قسمت سوم – شاهرخ احكامی … از شوق و هیجان نمیدانستم به او چه بگویم. فقط از او خواستم كه مرا درجریان احوال خواهرش بگذارد. دوستم با آرامش و مهربانی گفت كه... Read more »
قسمت دوم – شاهرخ احکامی در اینجا به قصد دادن زمان تنفسی به دوستم و آرام شدنش، صحبت او را قطع كردم و گفتم، بهتر است كمی از دوران فراقت بگویی. دوستم... Read more »
قسمت اول – شاهرخ احکامی یكی از روزها، دوستی كه از او سالیان درازی بیخبر بودم و نمیدانستم در كدام گوشه دنیا زندگی میكند، تلفنی با من تماس گرفت و پس از... Read more »