عجب دنیای غریبی است

قسمت چهارم – شاهرخ احکامی از اینکه داستان دوستم، مرا به یاد دوران کودکی و خودکشی جانسوز احمد نوجوان انداخت و اینکه پس از سالیان دراز و بالا و پایین رفتن‌های زندگی،... Read more »

عجب دنیای غریبی است

قسمت سوم – شاهرخ احكامی … از شوق و هیجان نمی‌دانستم به او چه بگویم. فقط از او خواستم كه مرا درجریان احوال خواهرش بگذارد. دوستم با آرامش و مهربانی گفت كه... Read more »

عجب دنیای غریبی است

قسمت دوم – شاهرخ احکامی در اینجا به قصد دادن زمان تنفسی به دوستم و آرام شدنش، صحبت او را قطع كردم و گفتم، بهتر است كمی از دوران فراقت بگویی. دوستم... Read more »

عجب دنیای غریبی است

قسمت اول – شاهرخ احکامی یكی از روزها، دوستی كه از او سالیان درازی بی‌خبر بودم و نمی‌دانستم در كدام گوشه دنیا زندگی می‌كند، تلفنی با من تماس گرفت و پس از... Read more »