادداشت ویراستاران کتاب، نویسنده مقاله دکتر خسرو سعیدی، از اعضای دیرینه و تأثیرگذار حزب ایران و جبهۀ ملّی بود که در سال 1370 دیده از جهان فروبست. در یادداشت ویراستاران می‌خوانیم که آنها به سبب محتوای غنی و پر اهمیّت مقاله به درج آن در کتاب، برای نخستین بار زیر نام نویسنده‌اش، مصمم شدند. دکتر خسرو سعیدی، که از دانشگاه تهران در مقطع دکتری دانشنامه داشت، از اعضای دیرینۀ حزب ایران و جبهۀ ملّی و از کوشندگان صمیمی و از خود گذشته در راه استقرار دموکراسی و حاکمیت ملّی در ایران بود. او بارها در دوران شاه طعم زندان و انواع محرومیت‌ها را چشید. دکتر خسرو سعیدی از مقامات بلندپایۀ سازمان بیمه‌های احتماعی ایران بود.

عزّت گوشه‌گیر، دانش‌آموختۀ دانشکدۀ هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران و دانشگاه تئاتر در ایالت آیووا نیز مقاله‌ای دارد که به ارزیابی محتوای کنفرانس «تجربۀ دولت بختیار در انقلاب بهمن 1357» اختصاص یافته است. خانم گوشه‌گیر نویسندۀ داستان‌های کوتاه و چندین نمایشنامه است که با موفقیت در کانادا، چین، سوئد و انگلستان روی صحنه رفته‌اند.

ارزیابی نتایج کنفرانس «تجربۀ دولت بختیار در انقلاب بهمن 1357» در 2009 آخرین مطلب کتاب است که به صورت مشروح به وسیلۀ دکتر حمید اکبری و آذر خونانی نگارش یافته است و اطلاعات جامعی دربارۀ آن گرد همایی که شمار درخور توجهی از چهره‌های دانشگاهی و فرهنگی، از جمله هادی خرسندی، شاعر و طنزنویس محبوب در آن شرکت داشتند، در اختیار می‌گذارد. در صفحات پایانی کتاب عکس‌های متعددی نیز از جریان آن کنفرانس به چاپ رسیده است.

بر‌ای دریافت کتاب در آمریکا با دکتر حمید اکبری از طریق ایمیل زیر تماس بگیرید:

hamidneiu@gmail.com